کتاب خسرو و شیرین نوشته حکیم نظامی گنجهای با تصحیح و حواشی حسن وحید دستگردی و به کوشش دکتر سعید حمیدیان توسط نشر قطره به چاپ رسیده است.
این کتاب اثری منظوم و عاشقانه است که داستان عشق خسروپرویز، پادشاه بزگ ساسانی را به شیرین که زنی دلیر و با اعتماد به نفس بوده و بعدها ملکه ارمنستان میشود نشان میدهد. عشق خسرو به شیرین از آنجایی شروع میشود که شاپور، نقاش دربار، از خصوصیات شیرین برایش میگوید و خسرو هنوز شیرین را ندیده دلباختهاش میشود. سپس او تصمیم میگیرد برای عشق شیرین قدمی بردارد. ابتدا شاپور را به ارمنستان میفرستد و شاپور تصویری از خسرو میکشد و سر راه شیرین قرار میدهد. شیرین تصویر خسرو را میبیند و او هم دل به عشق خسرو میسپارد. کمی بعد خسرو و شیرین در کنار چشمه یکدیگر را ملاقات میکنند؛ خسرو که شیرین را نمیشناسد در همان نگاه اول دل به او میبازد و شیرین هم از او که مطمئن نیست همان خسرویی باشد که در تصویر دیده خوشش میآید. داستان عشق آنها به ازدواج ختم میشود و بعد سر و کله رقیب سرسختی به نام فرهاد پیدا میشود و یک مثلث عشقی و داستانی مهیج میسازد. حکیم نظامی گنجوی با نام کامل "جمالالدین ابومحمد الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤید" این اشعار را به سفارش سلطان ارسلان که شاه سلجوقی بوده، سروده است. البته سلطان موضوع خاصی را برای نظامی مشخص نکرده بود و فقط از او یک داستان میخواست. نظامی داستان خسرو و شیرین را برای این کار انتخاب کرد که در محل زندگیاش رخ داده بود و خودش این داستان را شیرینترین داستان دنیا میدانست و این منظومه یکی از نامدارترین داستانهای عاشقانه ادبیات فارسی شد. گنجهای این داستان را تحت تاثیر داستان ویس و رامین و با تاثیر از فردوسی سروده است. داستان خسرو و شیرین در شاهنامه فردوسی هم آمده است که در شاهنامه، فردوسی بر جنبههای حماسی تاکید دارد اما نظامی بیشتر تمرکزش را روی جنبههای عاشقانه اثر گذاشته است. پس از فردوسی و نظامی این داستان توسط شاعران دیگری نیز بازگویی شد. سرودن این اثر نظامی، 16 سال به طول انجامید و در مقایسه با اثر لیلی و مجنون همین شاعر، میتوان تفاوتهای آشکاری از زندگی زنان ایرانی و عرب در آن پیدا کرد، در خسرو و شیرین، شخصیت شیرین ایرانی، زنی با عزت نفس و قدرتمند را به تصویر میکشد که بر تخت سلطنت مینشیند و شجاعت را به معنای کلمه تعبیر میکند، اما لیلی زن عرب و بینوایی است که زیر بار ستم چارهای جز آه و اندوه ندارد. داستان خسرو و شیرین سراسر عشق، شور و امید است و با قدرت نظامی در نثر و نظم، جذابیت بسیاری پیدا کرده است.
