معرفی کتاب مسائل فلسفه
این کتاب یکی از آثار اولیه ی "برتراند راسل" می باشد که فلسفه را با نگاهی ریزبینانه مورد بررسی قرار می دهد. او این کتاب را به دو قسمت مجزا تقسیم کرده است و در هر کدام از آن ها به بیان مسائلی می پردازد که در فلسفه حرف های زیادی برای گفتن درباره شان وجود دارد. قسمت اول کتاب بیش تر درباره ی عالم خارج یا به اصطلاح بحث "وجود" می باشد که "راسل" در آن آراء مکتب های اصالت واقع و اصالت معنی را مورد تحقیق قرار داده است. قسمت دوم نیز به بحث معرفت اختصاص داده شده و اموری از قبیل علم حضوری و حصولی، اولیات عقلی، کلیات و معقولات، حقیقت و بطلان، علم، خطا، ظن، یقین و حدود علم بشری را بررسی می نماید.
"راسل" هم چنین در این کتاب با تقلید از "دکارت" به بررسی مقوله ی "شک" می پردازد اما شک او با شک دکارت تفاوت های زیادی دارد. "برتراند راسل" از فیلسوفان برجسته ی قرن بیستم است که عقاید و افکارش بسیار جالب توجه می باشد، از این رو شناخت آن ها می تواند جذابیت های زیادی برای علاقه مندان به فلسفه داشته باشد. کتاب حاضر نیز با قلم گیرا و جذاب او، "مسائل فلسفه" را با نگاه تیزبین وی واکاوی می کند، پس پیشنهاد می کنیم مطالعه ی آن را از دست ندهید.
فهرست کتاب مسائل فلسفه
- مقدمه مترجم
- مقدمه مولف
- بود و نمود
- وجود ماده
- ماهیت ماده
- اصالت معنی
- معرفت و علم توصیفی
- استقراء
- علم ما به اصول کلی
- علم اولیه چگونه ممکن است
- عالم کلیات
- علم ما به کلیات
- علم شهودی
- حقیقت و بطلان - صدق و کذب
- علم و خطا و ظن و احتمال
- حدود علم و معرفت فلسفی
- فایده فلسفه
برشی از متن کتاب مسائل فلسفه
در فصل گذشته دیدیم که دو نوع علم هست، علم به اشیا و علم به حقایق. در این فصل منحصرا درباره علم به اشیا بحث میکنیم و آنها را به نوبه خود به دو قسم متمایز تقسیم می نماییم. علم به اشیا اگر از نوعی باشد که ما آن را شناسائی خوانده ایم ذاتاً ساده تر از علم به حقایق و از لحاظ منطقی مستقل از آن است. معهذا فرض اینکه فی الواقع بتوان با اشیاء آشنایی حاصل کرد بدون اینکه در عین حال حقایقی درباره ی آنها کسب نمود مورد تامل است، به خلاف علم توصیفی به اشیا که همیشه چنان که در این فصل خواهیم دید متضمن علم حقایقی است که منشا و مقدمه آن واقع میشوند.
اما باید اول درست روشن سازیم که مراد ما از شناسایی و توصیف چیست؟ پس می گوییم شناسایی با چیزی داریم که آگاهی ما از آن مستقیم و بی هیچ واسطه عمل استنتاج یا علم به حقایق دیگر حاصل شود مثلا وقتی که من با میز مثالی سابق - الذکر مواجه هستم با دادههای حسی که مجموعاً نمود و ظاهر میز را متقوم می سازد یعنی رنگ و شکل و صلابت و صافی سطح میز شناسایی دارم و همگی آنها اموری است که من بدان ها در حین رویت و لمس میز آگاهی مستقیم و به ذات دارم. درباره آن رنگ مخصوص که مورد رویت من است بسیاری چیزها می توان گفت مثلا میتوان گفت که قهوه ای و تیره رنگ است و غیره. اما این اخبار و اظهارات هر چند مرا به حقایقی درباره رنگ آگاه می سازد به میزان شناسایی من از ذات رنگ چیزی نمی افزاید تا جایی که شناسایی خود رنگ فی نفسه در مقابل علم به حقایقی درباره آن ملحوظ است در همان حینی که من آن را می بینم به آن علم کامل و تمام دارم و از این پیش حتی نظرا نیز حصول علم دیگر غیر ممکن است.
نظرات کاربران درباره کتاب مسائل فلسفه
دیدگاه کاربران