محصولات مرتبط
کتاب قصه های پند آموز مثنوی و معنوی از مجموعه قصه های کهن، نوشته ی زینب علیزاده لوشانی، از سوی انتشارات هنارس به چاپ رسیده است.
متون کهن فارسی پر است از حکایت ها و داستان هایی آموزنده، شیرین و جذاب که ساخته و پرداخته ی ذهن خلاق نویسندگانی است که سرد و گرم روزگار را چشیده اند و اندوخته های خود را درقالبی بسیار زیبا به خوانندگان ارائه می دهند. در این میان نویسنده ی کتاب قصه های پند آموز مثنوی معنوی، 47 داستان کوتاه و بسیار خواندنی از مثنوی معنوی اثر مولانا جلال الدین بلخی را به زبان کودکانه و با نثری روان برای کودکان و نوجوانان تالیف کرده است. هر چند که این مجموعه برای گروه سنی "ج" می باشد، ولیکن تصاویر و نقاشی هایی که به همراه هر داستان قرار داده شده، کتاب را برای تمام گروه های سنی قابل استفاده می کند. کودکان به دلیل ذهن خلاق و خیال پردازی که دارند از این قصه ها لذت برده و به خوبی از شخصیت های داستان هایش الگو برداری می کنند، در این اثر کردارهای زشت و زیبای انسانی به خوبی نمایش داده می شود، آن که بد است به کیفر اعمالش می رسد و آنکه درستکار است نیز مزد خوبی هایش را می گیرد و این نتیجه گیری به خوبی برای خواننده قابل درک می باشد.
فهرست
طوطی و بقال کشتی بان و مرد مغرو گرگ بی ادب گرگ بی ادب عیادت از بیمار شیر بی سرو بی دم پیر چنگی مرد خوش خیال صورت زیبا و اخلاق زشت هر چه می خواهد دل تنگت بگو طوطی و بازرگان دوستی با ابلهان خدارا راضی کن مردی که شیطان او را برای نماز بیدار کرد عیب جویی موش مغرور و ادعای بزرگی همه یک چیز می خواستند درخت دانایی باز پادشاه و خانه ی پیرزن شیر در طویله خدا را شکر دعایم مستجاب نشد مسافرهای زیاده خواه مردی که سیبیلش را چرب می کرد حضرت موسی و جادوگران قضاوت عجولانه پسر لجباز بیماری خیالی مردی که زبان حیوانات را می دانست شغال طاووس نما تصمیم به موقع پندهای پرنده ی زیرک الاغ زیاده خواه چه کسی این نقاشی را کشیده؟ الاغ تنبل و روباه حیله گر پول نمی دهم اما گریه می کنم آهو در طویله ی خرها مرد لاف زن دلقک زیرک و حرف حق موذن بد صدا او لیاقتش را دارد درخت خدا، چوب خدا، دست خدا دوستی موش و قورباغه پادشاه و دزدها حقوق سی نفر قوچ سفید و مرد زیاده خواه قاضی و مرد بیمار خیاط دزد و مرد حواس پرت خر برفت و خر برفت
برشی از متن کتاب
مرد مغازه اش را تعطیل کرده بود و داشت به خانه اش می رفت که دید چند نفر دارند با هم دعوا می کنند. جلو رفت تا ببیند دعوای آن ها سر چیست. آن ها چهار نفر بودند که هر کدام لباس متفاوتی از دیگری پوشیده بودند. مرد حدس زد آن ها باید از چهار قوم مختلف باشند، پرسید چه اتفاقی افتاده؟ یکی از آن ها که همزبان مرد بود گفت: ((برادر، ما در این شهر غریب هستیم. من فارس هستم؛ آن یکی عرب، آن یکی ترک و آخری روم است. ما همه در یک کاروان در حال مسافرت بودیم که دزدها به ما حمله کردند و تمام پول هایمان را بردند. تشنه و گرسنه به این شهر آمدیم. یکی از اهالی شهر دلش به حال ما سوخت و مقداری پول به ما داد. من می گویم با این پول کمی ((انگور)) بخریم و بخوریم. دوست عربمان می گوید چرا انگور؟ من ((عنب)) می خواهم. دوست ترک هم می گوید نه انگور نه عنب من ((اوزوم)) می خواهم. رومی هم اصرار دارد که هیچ کدام از این ها نه. به جای این ها بهتر است ((استافیل)) بخریم. خلاصه هر کدام از ما یک چیز مختلف می خواهیم و حاضر نیستیم چیزی را که دوستمان می خواهد بخریم. مرد مغازه دار که هر چهار زبان را بلد بود با شنیدن جریان دعوای آن ها لبخند زد. او به مسافر فارس گفت: پولتان را به من بدهبد تا برای هریک آن چیزی را که می خواهید بخرم. مسافر فارس با تردید پول را به مرد داد. مرد به طرف مغازه ی میوه فروشی رفت. آن چهار نفر هم به دنبالش رفتند. مرد مقداری انگور خرید. هر چهار نفر با خوشحالی به هم نگاه کردند. مرد انگور ها را میان آن ها تقسیم کرد. آن ها تازه فهمیدند که هر چهار نفرشان یک چیز می خواستند...
(مجموعه قصه های کهن) مولف: زینب علیزاده لوشابی انتشارات: هنارس
مشخصات
- نویسنده مولانا
- نوع جلد سخت
- قطع وزیری
- نوبت چاپ 65
- تعداد صفحه 272
نظرات کاربران درباره کتاب قصه های پندآموز مثنوی معنوی
دیدگاه کاربران