کتاب سرگذشت موسیقی در ایران جلد دوم از مجموعهی فرهنگ و تمدن ایرانی، نوشتهی عزت اله الوندی توسط نشر افق به چاپ رسیده است.
از دیرباز تا کنون، موسیقی یکی از زبان های مشترک بین اقوام و ملل مختلف به حساب می آمده؛ چرا که برای شنیدن، درک و لذت بردن از آن نیاز به هیچ ترجمه ای نیست. به نظر می رسد بشر از همان روزهای آغازین حیات با گوش سپردن به صداهای طبیعت از جمله نم نم باران، غرش آسمان، نغمهی پرندگان و... با موسیقی آشنا شده باشد. اما نخستین رد پای تاریخی به دست آمده در این باره به حدود شش هزار سال پیش برمی گردد، به سنگ نوشته ای استوانه ای که حدود چهل و پنج سال پیش در چغامیش دزفول کشف شده و یک گروه نوازنده را در دربار شاهی نشان می دهد. این سنگ نوشته نمایانگر قدمت تاریخ موسیقی ایران است که به سه بخش دوران باستان، دوران اسلامی و دورهی معاصر تقسیم می شود. کتاب سرگذشت موسیقی در ایران، این بخش های مختلف تاریخی، عوامل و افراد تاثیر گذار بر پیشرفت یا تغییرات موسیقی در دوره های مختلف را بررسی می کند. از خنیاگران دربار ساسانی که موجب شکوفایی ساز و آواز شدند و داستان "باربد" که یکی از معروف ترین آن ها بود گرفته، تا اشعار و نغمه های بی بدیل رودکی در دوران شکل گیری تمدن اسلامی و اندیشه های ابونصر فارابی، ابن سینا، خیام، خواجه نصیرالدین طوسی و دیگر دانشمندان،فیلسوفان و موسیقی دانان به نام ایران، از جمله موارد مطرح شده درکتاب فوق می باشد. علاوه بر این که به طور مفصلی به عوامل شکل گیری موسیقی در عصر حاضر پرداخته و داستان زندگی بسیاری از شعرا، نوازندگان و افراد صاحب سبک را نقل کرده و بر نقش کلیدی هریک در پیشرفت موسیقی ایران اشاره می کند.
مجموعهی فرهنگ تمدن ایرانی در چندین جلد مختلف درباره ی عناصر سازنده ی فرهنگ و تمدن در ایران امروز برای نوجوانان تالیف شده است. هر کتاب از این مجموعه به موضوعی خاص مرتبط با فرهنگ و هنر این مرز و بوم می پردازد و گزارش جذابی از سیر تکامل و تاریخی آن از گذشته تا امروز ارائه می دهد. کتاب حاضر به بررسی سرگذشت موسیقی در ایران می پردازد و اگر چه برای نوجوانان و جوانان تالیف شده، اما برای همه ی گروه های سنی که علاقمند به موسیقی و تاریخچهی آن هستند مفید و خواندنی است.
