دربارهی کتاب مثلها و قصههایشان (قصههای اردیبهشت)
مثل در ادبیات ما جایگاه ویژهای دارد. هر مثلی به خودی خود تاریخ نهفتهای است که مردم امروز را به ریشههای فرهنگی گذشته پیوند میزند. مثلها بسیار ارزشمندند، زیرا عمری به درازی عمر انسان دارند. کتاب مثلها و قصههایشان (قصههای اردیبهشت) دربرگیرندهی 31 مثل است و چگونگی به وجود آمدن هر یک از آنها به صورت داستانی کوتاه و بسیار شیرین بیان شده؛ در واقع برای هر شب از اردیبهشتماه یک مثل بازگو شده است.
به عنوان مثال در داستان ضربالمثل "کار از محکم کاری عیب نمیکند" می خوانیم که؛ در گذشته های دور وقتی کشاورزان هندوانه و خربزه می کاشتند و عابری از کنار کشتزارشان رد می شد به او تعارفی می کردند تا کمی خستگی در کند و خربزه یا هندوانه ای بخورد. در این میان کشاورز خسیسی بود که وقتی کسی از کنار کشتزارش رد می شد خود را به ندیدن می زد و مشغول کار می شد تا مجبور نشود تعارف کند. تا اینکه یکی از اهالی متوجه این کار کشاورز شد و تصمیم گرفت هر بار که از کنار مزرعه ای او رد می شود خسته نباشیدی بگویید با این کار مرد کشاورز مجبور می شد جوابی به او بدهد.
چند باری این کار تکرار شد و مرد رهگذر خسته نباشیدی می گفت و جوابی میشنید و رد می شد تا اینکه یک روز که به کشاورز خدا قوتی گفت کشاورز چون دید هر روز او ساده از کنار تعارفش می گذرد با گرمی تعارفش کرد و انتظار داشت که او توجه نکند و به راهش ادامه دهد و لی او وارد کشتزار شد و به کشاورز گفت چاقویت را بده تا یک هندوانه یا خربزه جدا کنم . کشاورز فکر کرد که بهتر است خودش دست به این کار بزند تا حداقل فقط یکی از آنها را بچیند بنابراین چاقو را به او نداد و از او پرسید؛ هندوانه می خواهد یا خربزه؛ مرد رهگذر هم که می دانست چه نقشه ای در سر کشاورز است گفت هردوانه!
مجموعهی هر شب یک قصه دربرگیرندهی چند جلد کتاب می باشد و هر کتاب مختص یک ماه از سال است. داستان های کوتاه روایت شده در این مجموعه نه تنها سرگرم کنندهاند بلکه همگی پندآموز نیز هستند هر مثل تاریخ و قصهی شیرینی دارد که از نوع زندگی، باورها و آداب و رسوم اجدادمان پرده بر می دارد تجربیات آنها را در اختیارمان قرار می دهد. هر چند که داستانها برای کودکان و نوجوانان روایت شده اما به قدری جالب و شنیدنیاند که خواندن آنها برای همهی گروه های سنی جذاب و دلنشین است.
کتاب قصههای اردیبهشت از مجموعهی مثلها و قصههایشان، به قلم مصطفی رحماندوست و تصویرگری رودابه خائف توسط انتشارات محراب قلم به چاپ رسیده است.
فهرست
فهرست کتاب مثلها و قصههایشان (قصههای اردیبهشت)
سبزی آش همسایه، گوشواره گوشاشه همسایه
همان طور که می زاید، همان طور هم سر زا می رود
رطب خورده منع رطب چون کند؟
ریاضتکش بداقبالپینه دوز جن ها گیرش می آید
فواره چون بلند شود سرنگون شود
طمع از نجاست سگ هم نجس تر است
دعوا سر لحاف ملانصرالدین بود
ایراد بنی اسرائیلی می گیری
کار بوزینه نیست نجاری
خروس اگر خروس باشد توی راه هم می خواند
پیش از چوب غش و ریسه می رود
پرسیدند:«خربزه می خواهی یاهندوانه» گفت: هردوانه
حالا چه کسی زنگوله را به گردن گربه می اندازد
حساب به دینار، بخشش به خروار
عجب سرنوشتی داشتی کل علی
هم از گندم بر جای مانده هم از خرمای بغداد
هر که با نوح نشیند چه غم از طوفانش
قزقانش سرنگون شد
نخ را باید کوتاه گرفت
آن مرحوم دیگر چه گفتندآن قدر شور بود که خان هم فهمید
علاج واقع قبل از وقوع باید کرد
درختی را که در غیر فصل بار بدهد باید از ریشه در آورد
عرعر خر را قبول داری؟
قسم حضرت عباست را باور کنم یا دم خروس را؟
سگ داند و پینه دوز در انبان چیست
آستین نو بخور پلو
مثل سگ پشیمان است
شکم گرسنه ایمان ندارد
یک چوب دیگر بزنی هیچی
زبان بنده قلم خداست
حرف اول و آخر
- هر شب یک قصه
- نویسنده: مصطفی رحماندوست
- تصویرگر: رودابه خائف
- انتشارات: محراب قلم
نظرات کاربران درباره کتاب مثلها و قصههایشان (قصههای اردیبهشت)
دیدگاه کاربران