کتاب مهمان صخره ها (خاطرات سرهنگ خلبان محمد غلامحسینی) به مصاحبه و نگارش راحله صبوری در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
از وقتی جمع آوری خاطرات رزمندگان دفاع مقدس آغاز شد، جای خالی خاطرات خلبانان حاضر در جنگ تحمیلی احساس می شد، اما این گروه گویی تمایل چندانی برای بیان خاطراتشان نداشتند؛ تا اینکه پس از سال ها سکوت، تلاش های دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری به بار نشست و محمد غلامحسینی خلبان آزاده این سکوت را شکست. او اولین کتاب از مجموعه خاطرات خلبانان با عنوان «مهمان صخره ها» را روایت کرد. این کتاب، مشتمل بر شرح خاطرات سرهنگ خلبان محمّد غلامحسینی، از دوران دفاع مقدّس و سالهای اسارت است. اثر حاضر، با هدف ایجاد ذهنیتی جدید نسبت به یکی از ابعاد جنگ که زندگی یکی از خلبانان شکاری بمبافکن است و ارائة تصویری روشن از برخی زوایای دوران جنگ تحمیلی تدوین شده است. کتاب که مجموعهای از چهار روایت از یک حادثه در یک زمان است، در دو بخش تنظیم گردیده؛ بخش اوّل، شامل شانزده فصل است که در آن سرگذشت پرفراز و نشیب خلبان «غلامحسینی» درج شده است. مطالب این بخش، از زمان ورود وی به حرفة خلبانی تا مأموریت جنگی، درگیری با جنگندههای عراقی، خروج اضطراری، اسارت به دست حزب دموکرات کردستان و در نهایت آزادی وی را دربردارد. بخش دوم، دربردارندة ضمائم است که شامل دو روایت تکمیلی، اسناد و عکسها میشود. مشخّصة کتاب، علاوه بر ذکر خاطرات یک خلبان از جان گذشته، توجّه به این ماجرا از دیدگاه افراد مختلف و شرح واقعه از زبان چهار شخصیت متفاوت است.
فهرست
- اشاره
- مقدمه
- تردید
- اولین پرواز
- غربت
- بازگشت به وطن
- شور انقلابی
- مأموریت جنگی
- جدال با مرگ
- بوته های گون
- اسارت
- دیدار با پدر
- بالش سنگی
- گردبن
- شاهکار پدر
- مراسم استقبال
- حقیقت زندگی
- ضمائم
- فاصله
- غریب و آشنا
- اسناد و عکس ها
برشی از متن کتاب
بدون اینکه حرفی از حمله عراق و جنگ بزند، به من مأموریت داد بروم سمت باند پروازی هواپیمای کشوری؛ یعنی ضلع شمالی پایگاه هوایی فرودگاه مهرآباد. وضع فرودگاه کاملاً به هم ریخته و پروازها کنسل شده بود. باند فرودگاه خلوت و هیچ هواپیمایی حرکت نمیکرد. من با ماشین از وسط باند عبور کردم و دیدم تعدادی بمب عملنکرده کنار باند افتاده و به حال خود رها شده. مردم عادی و مسافرانی که در عمرشان بمب و بمباران ندیدهاند، وحشتزده و هراسان، وارد محوطه شده و به تماشای بمبها ایستادهاند. فوراً به بچه های کمیته که آنجا نگهبانی می دادند، گفتم:«به اینجا نزدیک نشوید تا نیروهای تخریب بمب ها را خنثی کنند.» سپس با پرسنل ایران ایر هماهنگ کردم تا سریع هواپیماهای نزدیک به بمب های عمل نکرده را جا به جا کنند و مسافران را از فرودگاه بیرون ببرند. بعد گزارش کتبی نوشتم و میزان خسارت را ارائه کردم. منطقه ای که تعدادی هواپیما برای تعمیرات در آنجا بود، خسارت هایی دیده بود.
(خاطرات سرهنگ خلبان محمدغلامحسینی) مصاحبه و نگارش: راحله صبوری انتشارات: سوره مهر
نظرات کاربران درباره کتاب مهمان صخره ها - راحله صبوری
دیدگاه کاربران