محصولات مرتبط
کتاب الاهیات مسیحی در قرن بیستم نوشته استنلی گرنز، راجر اولسن و ترجمه روبرت آسریان و میشل آقمالیان توسط نشر ماهی به چاپ رسیده است.
"الاهیات مسیحی در قرن بیستم" کتابی در حوزه ی باورهای دینی و الهی می باشد. مبحث الهیات و چگونگی وجود ذات و حضور خداوند در عالم هستی یکی از مهم ترین مسائلی است که ذهن بشریت را همواره به خود معطوف کرده و عقاید و نظریات بسیار متفاوتی را به دنبال می آورد. در اواسط قرن بیستم، با شروع کشمکش ها و جنگ و نزاع در امریکا، الهیات تحت تاثیر نگرش اروپایی ها، تغییرات بزرگی یافت. در همین راستا، مولف جهت تعیین چگونگی و میزان تغییرات صورت گرفته، الهیات قرن نوزدهم را با الهیات قرن بیستم مقایسه نموده و سعی بر این دارد که با ایجاد تعادل در حقایق دو گانه ی "فرابودگی" و "درون بودگی" مباحث مورد نظر خود را به شیوه ای گویا شرح دهد. وی خداوند را وجودی مستقل و جدای از جهان و برتر از آن معرفی می کند که آن را حقیقت فرابودگی می نامد و از سویی دیگر نیز، درون بودگی را چنین بر می شمارد که خداوند، وجودی است که ضمن ارتباط و تعامل با جهان هستی، کنترل آن را هم در دست دارد؛ حال اگر تعادل بین این دو مورد مذکور، حفظ نگردد، مشکلات و کج فهمی های مهم و بزرگی پیش می آید. نویسنده در ادامه، نوع نگرش و افکار صاحب نظران مربوط به الهیات را شرح داده و سپس به نقد هر یک از آن ها پرداخته و در نهایت، اثری این چنین خواندنی را خلق می کند.
فهرست
مقدمه ی مترجمان بر چاپ دوم مقدمه ی مترجمان بر چاپ اول مقدمه ی مولفان پیش گفتار: فرابودگی، درون بودگی و تاریخ الاهیات معاصر
- عصر روشنگری: از بین رفتن تعادل کلاسیک
- بازسازی فرابودگی: درون بودگی در الاهیات قرن نوزدهم
- طغیان در برابر درون بودگی: فرابودگی در راست دینی جدید
- تعمیق درون بودگی: بازپردازی های مجدد سنت لیبرال
- درون بودگی در قلمرو سکولار: جنبش رادیکال
- فرابودگی آینده: الاهیات امید
- احیای درون بودگی در تجربه ی ظلم و ستم: اشکال متعدد الاهیات رهایی بخش
- فرابودگی روح بشر: الاهیات جدید کاتولیک
- فرا بودگی در بطن داستان: الاهیات روایتی
- تاکید مجدد بر توازن میان فرابودگی و درون بودگی: الاهیات انجیلی ورود به مرحله ی بلوغ
برشی از متن کتاب
طرز تفکر مسیحیان نسبت به خدا، خویشتن، و جهانی که در آن زندگی می کنند به نحو دائمی و بازگشت ناپذیر توسط دوره ای در تاریخ تفکر غرب، که به عنوان دوره ی روشنگری شناخته می شود، دگرگون شده است. این دوران مشخص کننده ی پایان گذر از عصر کهن به عصر جدید است. جنبش اصلاح دینی نیز با زیر سوال بردن اقتدارگرایی در حیات دینی و تاکیدش بر جنبه ی شخصی ایمان، سهمی در گذر از جهان قرون وسطا به عصر نوین ایفا کرد. اما آن چه در قرن شانزدهم صرفا حالت جنینی داشت، ابتدا در جنبش روشنگری شکلی کامل به خود گرفت. در این دوران، دیگر اندیشه مندان تمایلی نداشتند اصول ایمان را صرفا به این دلیل که جزو آموزه های کلیسا هستند بپذیرند. نور عقل، که هر شخصی صاحب آن بود، نظام سلسله مراتبی کلیسا را به عنوان مرجع اقتدار زیر سوال