کتاب شاید این کتاب یک آلت قتاله باشد دومین کتاب از مجموعه ی پرسش های نخستین پاسخ های بی پایان نوشته ی حسین شیخ الاسلامی با تصویرگری مهدی کریم زاده از سوی نشر افق به چاپ رسیده است.
کتاب حاضر به شیوه ای روایی و آمیخته با طنز، مسئلهی واقعی بودن هر آن چه در جهان هستی است را از منظر فلسفی مورد بررسی قرار می دهد و در خلال آن مخاطبان خود را با برخی فیلسوفان و نظریه های آن ها آشنا می سازد. نویسنده در ابتدا با طرح پرسش هایی چون؛ از کجا می دانی چیزی که در دست توست یک کتاب است؟ از کجا می دانی که تو دست داری؟ از کجا می دانی که تو چیزی داری یا اصلا از کجا می دانی چیزهایی که می بینی واقعی است، ذهن مخاطب را به چالش می کشد و او را به این فکر وا می دارد که آیا هر چیزی که ما می بینیم یا هر اتفاقی که برایمان رخ می دهد بدیهی و واقعی است و این که ما باید هر چیزی را که می شنویم باور کنیم یا این که حتما برای پذیرش آن باید دلیل محکمی وجود داشته باشد. مثلا در بخشی از کتاب فردی به نام نادر برای دوستش محمد تعریف می کند که چطور روز قبل هنگام تماشای تلویزیون سقف خانه اش باز شده و سیبی که چشم و دهان داشته پایین آمده است، او ابتدا فکر کرده خواب می بیند اما هنگامی که خودش را محکم نیشگون می گیرد متوجه می شود که بیدار است او سیب را گاز می زند و می بیند که واقعی است. حالا محمد باید گفته های نادر را باور کند یا نه؟ مولف، موقعیت پیش آمده را دست مایهی آغاز بحثی فلسفی قرار داده و "واقعیت" را از دیدگاه های مختلف فلسفی مورد کنکاش قرار می دهد. او در ادامه ذهن مخاطب را درگیر این پرسش می کند که آیا این کتاب واقعا همانطور که ما می بینیم یک کتاب است یا نه؟ به نظر نویسنده بستگی دارد که ما کتاب را از چه زاویه ای نگاه کنیم؛ اگر آن را در ظرف شیشه ای پر از آب بگذاریم و از بالا نگاه کنیم قطعا شکلی دیگر خواهیم دید. در خلال بحث ها، نظریه های مختلف فلسفی که تا کنون دربارهی مبحث واقعیت و بدیهی بودن جهان هستی مطرح شده اند را ارائه کرده است.
کودکان و نوجوانان پرسش های زیادی را، بارها و بارها از خود، خانواده و مربیان می پرسند. پرسش هایی چون "آیا جهان دور و بر ما واقعاً وجود دارد؟"، "عدد چیست؟"، "شناخت یعنی چه و هیچ وقت کامل می شود؟" و اصلاً "چنین چیزی (کامل شدن) امکان پذیر است؟" پاسخِ پرسش هایی در ارتباط با مباحث مختلفی چون "من، اخلاق، هستی شناسی، جهان، معرفت، عدد، سیاست و زبان" ذهن انسان به ویژه نوجوان کنجکاو و جستجوگر را در گیر می کند. پاسخ های داده شده، گاه غیر منتظره و گاه پاسخ های بی شمار برای یک پرسش است، که با نگاهی فلسفی به آن پرداخته شده است. این مجموعه در 8 جلد و با انتخاب عنوان هایی جذاب مانند: "هوا را از من بگیر، قدرت را نه"، "این صفرهای دوست داشتنی"، "سازمان قوری های متحد"، "با برده ها می رقصد"، "چراهمه گاوها این رنگی اند؟"، "چه کسی بود صدا زد اصغر؟"، "چه رفتاری خواهم داشت وقتی تیراندازی شروع شود؟" انگیزه خواندن را در نوجوانان ایجاد می کند. مطالب با زبانی طنز پرسش هایی را مطرح می کند که ذهن نوجوانان را به چالش می کشد و ضمن معرفی فیلسوفان گاهی با بی پاسخ گذاشتن برخی از پرسش ها تلاش می کند که پاسخ های گوناگون را در ذهن خواننده ایجاد کند و همچنین پیوندی محکم بین فلسفه قدیم و جدید برقرار کند.
برشی از متن کتاب
واقعی مثل سایه آقای افلاطون که حدود 2500 سال قبل زندگی می کرد، احتمالا علاقه ی زیادی به سایه بازی داشته و هر موقع بیکار بوده، روی دیوارهای قدیمی شهر آتن با دوست هایش سایه بازی می کرده. فرض کنید که شما افلاطون هستید، چه چیزی در این صحنه می بینید؟ کدام شان واقعی هستند؟ نظرتان در مورد سایه ها چیست؟ آیا آن ها یک چیز هستند؟ یعنی واقعیت دارند؟ آیا نمی شود گفت همه ی آن چیزهایی که ما می بینیم. مثلا همین کتابی که در دست دارید، به اندازه ی همان سایه واقعیت دارد؟ چیزهای اطراف ما درست مثل سایه موقتی هستند، تغییر می کنند، از بین می روند، دوباره به وجود می آیند و در نهایت لحظه ای آرام و قرار ندارند. چیزهای اطراف ما مثل سایه ها، ممکن است یک دفعه از بین بروند چیزهای اطراف ما، ثابت نیستند، حرکت می کنند. خلاصه اگر به نظر شما یک سایه وجود خارجی دارد. این کتابی هم که در دست شماست وجود خارجی دارد. اما اگر سایه را جزو موجودات نمی دانید باید خدمت شما عرض کنم که باید این کتاب را هم از فهرست موجودات جهان خارج کنید. اصلا خود جهان را هم باید مثل سایه، چیزی غیرواقعی بدانید. یک عده روح بیکار همه ی ماجرا همین است. ما یک عده روح بیکاریم که نشسته ایم و هی پشت سر هم چیزهای مختلفی را احساس می کنیم. مثلا احساس می کنیم الان مشغول خواندن کتاب هستیم. احساس می کنیم خیلی باکلاسیم که کتاب های فلسفی می خوانیم. احساس می کنیم که بوی قورمه سبزی اشتهای آدم را تحریک می کند. احساس می کنیم بیژامه ی راه راه قرمز رنگ مایه ی آبروریزی است. احساس می کنیم پسر همسایه چقدر مهربان است. احساس می کنیم دوست داریم با همسایه های مان روابط دوستانه داشته باشیم ... اصلا هر احساسی می کنیم به خودمان مربوط است، شما چه کاره اید؟ مهم این است که بیرون از ادراک ما هیچ چیز دیگری وجود ندارد ... اما آیا خودمان وجود داریم؟
(پرسش های نخستین، پاسخ خهای بی پایان 2) نویسنده: حسین شیخ الاسلامی تصویرگر: مهدی کریم زاده انتشارات: افق
نظرات کاربران درباره کتاب شاید این کتاب یک آلت قتاله باشد (جهان) - افق
دیدگاه کاربران