loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب نگران نباش - مهسا محب علی

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب نگران نباش نوشته ی مهسا محب علی توسط نشر نیماژ به چاپ رسیده است.

این کتاب حال و هوای اجتماعی دارد و موضوعات مهم روز ایران و خصوصا تهران مانند زلزله و اعتیاد را مطرح می کند. سبک نویسندگی کتاب به گفته خود نویسنده زبانِ ولنگارِ کمی بی‌ادب، پر از طعنه و پر از اصطلاح و رمز که جزو زبان مخفی است، می باشد و الان در تهران خیلی رواج دارد. "نگران نباش" برنده جایزه بنیاد گلشیری و دهمین دوره جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعات به عنوان بهترین رمان سال 1387 شده است.داستان از آنجا آغاز می شود که پس لرزه های زیادی شهر تهران را می لرزاند، این پس لرزه ها همچنان ادامه دارد و هر چند ساعت یکبار تکرار می شود، همه مردم در همهمه فرار از شهر تهران و نجات جان خود هستند. شهر بسیار شلوغ شده و مردم ترسان از زلزله به هر سو می دوند. شخصیت اصلی داستان که کتاب از زبان او نقل می شود "شادی" دختری معتاد است و تنها دغدغه او در این زمان پرهیاهو، پیدا کردن مواد مخدر می باشد. خانواده شادی مثل دیگر خانواده ها می خواهند از تهران خارج شوند اما شادی و برادر کوچکش آرش نمی خواهند این کار را انجام دهند، شادی به دلیل اینکه انگیزه ای برای زندگی ندارد، ترجیج می دهد در حالی که مواد می کشد سقف بر سر او خراب شود و برادرش هم می خواهد به همراه دوستانش اختیار شهر تهران را در دست بگیرد. مخاطب با ماجراهای این جوانان سرکش و پریشانی های ذهن شادی که نه می تواند مانند برادر مطیع و سر به راهش رفتار کند و نه از بی بند و باری برادر دیگرش خوشش می آید همراه می گردد.


برشی از متن کتاب


"این گوشی لعتنی کجاست؟ خدا کند زیر تخت باشد، خدا را شکر....... برای یک بار هم که شده همان جایی است که فکر می کردم، از توی پاکت نامه قلب های ریز بیرون می ریزد. کلیک می کنم، اشکان است. کلیک می کنم؛ «دیگه نمی تونم تحمل کنم خداحافظ.» نه! اشکان امروز نه. چندمین بار است که خداحافظ؟ که دیگر نمی توانی تحمل کنی؟ که چهل تا دیازپام بیندازی بالا، و همه را به هول و ولا بیندازی؟ تحمل چی رو نداری؟ چرا صبر نمی­کنی تا همین زلزله دخلت را بیاورد؟ چرا هر دفعه چهل تا دیازپام می خوری؟ برای یک بار هم که شده، صد تا، دویست تا، یا بیشترش را تجربه کن؛ جرئت داشته باش پسر. این همه آدم چرا ریخته اند توی خیابون شریعتی؟ انگار همه مردم دنیا توی این خیابون زندگی می کنند. جیغ و هوار و فحش خواهر و مادر توی هوا چرخ می زند. مردی توی چشم هایم زل زده و مستقیم به طرفم می آید. جوری نگاهم می کند که انگار به من برسد گله گزاری را شروع می کند. مثل آشنای قدیمی یی که بارها روی منشی تلفنی ات پیغام گذاشته و تو هیچ وقت جوابش را نداده ای. من که نمی شناسمش. پا شل نمی کنم. هر چه بگوید هم  انکار می کنم ...نه؛ کاری به کار من ندارد؛ آرام از کنارم رد می شود. از میان آدم ها لایی می کشم. روی پنجه پا بلند می شوم: یک عالمع تن و کله تو هم وول می خورند. این جوری نمی توانم چیزی ببینم. کاش می شد از جایی بالا بروم و یک دل سیر همه چیز را نگاه کنم. می توانم از تیر چراغ برق بالا بروم. شاید هنوز بلد باشم. ولی فواره مسخره میدان بهتر است، از آن بالا می شود همه چیز را دید. کدام الاغی طرح این فواره را داده؟"

نویسنده: مهسا محب علی انتشارات: نیماژ

مشخصات

  • نوع جلد نرم
  • قطع رقعی
  • نوبت چاپ 14
  • سال انتشار 1398
  • تعداد صفحه 136
  • انتشارات نیماژ
  • شابک : 9786003671546


نظرات کاربران درباره کتاب نگران نباش - مهسا محب علی


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب نگران نباش - مهسا محب علی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل