کتاب درک متن ششم (6) دبستان پرتقال

کتاب درک متن ششم دبستان به قلم گروه مولفان از انتشارات پرتقال با همکاری انتشارات خیلی سبز به چاپ رسیده است.

خواندن یکی از مهم ترین مهارت های زبانی و ابزاری برای یادگیری تمامی دروس است. به همین دلیل آموزگاران وقت زیادی را صرف آموزش روخوانی می کنند. روخوانی اولین سطح خواندن است و بسیار اهمیت دارد اما سواد خواندن در صورتی ایجاد می شود که روخوانی با درک متن همراه باشد. پژوهش ها نشان می دهد که بسیاری از دانش آموزان از مهارت روخوانی برخوردارند و متن را روان و صحیح می خوانند اما در بازیابی متن و تعبیر و تلفیق مطالب، عملکرد ضعیفی دارند. از نظر انجمن ملی خواندن، درک متن اهمیت زیادی در رشد مهارت های کودکان و توانایی تحصیلی آن ها دارد. درک خوانداری نه تنها برای یادگیری تحصیلی بلکه برای یادگیری در تمام طول زندگی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اهمیت مهارت درک متن سبب شده که مطالعه ی بین المللی پیشرفت سواد خواندن ( پرلز ) به ارزیابی توانایی خواندن کودکان در پایه ی چهارم ابتدایی  و همین طور هشتم بپردازد. که این آزمون به فاصله ی هر پنج سال برگزار گردد. کتاب حاضر، به منظور آموزش درک متن در پنج جلد برای مقاطع دوم تا ششم ابتدایی طراحی و تدوین شده است. هر کتاب شامل شش متن می باشد. در هر متن متناسب با سطوح مختلف آزمون پرلز، داستان های و پرسش هایی  به قلم فرهاد حسن زاده، طاهره خلیلی کسمایی مطرح شده است که دانش آموزان ابتدا باید آن را صامت خوانی کنند ( خواندن با حرکت چشم ) سپس به سوال های که برای هر متن درنظر گرفته شده پاسخ دهند.  هنگام مطالعه و پاسخ دادن، دانش آموز به تنهایی می خواند و پاسخ ها را می نویسد اما بهتر از اتمام پاسخگویی والدین از فرزندشان بخواهند داستان را برای آن ها بازگویی کند، پاسخ های آنان را بررسی کند و باز خوردی از نحوه عملکرد آنان مشخص کنند.

برشی از متن کتاب

توی جنگل زورآباد، جناب شیر به همه زور می گفت. با نعره ای خرس را از خواب زمستانی بیدار می کرد و می گفت : " آهای خرسک گنده بک! این قدر نخواب! برایم جوجه کباب درست کن! " سر روباه داد می کشید و فرمان می داد : " آهای روباه کله پوک! برایم نوشابه خنک بیاور! رژیمی باشد و بدون قند! فهمیدی ؟ " پلنگ بیچاره را ضایع می کرد : " آهای پلنگ خال خالی! این قدر قندها را نخور خالی خالی! برایم یک چای خوش طعم و گوارا دم کن! " توی جنگل زور آباد، هیچ کس زورش به جناب شیر نمی رسید. شاید هم می رسید ولی عقلش نمی رسید همه از دستورهای او اطاعت می کردند ؛ کورکورانه. تا این که روزی از روزها، سروکله ی خری توی جنگل پیدا شد. عجب خری! عجب خر محشری! با همه ی خرهای دنیا فرق داشت. یال های بلندش از اسب هم خوشگل تر بود. گوش هایش را سوراخ کرده بود و چند جفت گوشوار ی مروارید به گوشش آویخته بود. عینک خوشگلی هم به چشم هایش داشت که قیافه اش را بامزه کرده بود. شیر او را سیر نگاه کرد و گفت : " ببینم، تو خری یا جینگیلی مستون ؟" خر از حرف زدن شیر خوشش نیامد. کارت ویزیتش را درآورد و به شیر داد : " من این هستم. " شیر که تا کلاس سوم بیشتر نخوانده بود، به کارت نگاه کرد و گفت : " این چیه ؟ چی کارش کنم ؟ " خر گفت : " سواد نداری ؟ هه! دو کلاس سواد نداره، آن وقت ... " شیر پرید وسط حرفش و گفت : واسه من سواد مواد نکن. در یک کلام خودت را به من معرفی کن، وگرنه کاری می کنم از آمدنت به این جا پشیمان شوی. " خر که حوصله ی کل کل نداشت، خودش را معرفی کرد : " بنده خرمند هستم. نویسنده، روزنامه نگار، بازیگر، کارگردان سینما، نقاش، عکاس، مجسمه ساز ... " شیر حرفش را قطع کرد : " هوووو! چه خبر است ؟ آخرش را بگو! " خر گفت : " گاهی هم البته شعر می گویم. " شیر خوشش آمد. می توانست با این تازه وارد بیشتر سرگرم شود. می توانست در حالی که جوجه کباب و نوشابه ی رژیمی و چای قند پهلو می خورد، چند بیت شعر هم بشنود. درست مثل پادشاهان قدیم. غرید و خروشید و گفت : " از شاعری تو خوشمان آمد. زود باش، چند خط شعر در وصف ما بگو. " خر خردمند از بالای عینک نگاهش کرد و گفت : " نه دیگر! دوره ی این حرف ها تمام شده، جناب شیر. " شیر بدجوری خر را نگاه کرد : " چی گفتی ؟! " خرس گفت : " زبانت را گاز بگیر ... " روباه گفت : " هیس! دیگر از این حرف ها نزن ... " پلنگ گفت : " از عالیناب شیر بترس  ... "

فهرست

1 . عملیات خرس ربایی در روز روشن 2 . سفر مرد عالم 3 . پرواز کن عقاب، پرواز کن 4 . بازی با دم شیر 5 . معجون آرامش 6 . راز دندان غول

• بر پایه ی آزمون پرلز
• داستان ها: فرهاد حسن زاده - طاهره خلیلی کسمائی
• تهیه و تدوین: معصومه نجفی پازوکی - مهتاب میرایی آشتیانی
• انتشارات: پرتقال