کتاب می می نی الهی بد نبینی (جلد سخت)

درباره کتاب می می نی الهی بد نبینی 

این کتاب یکی از جلد های مجموعه کتاب های می می نی است. این مجموعه به داستان های مختلفِ رفتاریِ میمون کوچولوی شیرین و بامزه ای به نام ” می می نی ” می پردازد که در هر جلد از کتاب ها می می نی خود را دچار دردسری می کند و یا ناخودآگاه برایش حادثه ای پیش می آید که به کمک مامان از آن مشکل درس می گیرد و تجربه اش بیشتر می شود. این مجموعه سعی کرده است با سروده ی آهنگین و دلنشینی که با استفاده از تصویگری های موضوعی و شاد در قالب داستان، آموزش های رفتاریِ مثبت را به کودک آموزش دهد. همچنین می توان همه ی کتاب های این مجموعه را در کیف زیبای فومی ای که برای کودکان جذاب و مناسب است تهیه کرد.

در این کتاب به موضوع بازی کردن با کبریت و خطرات آتش و پیامد های آن می پردازد. مامان می می نی توی آشپزخانه مشغول پختن یک غذای خوشمزه برای می می نی است که یکدفعه متوجه می شود که نمک ندارند. وقتی می خواهد برود از بیرون نمک بخرد از می می نی خواهش می کند که به کبریت دست نزند، چون خطرناک است. ولی می می نی که خیلی کنجکاو است فکر می کند یه شعله کوچک کبریت خطری برایش ندارد و به همراه عروسکش می نشینند و کبریت ها را روشن می کنند اما یکدفعه...

از دیگر کتاب های مجموعه ی ” ترانه های می می نی و مامانی ”میتوان می می نی حالا تمیز ترینی، می می نی تولد و مهمونی، می می نی چه دوست نازنینی، می می نی یه عالمه شیرینی، می می نی گل می کشه یا نی نی، می می نی پشت پرده یه سکه پیدا کرده، درخت و برگ و ریشه می می نی پیدا می شه، پرنده رو درخته می می نی شده شلخته، می می نی دیگه بی کاره دوست و رفیق نداره، می می نی تو مهد کودک دوسته با فیل و اردک، پنیر داداشه ماسته حرف می می نی راسته را نام برد.

برشی از متن کتاب

مامان جون می می نی کجاست؟

تو آشپزخونه کاری داره می خواد که بره بیرون از خونه

می گه ببین چی پختم

یک پلوی خوشمزه

تا من بیام غذامون دم می کشه می پزه

می رم نمک بگیرم روی غذا بریزم

به چیز های خطرناک دست نزنی عزیزم

یک دفعه از اون بالا کبریت پایین می افته

یادش می ره می می نی مامان به اون چی

گفته کبریتو بر می داره نمی دونه اون چیه

دلش می خواد بدونه چی توی این قوطیه

فهمیدم  این کبریته روش عکس یک آتیشه

دلم می خواد بدونم چه جوری روشن می شه...

(ترانه های می می نی و مامانی 1) (کتاب های فندق) شاعر: ناصر کشاورز انتشارات: افق