کتاب بازی در سپیده دم و رویا نوشته آرتور شنیتسلر با ترجمه علی اصغر حداد در انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.
این کتاب شامل دو داستان است. در ادامه خلاصه ای از داستان بازی در سپیده دم می خوانیم. این کتاب از بهترین داستانهای آرتور شنیتسلر محسوب میشود. شخصیت اصلی داستان فردی است که در تلاش است برای پرداخت قرض هم خدمتی سابق خود مقدار زیادی پول فراهم کند و مانع خودکشی او شود، ولی در قماری که می کند پول زیادی می بازد و ناچار است بدهی خود را در عرض یک شبانه روز بپردازد، در حالی که هیچ پولی ندارد. "ویلهلم" سروان جوانی است که در پادگانی نظامی زندگی میکند و با حقوق ناچیزی که می گیرد، به سختی زندگی اش را می گذراند. او تنها گاهی اوقات برای پر کردن تنهائی اش، قمار می کند و همیشه آن قدر محتاطانه بازی می کند که نه پول زیادی می برد و نه پول قابل توجهی را از دست میدهد. تا اینکه روزی تصمیم می گیرد برای کمک به بوگنر، هم خدمتی سابقش با یک کنسول از آمریکای جنوبی قمار کند و هزار گولدن بردش را به او بدهد. قماری که نه تنها موجب باخت مقدار زیادی پول، بلکه موجب مرگ ویلی و نابودی کامل اش می شود. فردای آن روز ویلی به نزد دائی اش میرود تا پولی را از او قرض کند ولی دایی او میگوید که تمام اموال او به دست "لئوپولدینه" همسرش است. کسی که در گذشته یک شب با ویلیهم خوابیده و ویلی 10 گولدون به او داده و برای همیشه ترکش کرده است. ویلهلم به سراغ دفتر تجاری لئوپولدینه می رود و از او تقاضای وام میکند و زن با سردی به او میگوید که همین امشب به او خبر میدهد. شب، لئوپولدینه به اتاق ویلهلم میآید و بدون اینکه حرفی درباره ی پول شود، به اصرار لئوپولدینه، با هم همبستر می شوند و صبح، زن تنها اسکناس هزار گولدونی را به خاطر همخوابگی با ویلهلم و به تلافی گذشته جلویش پرت میکند و میرود. ویلهلم خودش را با اسلحه میکشد، در صورتی که دایی اش و تعدادی دیگر از دوستان در همان موقع برای او پول جور کرده بودند ...این داستان ترکیبی زیبا از تاثیرات عمیق ضمیر ناخود آگاه و سرشت غریزی انسان، و مفاهیمی همچون فروپاشی امنیت اجتماعی و دو قطب عشق و مرگ است. این داستان به رواج بی بند و باری و شهوت رانی در جوامع به اصطلاح توسعه یافته اشاره دارد. جامعه ای که در آن افراد به ظاهر پایبند به اخلاقیات و خانواده هستند اما در بطن آن نهاد خانواده ویران شده است.
برشی از متن کتاب
فریدولین به روی آلبرتینه خم شد. در چهره خاموش او با آن دو چشم روشن و درشتی که اینک صبح در آن طلوع می کرد، نا امید و در عین حال امیدوار پرسید: آلبرتینه چه کنیم ؟ آلبرتینه لبخند زد و پس از لحظه ای مکث پاسخ داد: به گمانم باید ممنون سرنوشت باشیم که از تمامی ماجرا به سلامت گذشته ایم، ماجراهای واقعی و رویایی . فریدولین پرسید: تو مطمئنی؟ همان قدر مطمئنم که حس می کنم واقعیت یک شب، حتی واقعیت یک عمر زندگی در عین حال عمیق ترین حقیقت آن نیست. فریدولین آهسته ناله کرد: و هیچ خوابی به تمام و کمال خواب نیست . آلبرتینه سر او را در میان دو دست خود گرفت و آن را صمیمانه روی سینه خود گذاشت و گفت: حالا هر دو بیدار شده ایم، برای مدتی طولانی فریدولین می خواست بگوید: برای همیشه، ولی پیش از آنکه منظور خود را به زبان بیاورد، آلبرتینه انگشت خود را روی لب های او گذاشت و انگار آهسته به خود گفت: از این به بعد هیچ وقت چیزی نپرسیم.
نویسنده
آرتور شنیتسلر پزشک، داستان نویس و نمایشنامه نویس اتریشی درسال 1862 درشهروین و درخانوادهای مرفه به دنیا آمد. تحصیلات خویش را در رشته ی پزشکی به پایان رسانید و مانند پدر، راه طبابت را پیش گرفت. ولی به زودی از طبابت روی گردان شد و به نویسندگی و ادبیات علاقه ی زیادی نشان داد. او نه تنها نویسنده ای برجسته به شمار می رفت بلکه روانشناس متبحری نیز بود که در بیشتر آثار خویش به تجزیه و تحلیل روانی مهمی دست زده و سعی نموده است آنچنانکه باید، روحیات حقیقی بشر را درک کند. شنیتسلر تا سن هیجده سالگی، بیست و سه نمایشنامه نوشته بود و نگارش سیزده اثر دیگر را نیز آغاز کرده بود. نوشته ها و آثار او متاثر از تجربیات پزشکی و مباحث روانشناسی و روانکاوی است. از دیگر آثار وی می توان به "شهرت دیرهنگام"، "دیگری" و "گریز به تاریکی" را نام برد. رتور شنیتسلر درسال 1931 در اثر سکته ی مغزی درگذشت.
فهرست
- پیش گفتار مترجم
- یازی در سپیده دم
- رویا
- پس گفتار مترجم
نویسنده: آرتور شنیتسلر مترجم: علی اصغر حداد انتشارات: نیلوفر
نظرات کاربران درباره کتاب بازی در سپیده دم و رویا - شنیتسلر
دیدگاه کاربران