محصولات مرتبط
درباره کتاب ملاله و مداد جادویی
ملاله، دختر بچه ای پاکستانی است و از فقر فرهنگی، اقتصادی و نبود امنیت به دلیل جنگ در کشورش ناراحت است. همچنین نداشتن حق تحصیل دخترها و تبیض فراوان بین دخترها و پسرها سبب آزردگی او شده، در جامعه ی آن ها، تعداد دخترانی که می توانند به سختی و با حمایت های والدینشان، درس بخوانند بسیار کم است، پدر ملاله از معدود مردانی است که اجازه می دهد دخترش درس بخواند، ولی با این وجود او هر روز با ترس به مدرسه می رود و امنیت ندارد. ملاله هر شب هنگام خواب آرزو می کند، ای کاش مداد جادویی داشته باشد تا با آن امنیت، صلح و شادی را برای مردم کشورش بکشد؛ اما آرزویش برآورده نمی شود، تا این که در نوجوانی متوجه می شود، به جای آرزو کردن برای خوشبختی کودکان سرزمینش، باید تلاش کند، او تصمیم می گیرد با نوشتن کتاب و مقاله، حرفش را به گوش تمام جهان برساند. کتاب "ملاله و مداد جادویی"، داستان واقعی دختر شجاع و سخت کوش پاکستانی است، که آرزوی دنیای بهتری را دارد. بچه ها با خواندن این کتاب، می آموزند که: فقط آرزو کردن کافی نیست و برای رسیدن به خواسته هایشان باید سخت تلاش کنند. مجموعه فوق علاوه بر داستان پرکشش و جذاب، با جلد ضخیم، صفحات براق و مصور رنگی سبب جذب بیشتر مخاطب می شود.
بخشی از کتاب ملاله و مداد جادویی
آن موقع فهمیدم اگر مداد جادویی داشتم، حتما باهاش دنیای بهتری می کشیدم دنیایی پر از صلح و آرامش.
اول از همه جنگ و فقر و گرسنگی را پاک می کردم، بعد هم دختر ها و پسر ها را کنار هم و برابر می کشیدم.
سالها بعد به جای اینکه هرشب مداد جادویی آرزو کنم، هر روز توی مدرسه سخت تلاش کردم دلم می خواست بهترین شاگرد کلاس بشوم.
ولی چیزی نگذشت که مرد های زورگو و خطرناک، رفتن دخترها را به مدرسه ممنوع کردند.
آنها توی خیابان های شهرمان با اسلحه راه می رفتند.
دختر ها یکی یکی به مدرسه نیامدند.
«بابا؟ بقیه دانش آموز ها کجا هستند؟»
«عزیزم آنها دیگر اینجا احساس امنیت نمی کنند.»
چطور ممکن بود چند تا مرد نگذارند دخترهای شهرمان بیایند مدرسه؟ به این فکر کردم که شاید اگر دیگران بدانند چه اتفاقی دارد برای ما می افتد، کمکمان کنند.
آرزوکردن کافی نبود یک نفر باید صدایش را به بقیه می رساند. چرا آن یک نفر من نباشم؟
نوشتم که چه حسی دارد اگر با ترس و لرز به مدرسه بروی، و این که بعضی از دوست هایم به خاطر تهدید هایی که توی شهرمان وجود دارد، از اینجا رفته اند. نوشتم که چقدر مدرسه را دوست دارم و چه قدر به لباس مدرسه ام افتخار می کنم .
وقتی شروع کردم به نوشتن، دیگر دست نگه نداشتم. برای خودم متن سخنرانی نوشتم، کشورم را گشتم و داستانم را تعریف کردم. حتی با خبرنگار یک روزنامه بینالمللی مشهور هم صحبت کردم. مردم واقعاً میخواستند درباره زندگی ام بدانند! من هم به جای همه دخترهایی که نتوانستند حرفشان را بزنند، حرف زدم.
حالا صدای من بلند تر از همیشه است، چون مردم هم همراهم شده اند و همگی یک صدا پای چیزی که باورش داریم می ایستیم.
ما ...
... به خاطر همه نیازمندان فریاد میزنیم.
... به آدم هایی که در خطرند کمک میکنیم،
... حتی اگر به اندازه یک اقیانوس از زمان دور باشند.
... به دنیا مثل یک خانواده نگاه می کنیم.
تو هنوز هم جادو را باور داری؟
دارم.
من تنهایی توی اتاقم نوشتم، ولی مردم کل دنیا داستانم را خواندند. حالا میلیونها نفر آن را می دانند و کمکم می کنند که پیام امیدم را به گوش همه برسانم .
من بلاخره توانستم جادویی را که می خواستم، توی کلمهها و کارهایم پیدا کنم.
من ملاله هستم. همیشه آرزو داشتم بتوانم دنیا را به جای آرام تری تبدیل کنم ...
... و هر روز برای اینکه به آرزویم برسم، تلاش می کنم.
کتاب ملاله و مداد جادویی نوشته ی ملاله یوسف زی و با تصویرگری کراسکوئت با ترجمه ی شبنم حیدری پور از سوی انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.
- نویسنده: ملاله یوسف زی
- مترجم: شبنم حیدری پور
- تصویرگر: کراسکوئت
- انتشارات: پرتقال
نظرات کاربران درباره کتاب ملاله و مداد جادویی | پرتقال
دیدگاه کاربران