دربارهی کتاب شیطان در بهشت اثر هنری میلر
کتاب "شیطان در بهشت"، توسط "هنری میلر"، نویسندهی معاصر آمریکایی به نگارش درآمده و مطالب ارزشمندی را در اختیار خواننده قرار میدهد. مولف در ابتدای کتاب، طی مبحثی با عنوان "زندگی من"، به شرح جامع و مفصلی در باب زندگی شخصی گذشته و حال خود پرداخته و مخاطب را از ویژگیهای شخصیتی و سرنوشت خویش آگاه میسازد.
در بخش "شیطان در بهشت" نیز، هنری میلر، ماجرای آشنایی خود با فردی به نام "کنراد موریکان" را شرح میدهد که سرشار از اتفاقات جذاب می باشد. میلر، از طریق "آنائیس نین"، نویسندهی معاصر امریکایی، به کنراد معرفی شده و رابطهی نزدیکی را با او برقرار می کند. هنری کنراد، در سال 1887، در پاریس دیده به جهان گشود؛ وی مردی قد بلند، چهار شانه با رفتارهایی عجیب و غریب بود. او به علم ستاره شناسی می پرداخت و در علوم غریبه و پیش گویی نیز مهارت داشت.
وی از طریق موقعیت و رابطهی دوستانهاش با مولر، وارد خانه و خانوادهی او شد؛ مدتی پس از ورود او به منزل هنری، این نویسنده با مشکلات و معضلات جدی رو به رو گشت که در نهایت وی را به نگارش متن شیطان در بهشت ترغیب می کند.
بخشی از کتاب شیطان در بهشت؛ ترجمهی خرمشاهی و عظیما
کنراد موریکان، ساعت 7 یا 7 و ربع بامداد روز هفدهم ژانویه ی سال 1887، در پاریس متولد شد و در سی و یکم اوت 1954 در پاریس درگذشت.
این آنائیس نین بود که مرا به کنراد موریکان معرفی کرد، روزی از روزهای آخر سال 1936 موریکان را به محل کار من در ویلا سورا آورد. نخستین برداشت من چندان خوشایند نبود. به نظرم ملول و ملانقطی و یک دنده و خودمدار آمد. از سر و رویش فلاکت می بارید.
دیروقت روز بود که وارد شد و پس از مختصری گپ زدن، برای شام خوردن، به رستوران کوچکی در خیابان اورلئان رفتیم. صورت غذاها را طوری ورانداز می کرد که فهمیدم بهانه گیر است. وقت غذا خوردن، بدون این که از لذت غذا خوردن غافل باشد، یک نفس حرف می زد. نوع حرف هایش با نوع غذا سازگار نبود. حرف هایش اشتها کور کن بود.
در اطرافش عطری بود که نمی شد بو کنم. آمیخته ای از بوی عرق «نیشکر» و خاکستر خیس و توتون، همراه با رایحه ی عطری فرار و زن پسند. بعدها این عطرها در رایحه ای اشتباه نشدنی حل شدند: رایحه ی مرگ.
من قبل از دیدار موریکان، با محافل ستاره شناسی، آشنایی ای داشتم؛ و در همان جا «ادوآردو سانچز» یکی از بستگان «آنائیس نین» را که دریای علم بود، دیده بودم که به توصیه ی روانکاوش، به قصد درمان، ستاره شناسی پیشه کرده بود. «ادوآردو» همیشه مرا به یاد کرم خاکی می انداخت، که می گویند یکی از مفیدترین مخلوقات خداوند است. قدرت تغذیه و هاضمه اش گیج کننده بود. مثل همان کرم، در وهله ی اول رنج هایش به خاطر دیگران بود نه به خاطر خودش. و در این احوال غرق در مطالعه ی قران پلوتون - نپتون - اورانوس بود. اعماق تاریخ و ماوارءالطبیعه و شرح احوالات را در جست و جوی موادی که به مدد کشف و شهودش بیاید، غور کرده بود. و این اواخر در گیر و دار مضمونی مردافکن بود: «امکان آمرزش همگانی گناهان، از جانب خداوند.»
با موریکان به عوالم تازه ای راه بردم. این مرد تنها ستاره شناس یا دانشمندی که غرق در فلسفه های در بسته باشد نبود، بلکه عالم علوم غریبه ها بود. از ظاهرش حالتی مثل شعبده بازان، پیدا بود. تقریبا بلند بالا بود. تنومند، چهار شانه، تنه لش و سنگین حرکات. می شد گفت که از اعقاب سرخ پوستان است. اندیشیدن را دوست داشت. بعدها اذعان کرد بین «موریکان» و موهیکان رابطه ای قائل است. وقتی غمگین می شد چیزی کمابیش مضحک در بشره اش پیدا می شد. مثل این که آگاهانه خودش را با آخرین بازمانده ی موهیکان ها همسان می دید. در این موقع، کله ی مربعش با استخوان های برجسته ی گونه اش و پخمگی و انفعال ناپذیریش به او حالت صخره ای می داد که عذاب می کشد.
باطنا موجودی پریشان بود. عصبی، دمدمی مزاج و لجوج. به یک رویه عادت کرده بود و زندگیش را خشک و منطم، مثل زاهدان و مرتاضان می گذرانید. نمی شد دانست که این شیوه ی زندگی را همین طور پیش گرفته بود یا علی رغم نفس؟ هرگز نمی گفت ...
کتاب شیطان در بهشت اثر هنری میلر با ترجمهی بهاءالدین خرمشاهی و نازی عظیما توسط انتشارات ناهید به چاپ رسیده است.
فهرست
فهرست کتاب شیطان در بهشت؛ انتشارات ناهید
زندگی من
شیطان در بهشت
تاملی بر مرگ میشیما
پی آمد
تاملاتی بر نویسندگی
- نویسنده: هنری میلر
- مترجمان: بهاءالدین خرمشاهی و نازی عظیما
- انتشارات: ناهید
نظرات کاربران درباره کتاب شیطان در بهشت
دیدگاه کاربران