کتاب جزیره ی سرخ اثر میخائیل بولگاکف با ترجمه ی مهران سپهران توسط نشر قطره به چاپ رسیده است.
کتاب "جزیره ی سرخ"، نمایش نامه ای خواندنی اثر "میخائیل بولگاکف"، نویسنده و نمایش نامه نویس اهل روسیه است که با روایت داستانی تخیلی و جذاب، خواننده را تا پایان با خود همراه می سازد. صحنه ی اول قصه، در فضای آشفته و مشوش یک تئاتر، به نمایش در می آید، "گنادی پانفیلوویچ" رئیس تئاتر مذکور به همراه "متلکین نیکانور" دستیار کارگردان، در صحنه حاضر بوده و در باب به تاخیر افتادن اجرای نمایش مورد نظر خود به صحبت و چاره جویی با یک دیگر می پردازند. در واقع بنا بر قراری که مدتی پیش، گنادی با نویسنده ی با استعدادی به نام "واسیلی آرتوریچ دیموگاتسکی"، گذاشته بود، او می بایست متن نمایش نامه ی جدید خود تحت عنوان "جزیره ی سرخ" را، سه روز پیش به گنادی تحویل می داد تا "ساوا لوکیچ"، کارگردان نمایش، بازیگران خود را جهت اجرا آماده می کرد. اما با به تاخیر افتادن زمان تحویل متن، ساوا تصمیم می گیرد، جهت استراحت به "کریمه" رفته و مدتی از اوقات خود را در آن جا سپری کند؛ با تحقق این امر، تمامی برنامه ها و نقشه های گنادی به هم ریخته و او را با مشکلات متعدد مالی و کاری رو به رو خواهد ساخت. بنابراین گنادی پانفیلوویچ، افراد خود را برای جستجوی دیموگاتسکی مامور می کند؛ اما آن ها علی رغم تلاش های خود، نمی توانند او را بیابند. تا این که دیموگاتسکی، خود شخصا نزد گنادی رفته، نمایش نامه را تحویل وی داده و ماجراهایی خواندنی را خلق می کند.
برشی از متن کتاب
بخشی از پرده باز می شود. اتاق گریم و دفتر گنادی پانفیلوویچ دیده می شود. میز کار، اعلان های نمایش، آینه. گنادی پانفیلوویچ با موهای حنایی، و صورتی کاملاً اصلاح کرده، پشت میز، خیلی با تجربه به نظر می رسد، اما پریشان حال. از جایی نغمه ای دل انگیز و ریتمیک که از دستگاهی پخش می شود به گوش می رسد. (گویا تمرین باله در جریان است.) متلکین از سقف با انبوهی از طناب آویزان است و آواز می خواند: «عاشق شدم من،... ولی رذل بود... منو نابودم کرد..» روز. گنادی: متلکین! متلکین: (از بالا می افتد و نقش بر زمین دفتر می شود.) من، گنادی پانفیلوویچ. گنادی: نیومدن؟ متلکین: نه گنادی پانفیلوویچ. گنادی: یکی رو فرستادی بره آپارتمانش؟ متلکین: پیک امروز سه بار رفته، اتاقش قفله. از خانوم صاحب خونه ش پرسیدیم کی خونه س، گفت: «بابا جون اون رو با سگ هم نمی تونی پیداش کنی!» گنادی: آخه این هم شد نویسنده؟ ای لعنت بر تو. متلکین: ای لعنت بر تو، گنادی پانفیلوویج. گنادی: چیه مثل طوطی تقلید می کنی؟ درست حرف بزن. متلکین: به چشم. پشت «ماری استوارت» داغون شده، گنادی پانفیلوویچ. گنادی: یعنی که من بیام برات پشتش رو درست کنم. الکی می ری سر چیزای بیخود... رفوکاری! متلکین: کلاً سوراخ سوراخ شده گنادی پانفیلوویچ. همین چند وقت پیش رفتم پایین دیدم از میونش کارگرهای صحنه دیده می شن... تلفن روی میز زنگ می زند. گنادی: وصله ش کن. (گوشی را برمی دارد.) بله؟ بلیت مجانی نداریم. وجدان داریم. (گوشی را می گذارد.) خیلی عجیبه. تو تراموا نشسته باشن از کنترلچی بلیت مجانی نمی خوان، همین که وارد تئاتر می شن، انگار خیریه باز کردیم، انتظار دارن مجانی باشه. این دیگه بی شرمیه. ای ای... بی شرمیه. متلکین: بی شرمیه. گنادی: بعدش! متلکین: گنادی پانفیلوویچ، برای وصله یک پولی نمی دین؟ گنادی: فعلاً ولش کن، پول تو جیب مون نیومده می پره. بگیر ببرش... تلفن زنگ می زند. بلیت مجانی نمی دیم، بله. (گوشی را می گذارد.) بفرما، تحویل بگیر! عجب آدمایی پیدا... تلفن زنگ می زند. ای، چیه هی زر زر می کنی... چیه؟ هیچ کس... تقصیر منه... یو گنی پاموآلدوویچ؟ صداتون رو نشناختم. چه خبر... با همسر گرامی؟ خیلی جذاب. دقیقاً یک ربع به هشت تشریف بیارین دم گیشه... بله، ایام به کام. (گوشی را می گذارد.) متلکین یک لطفی بکن، بگو بلیت فروش، دوتا صندلی تو ردیف دوم برای این تحفه بذاره کنار. متلکین: برای کی، گنادی پانفیلوویچ؟ گنادی: برای رئیس آب و فاضلاب. متلکین: چشم. گنادی: آها، دیگه وقتشه... (کمی فکر می کند.) «ایوان مخوف» دیگه به درد نمی خوره... وقتشه. می ری یک تیکه به دردخور ازش می بری. فهمیدی؟ متلکین: فهمیدم. (داد می زند.) والودیا! از «ایوان مخوف» یک تیکه می کنی وصله می کنی به پشت «ماری استوارت» . «ایوان مخوف» رو ممنوع کردن!... پس یعنی، یک چیزی شده... خودت می دونی چی کار کنی؟ گنادی: دیگه چی؟ متلکین: گنادی پانفیلوویچ به بچه های رسمی یک دستوری بدین، بالاخره زشته! بایقه هاشون صورت شون رو پاک می کنن. گنادی: ولی من یقه های اون ها رو توی «بیچاره آن کس که گرفتار عقل شد.» دیدم، اون ها رو که همراه دستمال های گریم می شورن...
نوبسنده: میخائیل بولگاکف مترجم: مهران سپهران انتشارات: قطره
نظرات کاربران درباره کتاب جزیره ی سرخ - میخائیل بولگاکف
دیدگاه کاربران