دربارهی کتاب کلر بودن آسان نیست اثر جردن ساننبلیک
کتاب "کلر بودن آسان نیست" روایتگر داستانی تاثیرگذار و خواندنی میباشد که برای مخاطب نوجوان به نگارش درآمده است.
شخصیت اصلی قصه، "کلر" نام دارد. او دختری چهارده ساله، بسیار مایوس و غمگین میباشد. زیرا معتقد است که از بدون تولد تا کنون، همواره با مشکلات و دردسرهای زیادی مواجه میگردد؛ در هیچ یک از کارهایش به موفقیت دست نمییابد و چیزی موجب خوشحالیاش نمیشود.
کلر در کنار مادر، پدر و برادر بزرگترش، "متیو" روزگار میگذراند. متیو بر خلاف خواهرش، همیشه در کسب بهترین نمرات کلاس درس و بازی در ورزشهای مورد علاقهاش، فوتبال و بیسبال، موفق عمل میکند. "الانا"، "کترین" و "رشنی"، بهترین دوستان کلر هستند؛ افرادی که دختر قصه، اغلب اوقات خود را با آنها سپری مینماید.
اصل ماجرای زندگی سخت کلر در صبح روز یکشنبه، دهم سپتامبر شکل میگیرد. روزی که مدارس تعطیل است و کلر با افکاری آسوده، جهت صرف صبحانه، به سمت آشپزخانه میرود. بر خلاف انتظار او، خبری از متیو و مادرش نیست و تنها پدر در خانه حضور دارد. کلر پس از صحبتی کوتاه با این مرد، مشغول صرف صبحانه و بازی با موبایلش میشود. درست در همین هنگام، پدرش بدون اینکه با جایی برخورد کند، با حالتی عجیب از سر میز صبحانه بلند شده و تعادلش را به طور کامل از دست میدهد؛ اتفاقی شوکبرانگیز که موجب ترس و وحشت کلر گشته و او و خانوادهاش را با ماجراهایی دردناک مواجه میسازد.
برشی از کتاب کلر بودن آسان نیست
- چندتا شوخی آدمخواری بیضرر
متیو وقتی کلاس هشتم بود، رهبر گروه جاز مدرسه بود. او تنها دانشآموز مدرسه بود که در سه سال دورهی راهنمایی بالاترین نمره را گرفت. بهترین مدافع تیم بیسبال و کاپیتان تیم فوتبالش بود. وقتی از راهروی مدرسه رد میشد، دانشآموزهای سال پایینی با برگهای درخت نخل بادش میزدند و جلوی پایش گلبرگهای خوشبو میریختند.
خیلی خب، تا جایی که خبر دارم این بخش حقیقت ندارد.
اما حتما فهمیدید چرا نسبت به موقعیت خودم در دنیا نامطمئن بودم. حتی پدر خودم که نصفهونیمه یک زندگی نباتی داشت، من را جوجه صدا میزد، اما اسم متیو هنوز هم یادش مانده بود. بهعلاوه اینکه، الان نوازندهی پنجم ساکسیفون گروه بودم و به کلاس ژیمناستیک نوزادان منتقل شده بودم.
تصمیم گرفتم برای اینکه حالم بهتر شود، کاری متفاوت، خیرهکننده و بامزه انجام دهم. هیچکس تحت تاثیر چکمههای دویست دلاریام قرار نگرفت، پس مد نمیتوانست کمک حال من باشد. اما چند روز بعد از بازگشت پدر، معلم تاریخم، آقای اونز، بهمان گفت پروژهای تحقیقاتی دربارهی هر جنبهای از تاریخ امریکا تا پیش از جنگهای استقلال انجام دهیم. آقای اونز خودش هم حس شوخطبعی بالایی داشت. برای همین فکر کردم میتوانم کمی دیوانهبازی دربیاورم.
تصمیم گرفتم مسالهی «مرگهای فلاکتبار کاشفان» موضوع پروژهام باشد. موضوع ترسناک و جالبی بود. هنری هادسون همراه پسرش و چندتایی از یاران وفادارش سوار بر یک قایق پارویی در یک خلیج یخزده گیر کردند و از سرما یخ زدند. ساکنان خشمگین هاوایی با چاقو و چماق به جان کاپیتان جیمز کوک افتادند و او را کشتند. جووانی دا وراتسانو به همراه چند نفر با قایق کوچکی به ساحل جزیرهای استوایی رفتند و آدمخواران کارائیبی همگیشان را کشتند و خوردند. بقیهی خدمه با درماندگی از روی کشتی نگاه میکردند. خوان رودریگرز کابریو از بالای کشتی خودش پرید پایین تا به خدمهاش که تحت حملهی بومیها بودند، کمک کند. اما روی یک سنگ فرود آمد و دست یا شاید هم پایش شکست. دست یا پای شکسته عفونت کرد و کابریو چند روز بعد مرد. ساکنان یکی از جزایر اقیانوس آرام با نیزه و شمشیر فردینان ماژلان را کشتند. اما من خودم سرگذشت خوان پونسه د لئون را بیشتر از همه دوست دارم. در فلوریدا یک پیکان سمی به پایش اصابت کرد...
کتاب کلر بودن آسان نیست اثر جردن ساننبلیک با ترجمهی حمیدرضا مصیبی توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
- نویسنده: جردن ساننبلیک
- مترجم: حمیدرضا مصیبی
- انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب کلر بودن آسان نیست
دیدگاه کاربران