برشی از متن کتاب
مهین بانو دلش دادی شب و روز بدان تا نشکند ماه دل افروز یکی روزش به خلوت پیش خود خواند که عمرش آستین بر دولت افشاند کلید گنجها دادش که بر گیر که پیشت مرد خواهد مادر پیر در آمد کار اندامش به سستی به بیماری کشید از تن درستی چو روزی چند بروی رنج شد چیر تن از جان سیر شد جان از جهان سیر جهان از جان شیرینش جدا کرد به شیرین هم جهان هم جان رها کرد فرو شد آفتابش در سیاهی بنه در خاک برد از تخت شاهی چنین است آفرینش را ولایت که باشد هر بهاری را نهایت نیامد شیشهای از سنگ در دست که باز آن شیشه را هم سنگ نشکست فغان زین چرخ کز نیرنگ سازی گهی شیشه کند گه شیشهبازی به اول عهد زنبور انگبین کرد به آخر عهد باز آن انگبین خورد بدین قالب که بادش در کلاهست مشو غره که مشتی خاک را هست ز بادی کو کلاه از سر کند دور گیاه آسوده باشد سرو رنجور بدین خان کو بنا بر باد دارد مشو غره که بد بنیاد دارد چه میپیچی درین دام گلو پیچ که جوزی پوده بینی در میان هیچ چو روباهان و خرگوشان منه گوش به روبه بازی این خواب خرگوش بسا شیر شکار و گرگ جنگی که شد در زیر این روبه پلنگی نظر کردم ز روی تجربت هست خوشیهای جهان چون خارش دست به اول دست را خارش خوش افتد به آخر دست بر دست آتش افتد همیدون جام گیتی خوشگوار است به اول مستی و آخر خمار است رها کن غم که دنیا غم نیرزد مکن شادی که شادی هم نیرزد اگر خواهی جهان در پیش کردن شکمواری نخواهی بیش خوردن گرت صد گنج هست ار یکدرم نیست نصیبت زین جهان جز یک شکم نیست همی تا پای دارد تندرستی ز سختیها نگیرد طبع سستی چو برگردد مزاج از استقامت به دشواری به دست آید سلامت دهان چندان نماید نوش خندی که یابد در طبیعت نوشمندی چو گیرد ناامیدی مرد را گوش کند راه رهائی را فراموش جهان تلخ است خوی تلخناکش به کم خوردن توان رست از هلاکش مشو پر خواره چون کرمان در این گور به کم خوردن کمر دربند چون مور ز کم خوردن کسی را تب نگیرد ز پر خوردن به روزی صد بمیرد حرام آمد علف تاراج کردن به دارو طبع را محتاج کردن چو باشد خوردن نان گلشکروار نباشد طبع را با گلشکر کار
فهرست
پیشگفتار ویراستار درباره این دفتر توفیق خواستن از خداوند جهان در توحید باری در استدلال نظر و توفیق شناخت آمرزش خواستن در نقد رسول اکرم(ص) در سابقه نظم کتاب در ستایش ابوطالب طغرل ارسلان ستایش اتابک اعظم شمسالدین محمد خطاب زمین بوس در مدح شاه مظفردین قزل ارسلان حکایت در پژوهش این کتاب سخنی چند در عشق عذرانگیزی در نظم کتاب آغاز داستان خسرو و شیرین صفت بزرگ امید عشرت خسرو در مرغزار و سیاست هرمز شفیع انگیختن خسرو پیران را پیش پدر به خواب دیدن خسرو نیای خویش انوشیروان را حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز وصف جمال شیرین صفت شبدیز رفت شاپور در ارمن به طلب شیرین در نژاد شبدیز نمودن شاپور صورت خسرو را بار اول نمودن شاپور صورت خسرو را بار دوم نمودن شاپور صورت خسرو را بار سوم پیدا شدن شاپور گریختن شیرین از نزد مهین بانو به مداین اندام شستن شیرین در چشمه آب دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار رسیدن شیرین به مشکوی خسرو در مدائن ترتیب کردن کوشک برای شیرین رسیدن خسرو به ارمن نزد مهین بانو مجلس بزم خسرو و بازآمدن شاپور آگاهی دادن شاپور خسرو را از شیرین رفتن شاپور دیگر بار به طلب شیرین آگاهی خسرو از مرگ پدر بر تخت نشستن خسرو به جای پدر باز آوردن شاپور شیرین را پیش مهین بانو گریختن خسرو از بهرام چوبین به هم رسیدن خسرو و شیرین در شکارگاه اندرز و سوگند دادن مهین بانو شیرین را چوگان باختن خسرو با شیرین صفت بهار و عیش خسرو و شیرین شیر