کتاب تقسیم نوشته پیرو کیارا با ترجمه مهدی سحابی در نشر مرکز به چاپ رسیده است.
"تقسیم" داستانی از سال های اوج گیری فاشیسم در ایتالیا است که تحت تأثیر فضای تاریخی-سیاسی و مبارزات ضد فاشیستی می باشد. صحنههای عشقبازی شخصیت اصلی داستان، نشانه ای از نابودی شرافت انسانی است. نویسنده با روایت این مفاهیم، ابتذال فاشیست را نشان می دهد. "تقسیم" به روایت زندگی مردی می پردازد که در یک خانواده سنتی در شهری کوچک، یک کارمند ساده دارایی است. او از جدیت و اعتماد به نفس بالایی برخوردار است. بعد از مرگش به دلیل یک سوء تفاهم و یا شوخی به اسطوره ای میهنی تبدیل می شود. همه او را الگوی خود قرار داده اند و می خواهند مانند او با پیراهن سیاه حزب فاشیست به خاک سپرده شوند. اما این اسطوره میهنی در زندگی شخصی اش از خود اسطوره ی دیگری می سازد. "تقسیم" داستانی است که از زبان دانای کل روایت میکند. "امرتزیانو" یکی از شخصیت های داستان، کارمند حزب فاشیست ایتالیا است. جوانی دهاتی که در شهر به استخدام دولت رسیده است و حال قصد ازدواج با دختری سنتی دارد. او در مراسم کلیسا با سه خواهر زشت رو که برگ تقسیم ارث در دست دارند، آشنا می شود. پدر این سه دختر وکیل بوده و میراث خود را برای سه دخترش به جا گذاشته است. "امرتزیانو" با زیرکی به آنها نزدیک می شود. هر سه دختر نیز به آن مرد علاقه نشان داده و هر روز به او نزدیک تر میشوند. پدر سه خواهر مردی مستبد و سنتی بود که کشش به سوی زشتی ها داشت. بنابراین زنی بسیار زشت را به همسری برگزید و دخترانی زشت نیز به دنیا آورد. البته، هر کدام از این سه دخترِ زشتِ او یک حسنِ زیبا داشتند. "امرتزیانو" بعد از مدتی توانست به خانه سه خواهر رفت و آمد کند. او با اینکه خواهر بزرگتر را برای ازدواج انتخاب می کند اما با هر سه نفر آنها همبستر می شود. این پدیده ای است دردناک که در جوامع بسته ی مذهبی و سنتی اتفاق می افتند. این سه خواهر سمبل ته ماندههای پوسیده دینداری و اشرافیت کلیسایی هستند که با ملاقات کارمند هوس ران، خود را تسلیم خواسته های او می کنند. "کیارا" در این رمان از زاویهای خاص و با توصیف صحنه هایی از انحرافات جنسی، از فضاسازی اِروتیک استفاده می کند.
برشی از متن کتاب
"اول همه تارسیلا از سر میز بلند شد که گذشته از نگرانی های دو خواهرش دغدغه ی دیگری هم داشت، پائولینو. پائولینو که به نظرش مثل سایه ی شومی روی دیوار بلند خانه می پلکید که سالیان سال رخنه ناپذیر مانده بود. دیواری که دیگر با ورود تقریبا مشروع پارونتزینی و به زودی با شبیخون شیطان در ساعتی که معلوم نبود کی بود حرمتش شکسته می شد. پائولینو گفته بود هر ساعت شب که بود. یعنی بعد از نصفه شب، وقتی که کوچه خلوت می شد و دو خواهر غرق خواب بودند. اگر البته آن شب خوابشان می برد. براستی هم فورتوناتا با این که قبل از ساعت ده به اتاق خودش رفته بود حس کرد که خوابش نمی آید. کتابی به دست گرفت اما بعد از خواندن چند سطری فکرش پی فردا رفت. کم کم از خودش می پرسید که پارونتزینی درباره ی چه می خواست با او حرف بزند. شاید می خواست او را از قصد ازدواجش با یکی از دو خواهرش باخبر کند. حق هم این بود که نیتش را با او به عنوان خواهر بزرگتر در میان بگذارد."
نویسنده
پیرو کیارا در سال 1913 در ایتالیا به دنیا آمد. در جوانی به حرفههای مختلفی در ایتالیا و فرانسه پرداخت و تا قبل از تشکیل رژیم فاشیست در کشورش، چند سالی را کارمند دولت بود. در دوران فاشیست او به جرم فعالیتهای سیاسی در دادگاه محکوم شد و به سویس فرار کرد. بعد از جنگ به ایتالیا بازگشت و به پژوهش و نقد ادبی و هنری ادبیات قرن هجدهم ایتالیا پرداخت. آغاز آفرینش ادبی وی با شعر بود. بعد از آن، او تمرکز خود را بر داستان سرایی گذاشت. کیارا به قصه گویی شفاهی معروف است. بیش از سی رمان از وی انتشار یافته است که "تقسیم" از بهترین آثار وی بوده است. کیارا در سال 1986 دیده از جهان فروبست. از آثار وی می توان به 1-بشقاب می گرید، 2-اتاق اسقف، 3-تخم مرغ مسموم، 4-زنده با میلیا واکا، اشاره کرد.
نویسنده: پیرو کیارا ترجمه: مهدی سحابی انتشارات: مرکز
نظرات کاربران درباره کتاب تقسیم - پیرو کیارا
دیدگاه کاربران