کتاب بالون مهتا اثر جعفر مدرس صادقی توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است.
کتاب "بالون مهتا"، رمانی خواندنی و تخیلی می باشد که داستانی فانتری و غیر واقعی را برای مخاطب روایت می کند. شخصیت اصلی داستان، "مهتا"، مردی هندی تبار است که ویژگی ها و قدرت هایی منحصر به فرد دارد؛ وی با بهره گیری از این قدرت ها، به راحتی هر کاری را که دوست دارد انجام داده و اطرافیانش را وادار به اطاعت از خود و پیروی از اوامرش می کند. این مرد، صاحب بالون سفیدی است و در آپارتمانی هشت طبقه، با مردی چهل و هشت ساله به نام "رامین" روزگار می گذراند. "رامین" همواره از تنها تلفن عمومی موجود در محله که مقابل منزلش می باشد، با دوستان خود تماس گرفته و به مدت طولانی به صحبت با آن ها می پردازد. همین عمل او، موجب خشم و ناراحتی افراد محله و حاضر در صف تلفن شده و مدام از وی گله می کنند. در سویی دیگر از داستان، با "سیما" دختری تنها آشنا می شویم که در طبقه ی دوم این ساختمان زندگی می کند؛ پدر و مادر سیما مدتی پیش، به امریکا مهاجرت نموده و وظیفه فروش تمامی لوازم خانه به عهده سیما می باشد. تنهایی موجب ناراحتی و افسردگی سیما می شود؛ از همین روی، "مهتا" تصمیم می گیرد با بالون سفید خود، او را به امریکا و نزد والدینش ببرد. "مهتا" و "سیما" در طی این سفر با ماجراهایی خواندنی و مهیج مواجه شده و خواننده را نیز با خود همراه می سازند.
برشی از متن کتاب
در این یک سال و نیم گذشته، یعنی درست از وقتی که پدر و مادر سیما رفته اند، هیچ چی سر جای خودش نیست: همه ی لوازم زندگی، ظرف ها، لباس ها، کفش ها، کیف ها و خرده ریزهای دیگر، توی هال و پذیرایی آپارتمان، روی میز ناهارخوری، روی قفسه ها و مبل ها و روی میزهای کوتاه کنار مبل ها چیده شده اند تا در برابر چشم دوستان و آشنایانی باشند که به سیما سر می زنند. فقط دو سه تا بشقاب و کارد و چنگالی که برای صرف غذاهای سرد حاضر و آماده لازم است هنوز توی آشپزخانه اند و دو دست لباس بی آب و رنگی که هنوز دل سیما را نزده و به نوبت می پوشدشان، توی کمد اتاق خواب خودش، به دو تا جارختی کج و معوج آویخته اند. لباس های دیگر، لباس های رنگارنگ، به جارختی های نونوار هم شکل و هم رنگی آویخته اند و این جا رختی ها، بدون فاصله با هم، به میله ی بلندی که روی دو پایه ی فلزی بند شده است، پهلوی میز ناهارخوری. تک تک لباس ها و تک تک چیزهایی که روی میز ناهارخوری شش نفره و در گوشه و کنار آپارتمان چیده شده برچشب قیمت دارند. روی خود میز ناهارخوری و روی تک تک صندلی های دور میز ناهار خوری و روی تک تک مبل ها و میزهای شیشه ای کوتاه اتاق پذیرایی هم برچسب قیمت نصب شده. حتی روی گلدان های سفالی پهلوی شیشه ی پنجره ی رو به بالکن هم که گیاه های پر شاخ و برگ و سرسبزی دارند برچسب های سفیدی نصب شده، ولی روی این برچسب ها قیمتی نوشته نیست. گلدان های سفالی روی بالکن هم برچسب های سفید ننوشته ای دارند. سیما هنوز تصمیمی برای این گلدان ها نگرفته. این گلدان ها از دوازده سال پیش که پدرش این اپارتمان را خرید این جا بوده اند و جزئی از خود آپارتمان اند. هر کسی که این اپارتمان را بخرد صاحب این گلدان ها هم می شود. گلدان های سفالی، گلدان های بزرگ و کوچک، با گیاه های پر شاخ و برگ و سرسبز. گلدان های بزرگ تر روی بالکن و گلدان های کوچک تر در گوشه و کنار اتاق پذیرایی، پهلوی شیشه ی پنجره ی قدی رو به بالکن، روی میزهای کوتاه کنار دیوار. همه ی گلدان ها گیاه های پر شاخ و برگ و سرسبزی دارند و سیما هنوز هم به آن ها آب می دهد: گلدان های توی آپارتمان را یک روز در میان و گلدان های روی بالکن را هر روز. مادر سیما از گیاهان پر شاخ و برگ توی آپارتمان همیشه کفری بود و سر شاخه هایی را که بیش از حد بلند می شدند قیچی می کرد. حالا شاخ و برگ گیاه های توی اتاق همه ی دیوارها را پوشانده اند و منظره ی این دیوارهای پوشیده از شاخ و برگ با به هم ریختگی آپارتمان دست به دست هم داده اند تا سیما را کلافه کنند و فراری بدهند توی اتاق خواب ها. سیما فقط برای آب دادن گلدان ها و گردگیری هفتگی به اتاق پذیرایی می رود و اگر مهمانی سر برسد...
نویسنده: جعفر مدرس صادقی انتشارات: مرکز
نظرات کاربران درباره کتاب بالون مهتا - جعفر مدرس صادقی
دیدگاه کاربران