دربارهی کتاب یاس در دیار دروغگویان اثر جانی رداری
کتاب "یاس در دیار دروغگویان" رمانی تخیلی است که روایت زندگی پسری جوان را در اختیار مخاطب کودک و نوجوان قرار میدهد.
شخصیت اصلی قصه، "یاس" نام دارد. وی پسری عجیب است که از صدایی منحصربهفرد برخوردار میباشد؛ صدایی که همچون طوفانی سهمگین، همهچیز را نابود میکند؛ به طوری که هنگام تولد، صدای گریهاش مانند آژیر خطری، تمامی مردم روستا را به وحشت میاندازد. یاس با ورود به سن شش سالگی، برای رفتن به مدرسه، ثبت نام کرده و در کلاس درس حاضر میگردد. ولی در همان روز اول مدرسه، به هنگام حضور و غیاب، با صدایش، موجب شکسته شدن شیشههای پنجره و تخته سیاه کلاس میشود.
با گذشت زمان، معلم او، متوجه دلیل شکسته شدن تخته سیاه گشته و از ویژگی خاص صدای یاس آگاه میگردد. در نتیجه از این پسر میخواهد که کمتر صحبت کرده و تنها به هنگام نیاز، با آوایی بسیار آرامتر از حد معمول، سخن بگوید. یاس نیز، مطیعانه به توصیههای آموزگار خود جامهی عمل پوشانده و کمکم به این کار عادت میکند. او حتی در خانه نیز، تمام تلاش خود را کرده و مواظب لحن صدایش میشود.
پس از چند سال، یاس از داشتن نعمت پدر و مادر، محروم گشته و بسیاری از دوستان نزدیکش را نیز در جنگ از دست میدهد. حالا او به جوانی شایسته و مهربان مبدل شده است. در نتیجه، جهت تامین هزینههای زندگی خود، تصمیم میگیرد که به کار کشاورزی و باغداری بپردازد. اصل ماجرای داستان زندگی او نیز دقیقا در طی انجام همین کار شکل میگیرد. با فرا رسیدن فصل چیدن میوهها، یاس برای اولین بار، جهت سهولت در کار خویش، از صدایش بهره میبرد؛ به این صورت که خطاب به میوههای درختان این جمله را بر زبان میآورد: «آهاااای! بریزید پایین». با گفتن این جمله همهی میوهها به سوی زمین فرود میآیند. دقیقا در همین هنگام، یکی از همسایههای یاس، اتفاقات روی داده را مشاهده میکند. سپس با تعجب و شگفتی موضوع را با همسرش در جریان گذاشته و یاس را جادوگر خطاب میکند؛ این اتفاق ساده، زندگی یاس را به شدت تحت تاثیر قرار داده و مسیر زندگیاش را به کلی تغییر میدهد.
برشی از متن کتاب یاس در دیار دروغگویان از نشر هوپا
داستان مختصری که به دیار دروغگویان نامربوط نیست
گربهی لنگ داستانش را آغاز کرد: «تو باید این ماجرا را بدانی... اما من خلاصهوار نقلش میکنم، چون بسیار وقتگیر است.»
داستان از این قرار بود: خیلی قبل از اینکه یاس به این سرزمبین عجیب برسد، دزد دریایی حیلهگر و نترسی به نام جیمز از راه دریا به این دیار رسید: مردی درشتاندام و چاق که سنی ازش گذشته بود و میخواست سالهای پیش رو را راحتتر سپری کند....
جیمز گفت: «جوانیام به همین منوال گذشت. از دریانوردی خسته شدهام. بهتر است چند تا جزیره را تسخیر کنم و از دزددریایی بودن دست بکشم. صد البته که دوستان دزد دریاییام را هرگز فراموش نخواهم کرد. آنها را به پیشخدمتی، سرپیشخدمتی، نوکری، اسطبلداری و قاصدی میگمارم. اینطوری هیچ شکایتی از رئیسشان نخواهند داشت.»
او برای اجرای نقشهاش دنبال جزیرهای میگشت، اما همهی جزایر کوچکتر از آن چیزی بودند که میخواست و اگر هم مناسب بودند، مورد پسند دوستانش واقع نمیشد. یکی جزیرهای میخواست با یک رودخانه که ماهی قزلآلا صید کند. آن یکی سالن تئاتری میخواست و دیگری بانکی که پولهای دزدیاش را در آن سرمایهگذاری کند و میگفت: «یعنی نمیتوانیم جایی بهتر از یک جزیرهی کوچک را اشغال کنیم؟»
بالاخره کار به جایی رسید که سرزمینی را همراه با شهرهای بزرگ مملو از بانک، سالن تئاتر و رودخانههای بسیار فتح کردند. رودخانهها پر از ماهی قزلآلا بود و یکشنبهها با قایق به آنجا میرفتند. مسالهی تعجبآوری نیست، اغلب اتفاق افتاده که گروه راهزنان در سرزمینها و جاهای مختلف دنیا به استقلال رسیدند. با تصرف آن سرزمین، جیمز با خود اندیشید تا نام سلسلهی حاکم بر آنجا را به جیمز اول تغییر دهد و دوستانش را به مقام دریاسالاری، رئیس تشریفات حکومتی، وزیر دربار و رئیس آتشنشانی منصوب کرد. در ضمن جیمز قانونی تصویب کرد که برطبق آن هرکسی او را عالیجناب خطاب نکند، زبانش بریده خواهد شد. این کار را به خاطر این انجام داد که هیچکس حتی به ذهنش هم خطور نکند که حقیقتی بر زبان بیاورد. او به سران خود دستور داد تا تحولی در فرهنگ لغات مردم پدید آورند.
جیمز توضیح داد: «تمام واژهها باید تغییر کنند. مثلا واژهی دزد دریایی معنای نجیبزاده را میگیرد...
کتاب یاس در دیار دروغگویان اثر جانی رداری با ترجمهی محبوبه خدایی و تصویرگری والریا پترون توسط نشر هوپا به چاپ رسیده است.
- نویسنده: جانی رداری
- مترجم: محبوبه خدایی
- تصویرگر: والریا پترون
- انتشارات: هوپا
نظرات کاربران درباره کتاب یاس در دیار دروغگویان | نشر هوپا
دیدگاه کاربران