درباره ی کتاب بریت ماری اینجا بود فردریک بکمن
کتاب بریت ماری اینجا بود اثر فردریک بکمن با ترجمهی فرناز تیمورازف توسط نشر نون به چاپ رسیده است. کتاب بریت ماری اینجا بود سومین اثر این نویسنده سوئدی است. داستانی هیجانانگیز، شاد و روحیهبخش که حقیقت زندگی را بیان میکند. "بریت ماری" قهرمان داستان شخصیتی ماندگار و دوستداشتنی است که تا مدتها از ذهن بیرون نمیرود.
خلاصه داستان از این قرار است: داستان مربوط به زن 63 ساله ای به نام "بریت ماری" است. او زنی بسیار تمیز، وسواسی و بسیار مقرراتی است. از نظر دیگران او غرغرو و ایرادگیر است ولی ذاتاً زنی مهربان و خوش قلب است. بعد از مدتی، زندگی روی جدیدی را به او نشان می دهد. همسر بریت به او خیانت می کند و بریت تصمیم می گیرد از همسرش جدا شود. حالا او زنی تنهاست و شغلی ندارد و برای امرار معاش نیازمند شغلی است.
روزی او در یک روزنامه می خواند که جسد پیرزنی تنها را به خاطر بوی بد که باعث آزار همسایه ها شده بود، در آپارتمانش پیدا کردند. این مسئله او را به شدت می ترساند و تصمیم می گیرد برای فرار از تنهایی دنبال شغلی بگردد. بریت به شهر کوچک و ورشکسته ای به نام بورگ وارد می شود و بعد از چهل سال به دنبال اولین شغل خود می گردد. بورگ شهری نیمه تعطیل است که اکثر ساکنان آن، این شهر را ترک کرده اند و باقیمانده ی آدم ها با خلوص و مهربانی در کنار هم زندگی می کنند.
افرادی که در این شهر زندگی می کنند شامل بچه های یتیم، یک خلافکار، یک ستاره سابق تیم فوتبال محلی که اکنون نابینا می باشد و مالک تنها کسب و کار شهر که معلول است و روی ویلچر می نشیند، هستند. بعد از مدتی بریت شغلی پیدا می کند. بچه های دهکده می خواهند فوتبال بازی کنند و از بریت ماری می خواهند که به عنوان مربی به آنها تعلیم دهد و این گونه است که فصلی جدید در زندگی او باز می شود که...
بخشی از کتاب بریت ماری اینجا بود
" کارد. چنگال. قاشق.
دقیقاً به همین ترتیب.
مطمئناً بریت ماری از آن آدمهایی نیست که دیگران را متهم می کنند، واقعاً این جوری نیست، ولی کدام آدم متمدنی به ذهنش خطور می کند که کارد و چنگال را در کشوی آشپزخانه به ترتیب دیگری بچیند؟ بریت ماری کسی را متهم نمی کند، واقعاً نمی کند، اما هرچه باشد، حیوان که نیستیم!
یک روز دوشنبه در ماه ژانویه است. بریت ماری جلوی میز تحریری کوچک در دفتر کوچک در اداره کار نشسته. معلوم است که این هیچ ربطی به کارد و چنگال ندارد ولی نشانه ای است از اینکه هیچ چیز درست از آب در نیامده. کارد و چنگال را باید به ترتیب طبیعی اش توی کشو چید، چون زندگی هم باید طبیعی باشد. زندگی های طبیعی قابل عرضه هستند؛ آشپزخانه را تمیز می کنید، بالکن خودتان را دارید و از بچه ها مراقبت می کنید، و همه اینها بیشتر از چیزی که فکرش را بکنید کار می برند.
نویسنده
درباره ی فردریک بکمن
"فردریک بکمن" دوم ژانویه 1981 در استکهلم سوئد متولد شد. او نویسنده و وبلاگ نویس بوده است. در سال 2012 کتابی به نام "مردی به نام اوه" را به چاپ رسانید که از آن بیش از 600 هزار نسخه در دنیا به فروش رفته و به 30 زبان زنده دنیا ترجمه شده است. از دیگر آثار وی می توان به"مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است"، "شهر خرس"، "هر روز صبح راه خانه را دورتر و دورتر می شود"، "تمام آنچه پسر کوچولویم باید درباره دنیا بداند" اشاره کرد.
- متن کامل
- نویسنده: فردریک بکمن
- مترجم: فرناز تیمورازف
- انتشارات: نون
نظرات کاربران درباره کتاب بریت ماری اینجا بود | فردریک بکمن
دیدگاه کاربران