معرفی کتاب ترس و لرز اثر سورن کیرکگور
کیرکگور در ترس و لرز به بررسی دو سوال می پردازد: رابطه ی فرد با امر واقع چه باید باشد؟ رابطه ی فرد با زمان چه باید باشد؟ مثلا در زندگی خود کیرکگور این سوال مطرح می شود که آیا می توانستم با نامزدم ازدواج کنم؟ آیا باید با او ازدواج کنم در حالی که شاید او دختر رویاهای من نباشد؟ و سوال هایی از این قبیل. منظور او نوعی بررسی زیبایی شناسانه و احساسی از فلسفه است. او همچنین می خواهد نقش اراده و اخلاق را نیز بررسی کند. او به خود چنین پاسخ می دهد که اگر ایمانم کافی باشد می توانم با او ازدواج کنم. اما او ایمان را در خود همچون ابراهیم نمی بیند که به فرمان خدا فرزندش را می خواست بکشد، پس از ازدواج صرف نظر می کند.
این ها در کیرکگور «ترس و لرز» ایجاد می کنند. خواست فرد کجا است و خواست مافوق او کجا است؟ کیرکگور نام ترس و لرز را از از انجیل گرفته است. «ترس و لرز» اثری ساده نیست و نیاز به دقت زیاد خواننده دارد تا بتواند علاوه بر فهم محتوای کتاب، به عمق منظور کیرکگور نیز پی ببرد. نویسنده در این کتاب با خود در کشاکش است. او در تلاش است تا با مثال زدن چالش ابراهیم در اطاعت از فرمان خداوند مبنی بر قتل فرزندش، به بحث اختیار و اراده و اخلاق بپردازد. مباحثی عمیقا فلسفی که پدر مکتب اگزیستانسیالیسم برای فهم معنای زندگی استفاده می کند.
کتاب ترس و لرز اثر سورن کیرکگور
مقدمه ترس و لرز پیشگفتار سرآغاز مدیحه برای ابراهیم مسائل پیشگفتار مسئله ی یکم مسئله ی دوم مسئله ی سوم پایان سخن یادداشت ها
برشی از متن کتاب ترس و لرز اثر سورن کیرکگور
مدیحه برای ابراهیم اگر هیچ آگاهی ابدی در انسان نبود، اگر در بنیاد همه چیز تنها نیروی وحشی جوشانی نهفته بود که با پیچ و تاب در هیجانات ظلمانی هرچیز بزرگ و هر چیز بی مقدار خلق می کرد، اگر در بنیاد همه چیز خلائی بی انتها و سیری ناپذیر پنهان بود؛ زندگی جز نومیدی چه بود؟ اگر چنین بود، اگر هیچ پیوند مقدسی که بشریت را یگانه کند در میان نبود، اگر برخاستن نسلی در پی نسل دیگر همانند برگ های جنگل بود، اگر جانشینی نسلی با نسل دیگر به گونه ی آواز پرندگان در بیشه زار بود؛ اگر گذر نوع بشر از جهان همچون گذر سفینه از دریا یا باد از صحرا کاری بی اندیشه و بی حاصل بود؛ اگر نسیانی ابدی همیشه با گرسنگی در کمین صید او بود و هیچ نیرویی چندان توانا نبود تا او را از چنگال آن نجات بخشد زندگی چه سان تهی و بی آرامش بود! اما از همین روی چنین نیست، و خداوند همان گونه که مرد و زن را آفریده است قهرمان و شاعر یا سخنور را نیز صورت بخشیده است. شاعر نمی تواند کار قهرمان را انجام دهد، او تنها می تواند قهرمان را ستایش کند، به او عشق بورزد و از او لذت ببرد. با این همه او نیز به اندازه ی قهرمان شادمان است زیرا قهرمان به راستی همان طبیعت نیکوتر خود او است که او شیفته ی آن است؛ گرچه از اینکه خود او نیست و عشق او می تواند ستایش باشد خرسند است. نبوغ او در به یاد آوردن است؛ کارش جز این نیست که آنچه را که انجام شده است به یاد آورد؛ که آنچه را که انجام شده است ستایش کند؛ او هیچ مایه ای از خود نمی گذارد، اما از گنجی که به امانت او سپرده شده است پاسداری می کند.
نویسنده: سورن کیرکگور مترجم: عبدالکریم رشیدیان انتشارات: نی
نظرات کاربران درباره کتاب ترس و لرز
دیدگاه کاربران