دربارهی کتاب آدم اول اثر آلبر کامو
این کتابِ ناتمامِ کامو، که تصور میشود به نوعی زندگینامهی خود او باشد، آخرین کتابِ این نویسنده است. آلبر کامو در بحبوحۀ نوشتن کتاب آدم اول بود که در سال 1960 بر اثر تصادف به هنگام رانندگی کشته میشود. «آدم اول» حتی برای کتابی ناتمام، یک شاهکارِ کامل شناخته شده است. دستنوشتههایی از این رمان، در صحنۀ تصادف، در کیفِ او پیدا شد که بعدها دختر او بخشهایی از آن نوشتهها را که تصور میکرد رمانِ ناتمام او باشد، در سال 1944 منتشر میکند.
«آدم اول» داستان پسربچهای به اسم ژاک کورمری را بیان میکند که از کودکی تا دبیرستانِ خود را در الجزیره میگذراند. ژاک کودکی فرانسوی و بسیار با استعداد است که در خانوادهای فقیر همراه با مادربزرگ و مادرِ خود که نه میتواند حرف بزند و نه کامل میشنود، زندگی می کند و برای امرار معاشِ خانواده به نظافت و خانهداری در خانۀ دیگران میپردازد.
شرایط او بسیار سخت و طاقتفرساست اما چیزی که آلبر کامو برای خوانندگان به تصویر میکشد تنها متمرکز بر اینها نیست، او از خوشحالی و رویدادهای مدرسه، دوستان و شادیهای کوچکِ ژاک نیز برای ما روایت میکند. این کتاب بخشهایی را هم به تلاشهای ژاک برای شناخت شخصیتِ پدرش، که وقتی کمتر از یکسال داشت در جنگ کشته میشود، اختصاص داده است.
برخلافِ آثار گذشتۀ کامو که درونمایهای فلسفی و مالیخولیایی دارند، این کتاب شخصیتر و پر از داستان، خاطرات و توصیفهایی بینهایت زیبا است. «آدم اول» با اینکه ناتمام و نیمهکاره تلقی میشود، تا مدتها پس از خواندن، همراهتان میماند. آلبر کامو از محبوبترین و مهمترین نویسندگان فرانسوی، و جوانترین برندۀ جایزۀ نوبل در سال 1957 ادبیات میباشد. او خالق رمانِ محبوبِ «بیگانه» و «سقوط» است.
بخشی از کتاب آدم اول اثر آلبر کامو
فقط روزهای پنجشنبه و یکشنبه ژاک و پیر به عالم خود باز میگشتند (به استثنای بعضی پنجشنبهها که ژاک در مدرسه بازداشت بود، یعنی در آنجا نگهش میداشتند و (همانطوری که از روی ورقۀ نظامت کل مدرسه معلوم میشد که آن ورقه را ژاک برای امضای مادرش میآورد و متن آ را در یک کلمۀ «تنیبه» برای او خلاصه میکرد) بایستی دو ساعت، از ساعت 8 تا 10 (وگاهی درموارد سخت چهار ساعت) در دبیرستان بماند، در اتاق مخصوصی، میان سایر تقصیرکارها زیر نظر مبصری که معمولا از اینکه آن روز به کار فراخوانده شده خشمگین بود یک تکلیف اضافی که مخصوصا بیثمر هم بود انجام بدهد.
پیر در هشت سال دورۀ دبیرستان اصلا بازداشت نشد. ولی ژاک هم خیلی تخس بود هم خیلی خودنما، فقط برای آنکه خودی نشان بدهد خریت میکرد و پشت سر هم بازداشت میشد. بیهوده برای مادربزرگش توضیح میداد که تنبیه به مناسبت طرز رفتار است، مادربزرگ نمیتوانست بین خنگی و بدرفتاری فرق بگذارد. در نظر مادربزرگ شاگرد خوب حتما بایستی هم خوشاخلاق باشد و هم درسخوان: از طرفی، اخلاق نیک یکراست به علم منتهی میشد. از این رو، دستکم در سالهای اول، تنبیه روزهای پنجشنبه با تأدیب روزهای چهارشنبه تشدید میشد).
صبح روزهای پنجشنبه که تنبیهی در کار نبود و صبح روزهای یکشنبه با هم بیرون بروند. در تابستانها با پلاژ سابلت یا میدان مشق قشون که زمین بایری بود که در آن با علامتگذاری زمختی زمین فوتبال درست کرده بودند و چندین باریکه هم برای تیلهبازی در آن بود. میتوانستند اغلب با توپی از کهنهپاره و تیمهایی از بچههای عرب و فرانسوی که درجا درست میشد فوتبال بازی کنند. اما در فصلهای دیگر دو بچه به آسایشگاه معلولین «قبه» میرفتند که مادر پیر که از ادارۀ پست بیرون آمده بود در آن سرجامهدار بود. «قبه» نام تپهای بود در شرق الجزیره آخر یکی از خطهای تراموآ.
شهر درحقیقت آنجا تمام میشد و دشت چشمنواز «ساحل» آغاز میشد با آن تپههای هموار و آب بالنسبه فراوان و مرغزارهای کم و بیش پربار و کشتزارهایش با خاک قرمز و اشتهاآور که گله به گلۀ آن دسته دسته درختان بلند سرویانی روییده بود. مو و درخت میوه و ذرت فراوان و بیزحمت زیاد عمل میآمد. به علاوه برای کسانی که از شهر و محلههای پایین آن که گرم و شرجی بود میآمدند هوای این دشت نشاطآور بود و حس میکردند که برای سلامتیشان مفید است.
کتاب آدم اول اثر آلبر کامو با ترجمهی منوچهر بدیعی توسط انتشارات نیلوفر به چاپ رسیده است.
- نویسنده: آلبر کامو
- مترجم: منوچهر بدیعی
- انتشارات: نیلوفر
نظرات کاربران درباره کتاب آدم اول | آلبر کامو
دیدگاه کاربران