درباره کتاب فرانی و زویی
در حالی که داستان های فرانی و زویی ابتدا در سال های 1955 و 1957 در نیویورکر به چاپ رسید، این دو داستان برای اولین بار در 1961 به اسم فرانی و زویی در یک کتاب منتشر شدند. داستان زویی طولانیترین داستان کوتاهی است که نیویورکر منتشر کرده است. ساالینجر به طور گسترده در مورد آیین زن بودایی مطالعه کرده و علایق خود را به ادیان، معنویت و فلسفه شرقی در کتاب فرانی و زویی منعکس نموده است. نکته جالب در این است که سالینجر مفاهیمی را در این اثر مطرح میکند که در زمان و مکان داستان بیگانه اند و به هر حال به بررسی آن ها در متن می پردازد. مسلما شخصیتها در فرانی و زویی از نظر معنوی رنج میبرند و آگاهی آنها از این موضوع مانعی برای یک زندگی نرمال آمریکایی است. اما این رنج و درد برای روشنگری و خردمندی انتهای داستان لازم است.
گرچه شخصیتهای فرانی و زویی که هر دو فرزند یک خانواده اند، دیگر اعضای خانواده گلس را برای این مشکلات روحی و عدم توانایی در برقراری ارتباط با جامعه سرزنش میکنند، اما نهایتاً همین خانواده راه حل مشکلات آنها را در بر دارد. از آن جا که عشق و محبت یکی از حیاتی ترین عناصر در روابط خانواده گلس است و فرزندان بیشتر از والدین خود خوش ذوق و با هوش هستند اما آنها همیشه به یاد دارند که باید پدر و مادر را دوست داشت و احترام آن ها را برای آن چه هستند و آن چه که به فرزندان خود داده اند، حفظ نمود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که خانواده زمینه اصلی این دو داستان را تشکیل میدهند. کتاب شامل دو داستان مرتبط با هم از خانواده گلس است. خانواده ای خاص شامل پدر (که هیچگاه با هیچ مشکلی خود را درگیر نمی کند) مادر (برعکس پدر) و هفت فرزند آنها که زویی و فرانی دو فرزند آخر هستند. همه این فرزندان به نوعی , سطح هوشی بالایی دارند اما احساس خوشبختی ندارند.
برشی از متن کتاب فرانی و زویی
حقایقی که به زودی خواهید خواند قاعدتا خودشان حرف هایشان را خواهند زد، ولی، فکر می کنم حتی اندکی مبتذل تر از آن چه معمولِ حقایق است. بنابراین، در مقام جبران، با همان نفرت جاودان و وسوسه گر شروع می کنیم: مقدمه رسمی نویسنده. مقدمه ای که من در ذهن دارم نه تنها بیشتر از آن که بتوانم خوابش را ببینم مفصل و جدی است، بلکه همچنین به شکل آزاردهنده ای شخصی است. اگر، از بخت خوش، درست از کار در بیاید، در عمل با یک گردش اجباری در موتورخانه کشتی قابل مقایسه خواهد بود، که خود من در نقش راهنما با یک لباس شنای یک تکه قدیمی یانتزن جلوتر از همه راه را به بقیه نشان می دهم. مستقیما برویم سراغ بدترین قسمت ماجرا. چیزی که قرار است بخوانید در واقع به هیچ وجه یک داستان کوتاه نیست، بلکه یک جور فیلم خانگی منثور است؛ و کسانی که آن را دیده اند و مصرانه مرا از پرداختن به هر برنامه جدی برای پخش آن برحذر داشته اند.
این حق من و مایه شرمساری من است که فاش کنم گروه مخالفان تشکیل شده است از هر سه بازیگر آن، دو زن و یک مرد. ابتدا به سراغ بازیگر نقش اول زن می رویم، که گمان می کنم ترجیح می دهد مختصرا زنی آرام و پخته توصیه شود. به نظر او اگر من بلایی سر سکانس پانزده-بیست دقیقه ای که در آن او چندین بار دماغش را می گیرد می آوردم - یعنی تا آن جا که من فهمیدم، قیچی اش می کردم- شاید همه چیز به حد کافی خوب پیش رفته بود. او می گوید نفرت آور است آدم یک نفر را تماشا کند که مدام فین می کند. خانم دیگر گروه، بازیگر نقش دوم شوخ و شنگ و سرخ و سفید، به این اعتراض دارد که او را در لباس خانه کهنه اش به اصطلاح تصویر کرده ام. هیچ کدام از این لعبت ها (اسمی که هر دو اشاره کرده اند دوست دارند به آن خوانده شوند) اعتراض چندان جدی ای به پیشنهادهای -در مجموع- استثماری من نمی کنند. در واقع، دلیلش خیلی ساده است.
خرید کتاب فرانی و زویی
کتاب فرانی و زویی اثر جی. دی. سالینجر با ترجمه ی میلاد زکریا در نشر مرکز به چاپ رسیده است. برای خرید به سایت کتابانه مراجعه نمایید.
نظرات کاربران درباره کتاب فرانی و زویی
دیدگاه کاربران