کتاب روانشناسی جنایی تالیف دکتر پریرخ دادستان توسط انتشارات سمت به چاپ رسیده است.
روان شناسی جنایی، شاخه ای از دانش روان شناسی است که به عوامل روانی مربوط به جرم و بزهکاری می پردازد، این شاخه، علم مطالعه شخصیت بزهکاران و نیز روش های باز اجتماعی شدن آنان و بررسی نقش محیط ( به معنای عام ) بر رفتار مجرمانه است. به بیان جامع تر می توان این گونه بیان کرد که علم مطالعه شخصیت تبهکار و شناخت دلایل و انگیزه های تبهکاری است که به شیوه های جامعه پذیری، اجتماعی شدن، تجربه های دوران کودکی و محیط زندگی، نقش ژنتیک و اختلالات روان شناختی در ایجاد شخصیت فرد تبهکار در هنگام اعمال جرم اشاره می کند. در یک جمله، روان شناسی جنایی را می توان ( مطالعه ی علمی رفتار جنایی و فرآیندهای ذهنی ای که در ارتکاب جرم نقش دارند ) تعریف کرد. کتاب " روانشناسی جنایی " در شش فصل به رشته تحریر درآمده است که عبارتند از :
1. روانشناسی در قلمرو عدالت : در کنار بسیاری از علومی که علوم انسانی نامیده می شوند، روانشناسی یکی از محورهای اصلی جرم شناسی به حساب می آید. نقش آن در تبیین پدیده جرم از زمانی برجسته شد که مجرمان را نه تنها از زاویه قضایی بلکه از دیدگاه انسانی نیز مورد نظر قرار دادند و به جای آنکه به قضاوت درباره جرم به عنوان یک ( عمل مجزا ) بنشینند، به بررسی تمامی شخصیت پرداختند و این نکته را پذیرفتند که بررسی کامل یک انسان، بزهکار یا غیربزهکار، تنها با بررسی عمقی شخصیت وی امکان پذیر است. بدین ترتیب، روانشناسی از سویی با تکیه بر بررسی های مقایسه ای متعدد نشان داد که در بیشتر مواقع، فرد مجرم تفاوت آشکاری با دیگران ندارد و از سوی دیگر با تاکید بر وحدت انسان، جدایی ناپذیری جنبه جسمانی و روانی را برجسته ساخت...
2. دیدگاه های مختلف در زمینه علت شناسی جرایم : روی آوردهای مختلف جرم شناسان درباره تعریف جرم و نظریه های برخاسته از آنها، به خوبی نشان می دهد که تعریف یا نظریه ای که قبول عام یافته باشد در این قلمرو وجود ندارد و هنوز نیز پس از گذشت قرن ها با دیدگاه های متضاد نسبت به این معضل اجتماعی مواجه هستیم. افزون بر این، نظریه های دیگری هم که در مورد جرایم عنوان شده اند، همه کم و بیش تحت تاثیر شاخه های مختلف علمی قرار گرفته اند. به این ترتیب، برای درک و تبیین جرم، جامعه شناسان به مفاهیم جامعه شناسی، اقتصاد دانان به مفاهیم اقتصادی و روان شناسان به مفاهیم روانشناختی متوسل شده اند...
3. اختلال های روانی و جرم : بسیاری از مردم بر این باورند که جرایم خشونت آمیز و به ظاهر بدون معنا را کسانی مرتکب می شوند که از لحاظ روانی بیمارند. برای مثال مردی که به یک کودک چهار ساله تجاوز می کند، وی را شکنجه می دهد و به قتل می رساند ( باید ) بیمار باشد، چرا که چنین جنایتی را نمی توان به علت دیگری نسبت داد. رسانه ها نقش مهمی در ایجاد ارتباط بین اختلال روانی و خشونت در اذهان مردم ایفا کرده اند و در یک بررسی ( موناهان، 1992 ) نشان داده شد که در برنامه های شبکه های تلویزیونی دست اول آمریکا، 73٪ از کسانی که نقش بیمار روانی را ایفا می کردند، رفتار خشونت آمیز داشتند. در تحلیل دیگری، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که 86٪ از داستان هایی که زندگی بیماران روانی پیشین را به تصویر می کشند بر خشونت این افراد نیز تاکید می کنند، به خصوص وقتی که مسئله قتل های زنجیره ای یا گروهی در کار باشد...
4. روی آوردهای روانشناختی نسبت به جرایم وخیم : آمارهای مختلف نشان داده اند که پیامدهای بیشتر جرایم مانند دزدی، جیب بری یا آسیب زدن به اموال دیگری، بالنسبه جزئی و پیش پا افتاده اند و با آنکه قربانیان این جرایم کوچک نیز عوارض نامطلوب ارتکاب جرم را تجربه می کنند اما بسیاری از آنها پس از گذشت اندک زمانی، تعادل خود را به دست می آورند ( هالین، 1996 ). بالعکس، اغلب جرایم علیه اشخاص دارای پیامدهای دراز مدت نامطلوبی بر قربانیان است، زندگی آنها را به مخاطره می اندازد و حتی می تواند مرگ را هم در پی داشته باشد، جرایمی را که دارای آسیب های دراز مدت هستند و تهدیدی برای زندگی دیگران به حساب می آیند می توان ( جرایم وخیم ) نامید...
5. روانشناسی شهادت و شهود و نقش روانشناس در دادگاه : دادگاه به منزله صحنه ای است که در آن درباره گنهکاری یا بیگناهی، آزادی یا زندان و حتی مرگ یا زندگی یک فرد تصمیم گرفته می شود. اگرچه از آغاز دهه 1970 با گسترش قابل ملاحظه رغبت ها در قلمرو مقابله قانون _ روانشناسی مواجه هستیم ( سیلز و هفمایستر، 1985 ) اما توجه روانشناسان نسبت به مسائل قانونی دارای تاریخچه ای طولانی است که خطوط اصلی آن از حد بررسی های کتل ( 1895 ) درباره روانشناسی شهادت به وسیله بسیاری از مولفان مانند بارتول ( 1987 ) ترسیم شده اند. اثر کتل را می توان سرآغاز پژوهش های متعددی ( بینه، 1900 یا بولتون ، 1896 و سایر ) دانست که هدف تمامی آنها تعیین حد اعتبار و قابلیت اعتماد حافظه شهود بوده است... 6. پیشگیری و درمانگری در قلمرو روانشناسی جنایی : اغلب مردم این نکته را پذیرفته اند که جرم پدیده ای ناخواسته است و جامعه باید گام هایی جدی در جهت مهار و پیشگیری آن بردارد اما چگونگی دستیابی به این مهم، به گونه ای تنگاتنگ با علل مفروض جرم مرتبط است. بسیاری از جرم شناسان بر این باورند که فقط با تغییر ساختار اجتماعی می توان به پیامدهای معناداری دست یافت زیرا ریشه های جرم را باید در نا برابری های اجتماعی و چگونگی تعریف طبقه حاکم از جرم جستجو کرد. گروهی دیگر از محققان نیز جرم را ناشی از تاثیر همزمان متغیرهای زیست شناختی و روانشناختی می دانند و بنابراین، با طیف گسترده ای از نظریه های جرم شناختی سروکار داریم که همه آنها کم و بیش دارای یک مولفه روانشناختی هستند... کتاب " روانشناسی جنایی " از سری کتاب های دانشگاهی ویژه رشته روان شناسی است.
فهرست
1. روانشناسی در قلمرو عدالت 2. دیدگاه های مختلف در زمینه علت شناسی جرایم 3. اختلال های روانی و جرم 4. روی آوردهای روانشناختی نسبت به جرایم وخیم 5. روانشناسی شهادت و شهود و نقش روانشناس در دادگاه 6. پیشگیری و درمانگری در قلمرو روانشناسی جنایی منابع و مآخذ
- تالیف: دکتر پریرخ دادستان
- انتشارات: سمت
نظرات کاربران درباره کتاب روانشناسی جنایی - دادستان
دیدگاه کاربران