محصولات مرتبط
کتاب خانه ای روی گورها نوشته ی لینزی کری و ترجمه ی محمدرضا شکاری توسط انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
تسا دختری نوجوان است که مجبور می شود به خاطر کار جدید پدر، همراه مادر و برادر کوچکش جونا به شهری جدید و بسیار دور نقل مکان کند. پدرش نوازندهی ویولن و مادرش نقاش است و خود تسا هم مانند مادر استعداد زیادی در نقاشی دارد. خانهی جدید، ساختمانی قدیمی و مرموز دارد و به محض ورود به آنجا حسی ناخوشایند و آزار دهنده به تسا دست می دهد. در اولین شب سکونت در خانه، صدای گریهو شیون عجیبی به گوش او و برادرش می رسد و آنها را از خواب بیدار می کند. روزهای بعد بعضی از وسایل اتاق او و جونا جا به جا شده و باعث نگرانی و ترس آنها می شود؛ پدر و مادر بیقراری بچه ها را به حساب جا به جایی محل زندگیشان می گذارند و اهمیتی نمی دهند. اما تسا مطمئن است که چیزی ترسناک در خانهی جدیدشان وجود دارد، او فکر می کند خانه شان جن دارد و سرمای عجیبی که شب ها با وجود لوازم گرمایشی مناسب در اتاقش حس می کند، بی ربط به این قضیه نیست! او چند روز بعد از ورود به شهر جدید، وارد مدرسه شده و با چند نفر از هم کلاسی هایش دربارهی جن زده بودن خانهشان صحبت می کند و در میان صحبت هایشان متوجه می شود خانه ای که در آن زندگی می کنند، روی یک قبرستان قدیمی بنا شده و...
برشی از متن کتاب
هیچ چیز توی اتاقم نیست. هیچ چیز توی اتاقم نیست. هیچ چیز توی اتاقم نیست. مدام این جمله را توی ذهنم تکرار می کنم، به این امید که تپش قلبم آرام تر شود، اما ندایی بهم می گوید این کارم هیچ کمکی نمی کند. خنده دار است که وقتی همه مان سر شام هستیم می توانم خودم را مجبور به فراموش کردن روح توی خانه مان کنم. بابا مامان بزرگ و عقاید او درباره ی "شهر بزرگ" را به سخره می گیرد و مامان آن قدر بلند می خندد که مجبور می شود از خوردن دست بکشد تا یک وقت نپرد توی گلویش. حتی می توانم به این نکته بی اعتنایی کنم که جونا هنوز اجازه دارد رینو را سر میز بیاورد، با این که این عروسک تقریباً من را سکته می دهد!
- اما شب ها... دیر وقت که کل خانه غرق خواب است، اوضاع ناگوار می شود. چشم هایم را می بندم و صداهایی می شنوم. جیر جیر. تلپ تلپ. حتی تاریکی هم صدا دارد و من ازش متنفرم.
نویسنده: لینزی کری مترجم: محمدرضا شکاری انتشارات: پرتقال
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران