کتاب سرگذشت پیانو:
هدف کتاب حاضر جستجوی میان همین خاطرات نیز هست، به این امید که آنچه غیرواقعی است دور بریزد و آنچه را که می تواند در روشن کردن تصویر نوازندگان بزرگ مفید باشد برگزیند. در صفحاتی که خواهد آمد از نوازندگان بزرگ یاد خواهد شد، نه به قصد داستان سرایی و نقل احوال (مگر وقتی لازم باشد)، بلکه به نیّت مطالعه در نقش مهم و اساسی نوازندگان بزرگ پیانو که تأثیرات شگفت آوری بر نسل خود به جای گذاشتند و در بسیاری از موارد در نوع نگاه نسل های بعد به فلسفه موسیقی دخالت کردند. تذکر می دهیم که هدف از تحریر این کتاب نقل اطلاعات ریز و درشت نیست؛ از این رو ممکن است اسامی تعدادی از نوازندگان افتاده باشد. خوانندگان تصدیق می کنند که ذکر نام همه پیانیست های معاصر امکان پذیر نیست و مطالعه در باب پیانو و نوازندگی پیانو هم چیزی نیست که تنها در یک کتاب به سرانجام برسد. با این وجود دقّت شده که چهره های اصلی از قلم نیفتد و مسیر نوازندگی پیانو از موزار و کلمنتی تا زمان حاضر به عنوان یکی از نیروهای عمده جهان موسیقی روشن گردد.
برشی از متن کتاب سرگذشت پیانو:
مردی که بتهوون را کشف کرد: به نظر بسیاری از موسیقیدانان نسل پیش تنها یک نفر نوازنده آثار بتهوون وجود داشت و او آرتور اشنابل بود. این عقیده شاید آن دسته از متخصصان بتهوون را نظیر ویلهلم باکهاوس، ادوین فیشر و رودولف سرکین را خوش نمی آمد ولی اغلب موسیقیدانان عصر، اشنابل و بتهوون را مثل هم می دانستند. برای هم مسلّم بود که اشنابل، موزار را جور دیگری می نواخت، و احتمالاً شاید بزرگترین شوبرت نواز قرن بود و در راه برامس با اعتماد کامل قدم می گذاشت. امّا از میان آن نوابغ این بتهوون بود که اشنابل همیشه به سوی او باز می گشت، و تا آنجا که به شنوندگانش مربوط می شد، اشنابل کسی بود که بتهوون را کشف کرده بود، موسیقی پیانویی او را. اشنابل مرد کوتاه قدی بود؛ سیگار می کشید، سر بزرگی داشت، چهارشانه و تنومند بود، با انگشتانی کوتاه و کلفت. اصلاً به نوازندگان پیانو شباهت نداشت. وقتی پشت پیانو می نشست تصویر مؤثری از خود ارایه نمی داد. بعد از لیست و به تقلید از او، اغلب نوازندگان محبوب مردم اهل نمایش بودند. تقریباً تمام رمانتیک ها دست های خود را بالا می بردند، دود از سوراخ دماغشان بیرون می آمد و از چشمانشان نور جستن می کرد و حضار فریاد می کشیدند و تشویق می کردند. ولی نوازندگانی که بعد آمدند از این کارها نمی کردند. اشنابل هرگز دست های خود را بالا نبرد، هرگز سرش را تکان نداد و سعی نکرد نگاهش را بالا کند و از ورای سقف تالار خدا را ببیند. با وجود این وقتی می نواخت سکوتی مقدس چون سکوت کلیسابر تالار سایه می انداخت؛ و هنگامی که حضار از سالن خارج می شدند، احساس می کردند پالایش شده اند.
فهرست کتاب سرگذشت پیانو:
مقدمه
- سرآغاز سخن
- باید روان باشد، چون آب
- سوّمی ها، ششمی ها، و اوکتاوها
- مسافر نیمرخ
- سیم های پاره، دست های بالا
- در همین احوال
- از ایرلند تا بوهمیا
- رٌمانتیسم و قواعدش
- مسلول، ملالی، شاعر
- رعد، برق، مِسمریسم، سکس
- (آرپجّو)ی خوشدست، سالن نشینان دیگر، و نفوذ در آمریکا
- سالن نشینان بیشتر، و انقلاب اوکتاوها
- سودازدگان
- اولین آمریکایی
- هنرمند
- خودخواه، خردمند
- فرزندان آبه
- رعدی از شرق
- سادگی، وقار و ذوق فرانسوی
- جانشینان لیست و لِشِتیزکی
- فرشته ای از کروبیّان به زمین می آید
- غول کوچک و دیگر غول های ساخت لیست
- بعضی هم از گروه لِشِتیزکی
- شوپنی، بودا و دیگران
- زنان
- آهنگسازان، پشت پیانو
- دکتر فاوست پشت پیانو
- حدّ کمال
- حدّ خلوص
- بعضی مشاهیر روز
- فلسفه نو، سبک نو
- مردی که بتهوون را کشف کرد
- رٌمانتیسم هنوز می سوزاند
- مکتب های قرن بیستم
- یخ ها آب می شود
- باخ، مٌد روز
- دو موجود مقدّس
- ساخت آمریکا
نویسنده: هرولد شونبرگ مترجم: پرتو اشراق انتشارات: ناهید
نظرات کاربران درباره کتاب سرگذشت پیانو | هرولد شونبرگ
دیدگاه کاربران