loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه
موجود شد خبرم کن

کتاب بغلم کن - زعفران

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب بغلم کن، اثر و تصویرگری سیمونا چیرائولو و ترجمه ی رامتین فرزاد از انتشارات زعفران به چاپ رسیده است.

این اثر داستانی کوتاه اما دربرگیرنده ی معنای بزرگی است و به تنهایی و نیاز به حضور دیگران در زندگی می پردازد. فیلیپه بچه کاکتوسی است که در خانواده ای مهم و بااصالت به دنیا آمده، خانواده ی او به نظم و ترتیب بسیار اهمیت می دهند و دوست دارند همیشه از نظر دیگران خوب به نظر آیند و مورد تایید باشند. فیلیپه بسیاری از مواقع احساس تنهایی می کند و دوست دارد با کسی همدردی و صحبت کند و خیلی مواقع دلش می خواهد کسی او را بغل کرده و نوازش کند، اما خانواده ی کاکتوسی او این کار را هرگز انجام نمی دهند. فلیپه سعی کرد با آرام بودن توجه دیگران را به خود جلب کند، اما پس از مدتی فکر کرد خانواده ی او بی جهت نگران هستند. بنابراین روزی که یک بادکنک به او نزدیک شد، فلیپه او را در آغوش گرفت و بادکنک بیچاره کم باد شد و در بیمارستان بستری گردید. تمام روزنامه ها درباره ی این اتفاق نوشتند و اعضای خانواده به شدت فیلیپه را دعوا کردند به طوری که او احساس کرد دیگر در میان خانواده اش جایی ندارد. از آن به بعد فیلیپه زندگی جدیدی را به دور از اعضای خانواده ی خود شروع کرد، ولی هیچ کس حاضر نمی شد با فیلیپه دوست شود. او برای خودش خانه ای درست کرد و دورتادور آن را حصار کشید، اما هر چه زمان بیشتری سپری می شد فیلیپه بیشتر احساس تنهایی می کرد، تا این که روزی .... . این اثر به نوعی کمیک استریپ محسوب شده و بیشتر مطالب کتاب را تصاویر آن انتقال می دهند و برای گروه سنی الف و ب مناسب می باشد.


برشی از متن کتاب


فلیپه عضوی از یک خانواده ی قدیمی و مشهور بود که دل شان می خواست به نظر همه خوب بیایند و رفتارشان هم همیشه درست و حسابی بود. خانواده ی او همه چیز را مرتب و منظم نگه می داشتند و معتقد بودند هیچ کسی نباید توی کار دیگران سرک بکشد. اوایل فلیپه فکر می کرد با آرام بودن می شود توجه دیگران را جلب کرد. او امیدوار بود که روزی به آن بالا بالاها برسد. اما بعداً فکر کرد خانواده اش فقط نگران چیزهای بی خودی هستند. آن ها متوجه نبودند که او فقط می خواهد بغلش کنند. البته می دانست که نمی شود به خانواده اش دست زد. به همین خاطر، آرزو می کرد که کس دیگری می آمد و دستهایش را دور بدن او حلقه می کرد؛ اما هیچ وقت هیچ کس این کار را نکرده بود. روزی فیلیپه یک آشنای تازه پیدا کرد. او شجاع و بی کلّه بود و دردساز. اما فیلیپه از این دردسر بی خبر بود. آن ها به هم نزدیک و نزدیک تر شدند؛ تا این که بالاخره چیزی شد که نباید می شد... . همه فیلیپه را دعوا کردند و او حال خیلی بدی داشت. هیچ کدام از افراد خانواده به این فکر نکرد که او را بغل کند...      

(کتاب های زعفرانی) نویسنده و تصویرگر: سیمونا چیرائولو مترجم: رامتین فرزاد ناشر: زعفران



نظرات کاربران درباره کتاب بغلم کن - زعفران


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب بغلم کن - زعفران" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل