دربارهی کتاب خاطرات یک بچه ی چلمن 14 اثر جف کینی
کتاب "ذووب میشویم" جلد چهاردهم از مجموعه کتاب خاطرات بچه چلمن است که برای مخاطب کودک و نوجوان به نگارش درآمده است.
"گرگ هفلی" و "راولی جفرسون"، شخصیتهای اصلی مجموعهی خاطرات بچهی چلمن هستند؛ دو پسر کوچک و بازیگوش که دوست صمیمی یکدیگر میباشند.
راولی هیچ خواهر و برادری ندارد اما گرگ صاحب دو برادر با نامهای "رودریک" و "مانی" است. در واقع داستان ذوب میشویم، روایتگر ماجراهای زندگی گرگ است که توسط خود او برای مخاطب تشریح میشود.
داستان این جلد، در یکی از روزهای دوشنبه ماه ژانویه آغاز میشود؛ یعنی در اواسط فصل زمستان. برخلاف روال معمول که در این فصل، هوا باید سرد باشد، آسمان آفتابی است و دمای هوا بالا میباشد.
خیابانها مملو از جمعیت شده و مردم از گرمای موجود، خوشحال هستند. اما گرگ بر خلاف دیگران، اصلا از این موضوع شادمان نیست. زیرا او میداند که بروز چنین اتفاقی، از بحران آبوهوایی کرهی زمین ناشی میشود؛ بحرانی که آلودگیهای زیست محیطی مسبب ایجاد آن هستند؛ آلودگیهایی که توسط ساکنان کرهی زمین بهوجود آمده است.
گرم شدن هوا، گرگ را به تفکر دربارهی مسائل و اتفاقات آینده وا میدارد. مسائلی همچون ذوب شدن کوههای یخ و بالا آمدن آب و پیشرفت تکنولوژی که انسانها و تمامی موجودات را با مشکلات زیادی روبهرو خواهد کرد.
بخشی از کتاب خاطرات یک بچه چلمن 14
اما ناگهان متوجه شدم که لازم نیست این کار را بکنم. کنترل تلویزیون اتاق مامان و بابا خیلی کوچولوست و گمانم یک باطری بخورد.
و درست بود. میدانستم که تا پیش از آمدن مامان و بابا باید همهی کارها را انجام بدهم، اما حق خودم میدانستم که کمی هم استراحت کنم چون وقت کافی داشتم. این شد که رفتم توی تخت مامان و بابا دراز کشیدم و تلویزیون را روشن کردم.
معمولا از اینکه توی تخت مامان و بابا دراز بکشم خیلی خوشم نمیآید. اما امروز برای خودم یک استثنا درست کردم. مخصوصا وقتی که فهمیدم که یکی از پتوهای تخت مامان و بابا پتوییست که عمه دوروتی برای کریسمس بهمان هدیه داده بود.
تلویزیون دیدن در تخت خیلی باحال است، یا دست کم مدتی باحال است. دو ساعت اول خیلی خوب بود، اما کمکم گردنم شروع کرد به درد گرفتن.
قبلا تصمیم گرفته بودم که هروقت جا و مکانی برای خودم داشته باشم حتما تلویزیون را بچسبانم به سقف تا گردنم درد نگیرد. اما برای این کار، حتما باید یک آدم حسابی بیاورم، چون قطعا نمیخواهم تلویزیون بخورد توی سرم.
گمانم چرت میزدم، چون وقتی تلفن زنگ زد پریدم. مامان بود. فکر کردم میخواهد بداند دارم کار میکنم یا نه.
اما او زنگ زده بود که بگوید که کارش طول میکشد و نمیتواند برود دنبال مانی و برای همین از خانم دروموند خواسته بود که برود دنبال مانی و بیاوردش خانه.
این یعنی باید بقیهی روز را بچهداری میکردم.
وقتی خانم دروموند نیمساعت بعد مانی را آورد، نمیدانستم چه خاکی باید بر سر بریزم. مانی را بردم اتاق مامان و بابا و برایش کارتون گذاشتم، اما او دنبال من آمد پایین. اینطور که معلوم بود مانی میخواست با من باشد.
سعی کردم یادم بیاید که رودریک وقتی من اندازهی مانی بودم با من چیکار میکرد، اما تنها چیزی که یادم آمد این بود که او آبلیموی ترش به خوردم داد و گفت سوداست.
بعد یادم آمد که با رودریک بازی بامزهای داشتیم. وانمود میکردیم کف زمین گدازهی آتشفشان ریخته و برای اینکه پایمان نسوزد روی زمین کوسن میگذاشتیم و روی کوسنها راه میرفتیم.
یکهو میدیدی من و رودریک ساعتها مشغول این بازی بودیم...
قیمت و خرید کتاب خاطرات یک بچه ی چلمن 14؛ نشر حوض نقره
کتاب ذووب میشویم چهاردهمین جلد از مجموعهی خاطرات یک بچه ی چلمن، اثر جف کینی با ترجمهی تبسم آتشینجان از نشر حوض نقره، به همراه سایر کتاب های رمان کودک و نوجوان را از فروشگاه اینترنتی کتابانه خریداری نمایید.
- ذووب می شویم
- نویسنده: جف کینی
- مترجم: تبسم آتشین جان
- انتشارات: حوض نقره
نظرات کاربران درباره کتاب خاطرات یک بچه ی چلمن 14 | نشر حوض نقره
دیدگاه کاربران