معرفی کتاب کولاک
داستان آمده در این کتاب در رابطه با پسر کوچولوی باهوشی است که تصمیم می گیرد پس از بارش سنگین و چند روزه ی برف به خانواده ی خود در تهیه ی مایحتاج شان کمک کند. ماجرا از روز دوشنبه آغاز می شود که کمی پس از زنگ تفریح، برف شروع به باریدن می کند. با گذشت زمان بر شدت بارش ها افزوده می شود تا جایی که صبح روز بعد تنها راه خارج شدن از خانه، پنجره ها ست. اما با وجود این، بازی کردن بر روی برف هایی که هنوز کاملا سفت نشده اند، لذت بخش می باشد.
برشی از متن کتاب
آن موقع ها که پسر بچه ی کم سن وسالی بودم، روزی از آسمان حدود یک متر برف بارید. این داستان من است... اولین دانه های برف، کمی قبل از زنگ تفریح بارید. پشت سرش یک عالمه ی دیگربرف آمد. باد شدید شد و مدرسه را زودتر از همیشه تعطیل کردند. وقتی من و خواهرم به خانه رسیدیم، تا بالای چکمه هایمان برف باریده بود. بارش برف همه ی شب ادامه داشت. فکر نمی کردم دیگر بند بیاید. فردای آن روز، آن قدربرف باریده بود که نمی توانستیم در ورودی را باز کنیم.
نویسنده: جان روکو مترجم: آناهیتا حضرتی انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب کولاک
دیدگاه کاربران