کشتن خسرو در بزم گاه افسانه گفتن خسرو و شیرین و شاپور و دختران افسانه سرایی ده دختر آزردن خسرو از شیرین و رفتن به جانب روم پاسخ شیرین پاسخ دادن خسرو شیرین را پاسخ شیرین خسرو را لابه کردن خسرو پیش شیرین رفتن خسرو از پیش شیرین جنگ خسرو با بهرام و گریختن بهرام بر تخت نشتن خسرو به مداین بار دوم نالیدن شیرین در جدایی خسرو وصیت کردن مهین بانو شیرین را نشستن شیرین به پادشاهی آمدن شیرین به مداین آگهی خسرو از مرگ بهرام چوبین بزم آرایی خسرو-سی لحن باربد شفاعت کردن خسرو پیش مریم از شیرین فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین عتاب کردن شیرین به شاپور آغاز عشق فرهاد آمدن شیرین به تماشای فرهاد زاری کردن فرهاد از عشق شیرین آگاهی یافتن خسرو از عشق فرهاد رای زدن خسرو در کار فرهاد طلب کردن خسرو فرهاد را مناظره خسرو با فرهاد کوه کندن فرهاد و زاری او رفتن شیرین به کوه بیستون و سقط شدن اسب وی آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد تعزیت نامه خسرو به شیرین از راه طنز مردن مریم تعیت نامه شیرین به خسرو در مرگ مریم از راه باد افرا رسیدن نامه شیرین به خسرو صفت داد و دهش خسرو به می نشستن خسرو بر تخت طاقدیسی شنیدن خسرو اوصاف شکر اسپهانی رفتن خسرو به اصفهان در تمنای شکر تفحص خسرو در کار شکر و خواستاری او تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی ستایش صبحگاه نیایش کردن شیرین با یزدان پاک رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانه شکار دیدن خسرو شیرین را و سخن گفتن با شیرین پاسخ دادن شیرین خسرو را پاشخ دادن خسرو شیرین را پاسخ دادن شیرین خسرو را پاسخ خسرو شیرین را پاسخ دادن شیرین به خسرو پاسخ دادن خسرو شیرین را پاسخ دادن شیرین خسرو را پاسخ خسرو شیرین را پاسخ دادن شیرین خسرو را بازگشتن خسرو از قصر شیرین پاسخ شاپور به خسرو پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو خواب دیدن خسرو و تعبیر شاپور مجلس آراستن خسرو در شکارگاه غزل گفتن نکیسا از زبان شیرین سرود گفتن باربد از زبان خسرو سرود گفتن نکیسا از زبان شیرین سرود گفتن باربرد از زبان خسرو سرود گفتن نکیسا از زبان شیرین غزل گفتن باربد از زبان خسرو سرود گفتن نکیسا از زبان شیرین سرود گفتن باربرد از زبان خسرو بیرون آمدن شیرین از خرگاه آوردن خسرو شیرین را از قصر به مداین زفاف خسرو و شیرین اندرز شیرین خسرو را در داد و دانش سوال و جواب خسرو با بزرگ امید اولین جنبش چگونگی فلک اجرام کواکب مبدا و معاد گذشتن از جهان در بقای جان در چگونگی دیدار کالبد در خواب در یاد کردن دوره زندگی پس از مرگ چگونگی زمین و هوا در پاس تندرستی در راه اعتدال چگونگی رفتن جان از جسم تمثیل موبد اول تمثیل موبد دوم تمثیل موبد سوم تمثیل موبد چهارم در نبوت پیغمبر اکرم گفتن چهل قصه از کلیله و دمنه با چهل نکته حکمت و اندرزسرایی حکیم نظامی صفت شیرویه و انجام کار خسرو نشستن خسرو به آتشخانه کشتن شیرویه خسرو را تمثیل بیدار شدن شیرین خواستگاری شیرویه شیرین را جان دادن شیرین در دخمه خسرو نکوهش جهان در موعظه نتیجه افسانه خسرو و شیرین در نصیحت فرزند خود محمد در خواب دیدن خسرو پیغمبر اکرم را نامه نوشتن پیغمبر به خسرو معراج پیغمبر اندرز و ختم کتاب نکوهش حسودان طلب کردن قزل شاه حکیم نظامی را تاسف بر مرگ شمسالدین محمد جهان پهلوان خاتمه ضربالمثلها فهرست اعلام پیوست 1 پیوست 2
- اثر: حکیم نظامی گنجه ای
- تصحیح و حواشی: حسن وحید دستگردی
- به کوشش: دکتر سعید حمیدیان
- انتشارات: قطره
نظرات کاربران درباره کتاب خسرو و شیرین - حکیم نظامی گنجه ای
دیدگاه کاربران