کتاب مثل یک ببر بخواب اثر مری لوگ و ترجمه ی اعظم لاریجانی با تصویرگری پاملا زاگرانسکی توسط نشر افق به چاپ رسیده است.
کتاب فوق در قالب داستانی تصویری و کوتاه، با لحنی شیرین کودکانه ماجرای دختر کوچولویی را روایت می کند که حتی شب ها هم دلش نمی خواهد بخوابد! او هر شب به پدر و مادرش می گوید من خوابم نمی آید و سرحال شروع به بازی می کند. ساعت ها طول می کشد تا دختر کوچولو به تختش رفته و بخوابد. یک شب دخترک از پدر و مادرش می پرسد که آیا همه ی موجودات دنیا می خوابند؟ والدین دختر کوچولو برای او توضیح می دهند که همه ی موجودات به خواب احتیاج دارند اما زمان خواب هر کدام شان متفاوت است؛ مثلا گربه ها شب ها زود می خوابند و دوست دارند در جایی گرم و نرم بخوابند، ولی خفاش ها شب ها نمی خوابند؛ اما با روشن شدن هوا و طلوع آفتاب بال هایشان را به دورشان می پیچند و به خوابی عمیق فرو می روند. دخترک راجع به خواب حیوانات مختلفی مانند نهنگ ها، خرس ها، ببرها و ... سوالاتی می پرسد و مادر و پدر با حوصله به همه ی آن ها پاسخ می دهند، اما ظاهرا باز هم دخترک نمی خواهد بخوابد!... خواندن این کتاب علاوه بر سرگرمی و بالا بردن اطلاعات علمی بچه ها می تواند برای کودکانی که با خوابیدن مشکل دارند و شب ها تا دیر وقت بیدار می مانند بسیار مناسب باشد.
درمجموعه کتاب های تصویری، داستان و تصویر در کنار هم برای کودکان دنیایی زیبا و شیرین می آفرینند. این دنیا هم چنان که کودکان را غرق در لذت می کند، مهارت دیدن، خواندن و قدرت تخیل آن ها را بالا می برد. متن های این کتاب ها بسیار ساده و در قالب جملاتی بسیار کوتاهند که کودکان سال های آغاز دبستان می توانند آن ها را به راحتی بخوانند و بچه ها بیش از دبستان نیز با مشاهده ی تصاویر به راحتی موضوع داستان را متوجه می شوند.
برشی از متن کتاب
دخترک پرسید: «خفاش ها چطور؟ آن ها هم می خوابند!» پدر و مادر گفتند: «بله، خفاش ها شب ها نمی خوابند. اما روزها بال هایشان را دور خود می پیچند و سرشان را در بال هایشان فرو می برند و می خوابند. آن ها در جاهای تاریک پناه می گیرند و از سقف آویزان می شوند و به خواب می روند.» دخترک پرسید: «نهنگ ها هم می خوابند؟» پدر و مادرش گفتند: «بله، آن ها به آرامی در اقیانوس شنا می کنند و در دایره ای بزرگ می چرخند و می چرخند و به خواب می روند.» دخترک پرسید: «حلزون های کوچولو چطور؟» پدرش گفت: «آن ها توی لاک پیچ پیچی خود که مانند یک کیک حلقه ای زنجبیلی است، فرو می روند و می خوابند.» دخترک پرسید: «حتی خرس ها هم می خوابند؟» ـ خرس ها عاشق خواب اند. آن ها زیر برف ها برای خودشان سوراخی درست می کنند و تمام زمستان همان جا می خوابند.» دخترک گفت: «تمام زمستان؟ این که خیلی زیاد است.» مادر روی شانه ی دخترک زد و گفت: «بیشتر حیوانات فقط شب ها می خوابند.» دخترک گفت: «من حیوانی می شناسم که خیلی زیاد می خوابد، اگر گفتید چه حیوانی است؟» پدر و مادر پرسیدند: «چه حیوانی؟» دخترک گفت: «ببر جنگل؛ او وقتی دنبال شکار نیست، می رود توی سایه و چشم هایش را می بندد و می خوابد. برای همین ببر این قدر قوی است.» پدر و مادر سرشان را تکان دادند: «خوابیدن آدم ها را هم قوی می کند.» بعد دخترشان را بوسیدند، چراغ را خاموش کردند و دم در ایستادند. دخترک گفت: «اما من هنوز خوابم نمی آید.» پدر و مادر گفتند: «خب، تو می توانی تمام شب را بیدار بمانی.» بعد هم رفتند و در اتاق را نیمه باز گذاشتند...
(کتاب های فندق) نویسنده: مری لوگ مترجم: اعظم لاریجانی تصویرگری: پاملا زاگرانسکی انتشارات: افق
نظرات کاربران درباره کتاب مثل یک ببر بخواب
دیدگاه کاربران