کتاب ایزی پری نیلی، جلد ششم از مجموعه ی پری های رنگین کمان اثر دیزی مدوز و تصویرگری جورجی ریپر و ترجمه ی شادی دبیری توسط انتشارات زعفران به چاپ رسیده است.
در داستان این جلد ریچل و کریستی در جستجوی ششمین پری رنگین کمان که پری ای به نام ایزی و مخصوص رنگ نیلی می باشد، هستند. هوا به شدت بارانی است و آن ها نمی توانند از خانه خارج شوند و تصمیم می گیرند با خواندن کتابی قدیمی درباره ی پریان که آن را در کتابخانه ی اتاق ریچل پیدا کرده اند، خود را سرگرم کنند تا شاید بتوانند اطلاعاتی درباره ی پریان در این کتاب پیدا کنند. آن ها متوجه می شوند برخی از قسمت های کتاب به رنگ نیلی درآمده و بچه ها تصور می کنند که ممکن است ایزی درون این کتاب اسیر شده باشد. در یکی از داستان های کتاب، تصاویر به قدری واقعی به نظر می رسند که کریستی و ریچل جذب آن شده و ناخودآگاه پا به درون قصه می گذارند و خود را در سرزمین شیرینی ها پیدا می کنند. آن ها نشانه هایی از ایزی در این سرزمین پیدا کرده و به دنبال او می روند و ... .
مجموعه ی 7 جلدی پری های رنگین کمان داستان هایی تخیلی و زیبا برای کودکان گروه سنی ب و ج می باشد. جک فراست جادوگری است که هفت پری رنگین کمان را از سرزمین شان بیرون رانده و با قدرت جادوی او سرزمین پریان بی رنگ شده است و اگر 7 پری رنگین کمان پیدا نشوند سرزمین پریان همواره سرد و خاکستری باقی می ماند. ریچل و کریستی دو دوست هستند که به همراه خانواده هایشان برای گذراندن تعطیلات به جزیره ی جادوی باران آمده اند و از جادوی جک فراست مطلع می شوند و سعی می کنند هفت پری رنگین کمان را نجات دهند.
فهرست
سرآغاز داستان سرزمین شیرینی ها مواظب باش! جلوی اشباح خبیث را بگیرید یک گوشمالی درست و حسابی بالون بادکنکی
برشی از متن کتاب
جادوی اشباح خبیث را بگیرید یکی از آن ها فریاد کشید: «آهای ایزی، الان می گیرمت.» یک لحظه همه خشکشان زد. بعد ایزی سریع به خودش آمد و ریچل و کریستی را هل داد و فریاد کشید: «بجنبید، بروید کنار.» آن ها به موقع کنار پریدند. آدم کوچولوها هم سطل ها و چکش هایشان را به زمین انداختند و به گوشه و کنار دویدند. هول شده بودند و مرتب به هم می خوردند. -شترق بشکه چوبی با کوه تافی شکلاتی برخورد کرد، درش باز شدو کلی دسر لیمویی به شکل ابر زرد چسبناکی به بیرون ریخت. ریچل که میان دسرها گیر افتاده بود، سرفه کنان گفت: «ایزی! کریستی! حال تان خوب است؟» کریستی عطسه ای کرد و گفت: «من خوبم.» -کمک کریستی صدای وحشت زده ی ایزی را شنید ولی نمی توانست او را ببیند. ایزی دوباره جیغ کشید: «کمک! اشباح خبیث مرا گرفته اند.» صدایش کم کم ضعیف و ضعیف تر می شد. کریستی نفس زنان گفت: «ریچل، عجله کن. کیف های جادویی را آورده ای.» ریچل سرفه کنان، کوله را از پشتش پایین آورد. ملکه ی پریان، تیتانیا به دخترها کیف هایی پر از وسایل جادویی داده بود تا در نجات پری های گمشده ی رنگین کمان کمک شان کند. ریچل در کوله پشتی اش را باز کرد. توی کوله یکی از کیف های جادویی، درخشش نقره ای رنگ داشت. از داخل آن یک بادبزن کاغذی بیرون آورد و با تعجب آن را باز کرد. بادبزن به رنگ های زیبای رنگین کمان بود و نوارهای قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی و بنفش داشت. لحظه ای فکر کرد، بعد بادبزن را به طرف ابرهایی که اشباح خبیث ساخته بودند، گرفت و شروع کرد به بادزدن. -هووو ...! جریان ناگهانی هوا ابرها را از بین برد. وقتی اخرین نشانه های ابرها از بین رف، ریچل که به نفس نفس افتاده بود، گفت: «وای، عجب بادبزن جالبی.» کریستی فریاد کشید: «ریچل، آن جا را ببین. آن ها آنجایند.» اشباح خبیث، بند کفش های ایزی را به هم گره زده بودند و او را کشان کشان توی جاده به طرف دشت های آب نبات ژله ای می بردند. ریچل گفت: «باید یک جوری نجاتش بدیم.» بعد فوری بادبزن را بست و توی جیبش گذاشت و گفت: «بیا برویم کریستی» یکی از آدم کوچولوها گفت: «الان می روم و پری آب نبات را خبر می کنم.» و بعد به سرعت دوید. ریچل و کریستی هم توی جاده می دویدند. اشباح خبیث خیلی جلوتر از آن ها بودند. اما ایزی مرتب وول می خورد و همین باعث می شد که آن ها نتوانند خیلی تند حرکت کنند. از دشت های آب نبات ژله ای گذشتند و به جاده ای پر از بوته های سبز و بلند رسیدند؛ بوته هایی پوشیده از آب نبات های رنگارنگ صورتی، سفید، آبی و شکلاتی که به ردیف در کناره های جاده به چشم می خوردند. گروهی از آدم کوچولوها مشغول چیدن میوه های آب نباتی بودند و آن ها را توی سبدهای بزرگی می ریختند. ناگهان ریچل متوجه شد که اشباح خبیث با حرص و ولع به آب نبات های ژله ای نگاه می کنند. یکی از آن ها ایستاده بود و روی نرده ها خم شد و از نزدیک ترین بوته یک آب نبات ژله ای بزرگ به اندازه ی کف دستش قاپید. شبح دوم هم همین کار را کرد. ...
(کتاب های زعفرانی) نویسنده: دیزی مدوز مترجم: شادی دبیری تصویرگر: جورجی ریپر انتشارات: زعفران
نظرات کاربران درباره کتاب ایزی پری نیلی (جادوی رنگین کمان 6)
دیدگاه کاربران