برد. دیگر توسل به سخنان و قواعد الاهیات کلاسیک برای پایان بخشیدن به بحث های عقلانی کافی نبود. حال دیگر اشخاص اندیشه مند می خواستند متقاعد شوند که آنچه بدان باور دارند معقول و منطقی است. دیگر پیشگامان و پدیدآورندگان فرهنگ این عصر علاقه ای به بحث و مجادله در مورد موضوعاتی چون تثلیث و کفاره ی نیابتی مسیح نداشتند، آموزه هایی که ظاهرا بحث عقلانی به طور کامل نمی توانست آن ها را تبیین کند، و با استناد به آیات کتاب مقدس و تصمیمات شوراهای کلیسایی حمایت می شدند. اندیشه مندان عصر روشنگری در پی آن بودند تا احکام و اعتقادات دینی را به معانی و مفاهیمی کارآمد تبدیل کنند که عقل سلیم آن ها را تایید کند و معنای اخلاقی ایجابی داشته باشد. از آن جایی که این دوران بنیان ها و جهتگیری الاهیات مسیحی را کاملا دگرگون و آشفته کرد، ایمان مسیحی پس از دوران روشنگری دیگر آن الاهیات قبلی نبود و نمی توانست هم باشد. اهمیت این دوران چنان ماندگار است که دیگر نمی توان به ماقبل عصر خرد بازگشت. مسیحیانی که عصر روشنگری و تاثیراتش را نادیده می گیرند، با این کار صدمات بزرگی به الاهیات وارد می سازند. نادیده گرفتن تغییرات بزرگی که عصر روشنگری موجد آن بوده است باعث رانده شدن ایمان به حیطه ای صرفا شخصی و خصوصی می شود و آن را به جمعی محدود محصور می سازد و سبب می شود صدای مسیحیت در جامعه ی معاصر شنیده نشود. نخستین تاثیری که عصر روشنگری بر الاهیات مسیحی نهاد تاثیری بود که بر سوال کلاسیک الاهیات، یعنی مبحث فرابودگی و درون بودگی، برجای گذاشت. این عصر آغازگر مرحله ای نوین در تاریخ الاهیات بود که در آن تلاش های قبلی در جهت رسیدن به تعادل بین حقایق دوگانه ی فرابودگی و درون بودگی خدا دچار تحولاتی دامنه دار شد. دوره ی الاهیات آبای کلیسا با طرح عظیم «آوگوستینوس» و اسقف هیپو، که شاید بتوان او را تاثیرگذارترین متاله مسیحی در همه دوران دانست، به اوج حود رسید. الاهیات آوگوستینوسی از زمان پدید آمدنش تا قرون وسطا، و پس از آن نیز در دوران اصلاحات دینی، در حکم معیار و الگویی برای متالهان مسیحی بود. اگرچه متالهان در مسائل جزئی اختلافات جدی با هم داشتند، همه ی آنان، در کل، از جهان نگری مشترکی برخوردار بودند که میراث الاهیات آوگوستینوسی بود. دیدگاه غالب در این دوران منحصربه فرد تاریخ غرب، سلسله مراتب خاصی برای واقعیت قائل بود که در راس آن خدا و سپس ملائک قرار داشتند. مرتبه ی انسان ها " اندکی پایین تر از فرشتگان" (مزمور 5:8) و در عین حال بالاتر از موجودات جاندار و بی جان این جهان بود. متالهان مسیحی همچنین بر این باور بودند که خدا در جایگاه فرابود و متعال خویش بر فراز جهان، عمیقا در وقایع تاریخی دخیل است. از نظر آنان، وی برگزیدگان را برای رستگاری ازپیش مقدر کرده است و به شکل تکرارشونده و در عین حال ناگهانی در مسائل انسانی دخالت می کند و...
(خدا و جهان در عصر گذار) نویسندگان: استنلی گرنز - راجر اولسن مترجمان: روبرت آسریان - میشل آقامالیان انتشارات: ماهی
نظرات کاربران درباره کتاب الاهیات مسیحی در قرن بیستم
دیدگاه کاربران