کتاب دلواپسی به قلم فرناندو پسوا و ترجمه جاهد جهانشاهی در انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.
"دلواپسی" کتابی ارزشمند است که مطالبی تامل برانگیز و تاثیرگذار را به مخاطب ارائه کرده و دربرگیرنده ی محتوایی داستانی و هم چنین مباحثی فلسفی می باشد. در واقع اثر حاضر چهل و هفت سال پس از مرگ نویسنده منتشر گردیده و بلافاصله پس از انتشار، با استقبال بی نظیری از عموم مردم روبه رو گشت. "فرناندو پسوا" شاعر و نویسنده ی پرتغالی، دارای نقطه نظرها و عقاید ویژه ای بود و آثار گران بهایی را از خود بر جای گذاشت که دلواپسی یکی از بزرگ ترین و مشهورترین تالیفات اوست. نویسنده در طول محتوای این اثر، از شیوه ی نگارش ویژه ای بهره گرفته و در ضمن روایت داستان خویش، مطالب و موضوعات فلسفی پیرامون جهان هستی و چگونگی وجود آن را بیان می کند که ذهن خواننده را با ابعاد فکری و نگرشی خاص وی آشنا می سازد. پسوا، در حین ارائه ی روایت قصه ی خویش، از ذکر نام و عنوان شخصیت ها خودداری نموده و به گونه ای هنرمندانه و اثربخش مفاهیم و مقاصد خویش را در بند بند جملات متجلی ساخته و به راحتی با مخاطب ارتباط برقرار می کند. به طور حتم، آشنایی علاقه مندان به هنر و ادبیات، با آثار فرناندو پسوا خالی از لطف نیست؛ بنابراین اگر شما هم از دوستداران ادبیات هستید، توصیه می کنم که به هیچ وجه مطالعه ی این کتاب زیبا را از دست ندهید.
برشی از متن
چشم انداز اثر چندگونه ای که اکنون پیش رو دارید، در ابعاد وسیعی و به گونه ای متفاوت، چشم اندازی دراماتیک دارد - اگرچه به شکل قطعات منثور، داستانی یا فلسفی تدوین شده اند. در موقعیت فکری ای که این ها پدید آمده اند، ممکن است به صورت یک موهبت یا بیماری ارزیابی شوند. ولی آن چه که قطعی است نویسنده ی این سطور - من حتی نمی دانم نویسنده این کتاب هم - هرگز فقط یک شخصیت نبوده، و جز نگاهی دراماتیک به چیز دیگری نیندیشیده، آن هم از پس صورتک انسان یا شخصیتی مطلوب، که بهتر از خودش این احساس ها را می توانست درک کند. برخی نویسندگان نمایشنامه و داستان هایی می نویسند و در آن آثار اندام، افکار و احساس شان را به حد کافی خلع سلاح شده ترسیم می کنند طوری که خواننده تصور می کند افکار و احساس به خود نویسنده خلاصه می شود. در کتاب پیش رو ممکن است نویسنده در شکل چنین نباشد ولی در محتوا غیر از این نیست. چون نویسنده ی این کتاب راغب است تمام شخصیت های پایدار کتاب را در درون خود رویت کند، بنابراین نام خاصی برایشان انتخاب کرده و از این شخصیت ها نویسندگانی با یک کتاب یا کتاب های بیش تر پدید آورده است، نویسنده ی واقعی - شاید هم نویسنده ی ظاهری، چرا که نمی دانیم واقعیت چیست - با افکار، احساس و هنر آن ها کاری ندارد، بگذریم از این که هنگام نوشتن، نویسنده ی واقعی موجود متوسطی از موجودات بوده که شخصا آفریده است. چه این کتاب، چه بقیه کتاب ها هیچ ربطی به نویسنده ندارند، نویسنده با چیزهایی که به آن نسبت داده می شود نه مخالفت می ورزد و نه موافق است، گویی او تحت فشار می نویسد، گویی دوستی به او دیکته می کند و حال آن که درست مثل این می بود که می توانستیم خواهش کنیم «فشار» را بنویسد - شاید هم فقط از روی دوستی - شاید هم برای او تحت فشار نوشتن جالب باشد. نویسنده در مقام من خصوصی در خود هیچ گونه شخصیتی نمی شناسد. اگر هم روزی در درون خود صدای ظهور شخصیتی را احساس کند، به زودی درمی یابد که به موجودی از خود متفاوت ولی شبیه به شده و در یک لحظه، یک ساعت یا زمان خاصی در وی ذوب شده، از درون شخصیت خویش فراتر رفته است، مشروط براین که این شخصیت خویش وجود داشته باشد. این ادعا که کل انسان های شکل گرفته و شفاف، به دست شخص نویسنده تربیت شده اند، به هیچ وجه صحت ندارد، نویسنده این کتاب ها نمی تواند کتاب ها را حراج کند، چرا که نه چیزی از هستی می داند، و نه می داند که چه کسی واقعی تر است، شکسپیر یا هملت، یا کدام یک در حقیقت واقعی است. در مورد این کتاب ها مدتی وضع از این قرار بود، مقدم بر همه کسی که «کتاب دل واپسی» را نوشته ابتدا ادعا می کرد نامش وینسنته گوئدس است، کتاب شعر «شبان» و قطعات ناتمام را هم شخصی (همین طور و به همان شیوه ی درگذشتگان) با نام آلبرتو کائیرو نوشته، در سال 1889 در نزدیکی های لیسبون به دنیا آمده و سال 1915 همان جا فوت کرده است. اگر کسی بخواهد بگوید، صحبت کردن از کسی که هرگز وجود نداشته، پوچ است این طور به او جواب می دهم...
نویسنده: فرناندو پسوا مترجم: جاهد جهانشاهی انتشارات: نگاه
نظرات کاربران درباره کتاب دلواپسی - فرناندو پسوا
دیدگاه کاربران