فهرست
فصل اول در آمد فصل دوم موسیقی باستانی ما؛ اجتماع سرود ها فصل سوم خنیاگران دوران شکوفایی فصل چهارم دوران اسلامی فصل پنجم قرن طلایی فرهنگ و تمدن فصل ششم نغمهی هفتم فصل هفتم سایهی مذهب فصل هشتم نمایش رستاخیز فصل نهم از خون جوانان وطن فصل دهم ره آورد فرنگستان فصل یازدهم صدای ما را از تهران می شنوید فصل دوازدهم نسیم ملایم غربی فصل سیزدهم دلشدگان فصل چهاردهم روایت یک دل فصل پانزدهم چکاد به خط میخی فصل شانزدهم قلندرانه فصل هفدهم پایتخت آواز های صبح فصل هجدهم موسیقی نواحی ایران؛ گنجینهی بی پایان فصل نوزدهم فرود منابع و مراجع
برشی از متن کتاب
به گفتهی زنده یاد استاد تقی بینش در مقدمهی کتاب مقاصدالالحان: "عبدالقادر مراغی، آخرین موسیقی دان بزرگ و وارث موسیقی کلاسیک ایران است. مراغی که مثل فارابی هنرمندی بزرگ بود، عود خوب می زد، خوش می خواند و به طوری که نوشته اند در خط و نقاشی دست داشت. عبدالقادر با آن که اهل آذربایجان بود و ترکی می دانست کتاب های خود را به زبان فارسی نوشت و از این راه خدمتی بس بزرگ به زبان و ادب فارسی کرد. کتاب های او سرشارند از اطلاعات دقیق دربارهی موسیقی نظری و عملی و سازها و آوازهای قدیم و اقوال موسیقی دانان بزرگ به اضافهی آرا و تحقیقات شخصی او. بعد از مراغی موسیقی در ایران مانند دیگر رشته های علم و هنر بی فروغ شد." عبدالقادر مراغهای نویسندهی شاهکارهایی به نام جامع الالحان، مقاصد الالحان، شرح ادوار، کنز الالحان و... است. متاسفانه کتاب کنز الالحان او در میان امواج گذر زمان از میان رفته است اما بقیهی کتاب هایش در دسترس ما هستند. این نویسنده، شاعر، موسیقی دان و خوش نویس با ذوق قرن نهم در کتاب مقاصد الالحان اعتقاد دارد بزرگ ترین و شکیل ترین گونهی موسیقایی، نوبت است. قدما بدای نوبت مرتب چهار قطعه ساخته اند: قطعهی اول را قول گویند و آن بر شعر عربی باشد. قطعهی ثانی (دوم) را غزل گویند و آن بر ابیات پارسی باشد و قطعهی ثالث (سوم) را ترانه و آن بر بحر رباعی باشد. و قطعهی رابع (چهارم) را فرو داشت و آن مثل قول باشد و قول را اگر خواهند بیت الوسط سازند و اگر نخواهند هم نباشد. اما بازگشت لازم است که باشد...! او در همین کتاب می گوید: "اما این فقیر در یک ماه رمضان، سی نوبت مرتب ساختم، چنان که هر روز یک نوبت مرتب می ساختم؛ پنج قطعهی قول و غزل و ترانه و فرو داشت و مستزاد و در قطع های خامس (پنجم) که مستزاد است، چنان شرط کرده ام که ابیات و اشعار تمام نوبت با جمیع صنایع واقع شده باشد." قضیهی این سی نوبت چنان که در برخی کتاب ها آمده و خود عبدالقادر هم به آن تاکیید می کند، آن است که در شهر تبریز در مجلس سلطان حسین -پسر سلطان اویس- در کنار بزرگانی نشسته بودند که جمعی شان شرحی بر کتاب "شرقیه"ی صفی الدین ارموی نوشته بودند. در آن سازندگان تصنیف و موسیقی می گویند: "مشکل ترین اصناف موسیقی در عملیات نوبت مرتب است و تالیف یک نوبت یک ماه نتوان کرد. برای آن که هر قطعه از نوبت را که سازند، به ضبط دیگر آن احتیاج باشد چون منصف، موید و ماهر بود ممکن باشد." عبدالقادر می گوید: "اگر منصف قادر و ماهر باشد، هر روز نوبتی مرتب تصنیف توان کرد." اهل مجلس سر تکان می دهند و می گویند بعید است، غیر ممکن است، عملی نیست و... عبدالقادر می گوید: "ان شاء الله تعالی، در این ماه رمضان سی نوبت مرتب تصنیف کنم، چنان که هر روز یک نوبت به عرض رسانم و روز عرفه هر سی نوبت را اعاده کنم." خواجه رضوان شاه که به قول خود عبدالقادر استاد آن روزگار بود، می گوید: "شاید قبل از این ساخته باشی." و عبدالقادر می گوید: "هر روز اشعار نوبت را شما اختیار کنید."...
نویسنده: عزت اله الوندی انتشارات: افق
نظرات کاربران درباره کتاب سرگذشت موسیقی در ایران (فرهنگ و تمدن ایرانی)
دیدگاه کاربران