دربارهی کتاب کاوشی در خصوص فهم بشری اثر دیوید هیوم
دیوید هیوم، نویسندهی کتاب "کاوشی در خصوص فهم بشری"، هنوز سی ساله نبود که رسالهی در باب طبیعت بشری را منتشر کرد، در سه جلد و بدون نام مؤلف. از کتاب چندان استقبال نکردند، و هیوم که همواره خوشبین بود، مقصر را نه محتوا بلکه نحوهی عرضهی استدلالها تشخیص داد و مطالب اصلی کتاب را به نحوی موجزتر و با بیانی پختهتر در آثار دیگری منتشر کرد.
کاوشی در خصوص فهم بشری، که به آن کاوش اول هم می گویند، اولین آن آثار دیگر است. کتاب در سال 1748 منتشر شد، و این داوری احتمالا مخالفان چندانی نخواهد داشت که، در کنار تأملات دکارت و نقد اول کانت، مشهورترین و تاثیر گذارترین اثر در فلسفه ی دوران مدرن بوده است.
کتاب کاوشی در خصوص فهم بشری، شامل دوازده بخش است که از معروف ترین بخش های کتاب می توان تحلیل هیوم از علیت و ارتباط ضروری، و نیز بحث اش درباره ی معجزات را نام برد. در بخش ارتباط ضروری چنین بیان می کند: وقتی که حرکت حیوانی پدید می آوریم، یا اندام هایمان را در کارکرد و نقش مناسب شان به کار می گیریم.
اینکه حرکتشان در پی فرمان اراده می آید موضوع تجربه ای معمول است، مشابه بقیه ی رویدادهای طبیعی اما قوه یا انرژی ای که این از آن طریق اعمال می شود، مثل قوه یا انرژی درمورد بقیه ی رویدادهای طبیعی، ناشناخته و تصور ناپذیراست. در بخش معجزات نیز استدلال های جالبی درباره ی معجزه دارد و بیان می کند که هر معجزه یک نقض قوانین طبیعت است.
بخشی از کتاب کاوشی در خصوص فهم بشری؛ انتشارات مرکز
مورد احتمال علت ها مثل مورد بخت است. بعضی علت ها هستند که درایجاد معلولی خاص به تمامی یک شکل و ثابت اند؛ و هرگز هیچ نمونه ای از برقرار نبودن یا بی نظمی در کنش شان یافت نشده است.
آتش همواره سوزانده است، و آب هر مخلوق بشری را خفه کرده است: ایجاد حرکت با ضربه جاذبه و جاذبه قانونی عمومی است که تاکنون هیچ استثناء برنداشته است. اما علت های دیگری هستند که نامنظم تر و غیرطبیعی یافته ایم شان؛ چنین نبوده که ریواس همواره ملیَن یا افیون همواره خواب آور بوده باشد برای هرکسی که این داروها را مصرف کرده باشد.
این درست است که وقتی علَتی نتواند معلولِ معلول اش را ایجاد کند، فیلسوفان این را به بی نظمی ای در طبیعت نسبت نمی دهند؛ بلکه فرض می کنند که علَت های نهانی ای، درساختارِ خاصِ بخش ها، مانع از آن کنش شده اند. با این حال، استدلال های ما، و نتیجه گیری هایمان درخصوص رویداد همان است که چنانکه گویی این اصل جایی نداشته است.
ما، که عادت وادارمان می کند که، در همه ی استنتاج هایمان، گذشته را به آینده منتقل کنیم؛ در جایی که گذشته تماما منظم و یک شکل بوده باشد، رویداد را با بیشترین اطمینان انتظار می کشیم، و جایی برای هیچ فرض خلافی نمی گذاریم. اما در جایی که یافته باشیم که معلول های متفاوت از علت هایی ناشی می شوند که در ظاهر دقیقا شبیه اند، همه ی این معلول های گوناگون باید در انتقال گذشته به آینده به ذهن خطور کنند، و، وقتی احتمال رویداد را تعیین می کنیم، در ملاحظات ما داخل شوند.
کتاب کاوشی در خصوص فهم بشری، اثر دیوید هیوم با ترجمهی کاوه لاجوردی توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است.
فهرست
بخش 1 - در باب گونه های متفاوت فلسفه
بخش 2 - در باب خاستگاه ایده ها
بخش 3 - در باب تداعی ایده ها
بخش 4 - تردیدهای شکاکانه در خصوص کنش های فهم
بخش 5 - راه حل شکاکانه ی این تردیدها
بخش 6 - در باب احتمال
بخش 7 - در باب ایده ی ارتباط ضروری
بخش 8 - در باب آزادی و ضرورت
بخش 9 - در باب عقل حیوانات
بخش 10 - در باب معجزات
بخش 11 - درباب یک مشیت خاص الهی و یک وضعیت آتی
بخش 12 - در باب فلسفه ی آکادمیک یا شکاکانه
- نویسنده: دیوید هیوم
- مترجم: کاوه لاجوردی
- انتشارات: مرکز
نظرات کاربران درباره کتاب کاوشی در خصوص فهم بشری | دیوید هیوم
دیدگاه کاربران