کتاب آئین استنباط در حقوق اسلامی، تألیف محمود گودرزی توسط نشر مجد به چاپ رسیده است.
در فقه از مبحث طهارت گرفته تا دیات حکم هر مسئله ای را خواه وضعی باشد مانند زوجیت و وقفیت یا تکلیفی باشد مانند وجوب و حرمت تعیین کرده اند. هر مسئله ای هم که از مسائل مستحدثه باشد مانند بیمه و بانکداری، حکم آن را از کتاب، سنت، اجماع و عقل می توان دریافت، به شرط آن که قواعد اصول را فراگرفت و در راه استنباط به کار برد. گفته اند که نسبت اصول به فقه مانند نسبت منطق است به فلسفه، منطق درست اندیشیدن را به ما می آموزد و اصول درست استنباط کردن را. به کمک این فن شریف است که مجتهد می تواند کوشش خود را به کار گیرد و از قول و فعل و تقریر معصوم مراد واقعی شارع را به دست آورد.
کتاب " آئین استنباط در حقوق اسلامی" شامل سه فصل می باشد که در ادامه پس از بیان عناوین اصلی، به شرح مختصری از مباحث هر فصل می پردازیم.
مقدمه:
تعریف اصول فقه: علم اصول فقه، علمی است که در آن از قواعدی بحث می شود که نتیجه ی آن ها در طرق استنباط حکم شرعی قرار می گیرد.
وضع: وضع در لغت تبه معنی گذاشتن و قرار دادن است و در اصطلاح آن است که لفظی را در برابر معنایی گذراند و بدان اختصاص دهند. مثل اینکه پدری اسم فرزند خود را «زید» گذارد تا با شنیدن آن به مسمایش پی برند. این نام گذاری را وضع، نام گذار را واضع، نام را موضوع و صاحب نام را موضوعٌ له نامند. پرسشی که در اینجا پیش می آید این است که چرا انسان با شنیدن واژۀ «سرو» مثلاً آن «درخت مخصوص» را به خاطر می آورد؟ چه رابطه ای میان لفظ و معنی وجود دارد؟ آیا رابطۀ میان الفاظ و معانی آن ها ذاتی است یا قراردادی؟
گفته شده است که مناسبت و ارتباط میان لفظ و معنی ذاتی است و نیازی به وضعِ واضع نداردو یعنی همان گونه که انسان با دیدن دود به وجود آتش پی می برد، با شنیدن لفظ هم به معنی آن پی خواهد برد.
حقیقت و مجاز: لفظ را اگر در موضوعٌ له، استعمال کرده باشند حقیقت است و اگر در غیر موضوعٌ له، مجاز. مانند لفظ اسد در جملۀ «رأیتُ اسداً» که در حیوان مفترس استعمال شده و حقیقت است و در جملۀ « رأیتُ اسداً یرمی» که در مرد شجاع، استعمال شده و مجاز می باشد.
فصل اول: مباحث الفاظ
مبحث اول: مشتق:
مشتق بر دو نوع است: نحوی و اصولی. مشتق نحوی واژه ای است که از واژه ی دیگر گرفته شده باشد. مانند کاتب، مکتوب و مکتب که از کتابت گرفته شده اند. مشتق اصولی واژه ای است که بر ذات، حمل گردد و زوال مبدأ آن، زوال ذات را در پی نداشته باشد.
مبحث دوم: اوامر:
مقصود واژه ی «امر» است که از سه حرف همزه، میم و راء ترکیب شده و در معانی مختلفی به کار رفته است. از قبیل:
طلب: مانند واژۀ امر در مادۀ 336 قانون مدنی که می گوید: «کسی که بر حسب امر دیگری اقدام به عملی نماید...» که به معنی درخواست است.
شیء: مانند واژۀ امر در مادۀ 189 قانون مدنی که می گوید: «عقد منجّز آن است که تأثیر آن به حسب انشاء موقوف به امر دیگری نباشد...» که به معنی چیز است.
مبحث سوم: نواهی:
واژه ی نهی به معنی «زکار واداشتن» است. چنان که نَهیتُکَ عَن کَذا، یعنی تو را از فلان کار واداشتم، نباید آن را انجام دهی. نقطۀ مقابل آن، واژه ی امر است که معنی آن «به کار واداشتن » است.
مبحث چهارم: مفاهیم:
مفهوم به دو قسم منقسم می گردد: موافق و مخالف. مفهوم موافق مفهومی را گویند که از حیث حکم با منطوق موافق باشد. مفهوم مخالف مفهومی را گویند که از حیث حکم با منطوق مخالف باشد.
مبحث پنجم: عام و خاص:
مقصود از عام لفظی است که همه ی افراد خود را شامل می شود. مانند «هر شریک المال» . در مادۀ 589 قانون مدنی ک هر شریک المال می تواند هر وقت بخواهد تقاضای تسلیم مال مشترک را بنماید. خاص، لفظی است که پاره ای از افراد عام را شامل شود. مانند «بعضی از شرکاء» .
مبحث ششم: مطلق و مقیّد:
تقابل میان مطلق و مقید، تقابل عدم و ملکه است. یعنی اینکه مطلق، عدم است و مقید، ملکه. به عبارت دیگر مطلق به لحاظ نداشتن قید، امر عدمی است و مقید به لحاظ داشتن قید، امر وجودی.
مبحث هفتم: مجمل و مبین:
مجمل، در لغت به معنی کوتاه و مختصر است و در اصطلاح لفظی است که معنی آن روشن نباشد. مبین، در لغت به معنی روشن و هویدا است و در اصطلاح لفظی را گویند که معنی آن روشن باشد و آن بر دو گونه است: نص و ظاهر.
فصل دوم: ملازمات عقلی
یکی از دلیل های چهارگانه، دلیل عقلی است و آن دلیلی است که مورد تصدیق عقل بوده، حکم شرعی را از آن استنباط کنند. دلیل عقلی بر دو گونه استک مستقل و غیر مستقل.
باب اول: مستقل عقلی:
دلیلی را گویند که مستقلاً بتوان حکم شرعی را از آن استنباط کرد.
باب دوم: غیر مستقل عقلی:
دلیلی را گویند که مستقلاً نتوان حکم شرعی را از آن استنباط کرد.
فصل سوم: مباحث حجت
اماره و حجت دو لفظ مترادف اند. بنابراین می توان گفت: اماره هم چیزی است که متعلق خود را اثبات می کند اما به درجه ی یقین نمی رسد. مانند خبر واحد و ظواهر که سببی برای ظن یعنی ترجیح یکی از طرفین می باشند.
خاتمه: استصحاب
استصحاب در لغت به معنی یاری خواستن و به هم نشینی فرا خواندن و در اصطلاح بوده را بر جای دانستن است و به گفته ی اصولیون اِبقاءُ ما کان. در مادۀ 872 قانون مدنی آمده است: «اموال غائب مفقود الاثر تقسیم نمی شود مگر بعد از ثبوت فوت یا انقضاء مدتی که عادتاً چنین شخصی زنده نمی ماند.» در این ماده، قانون گذار حیات غایب مفقود الاثر را استصحاب کرده است.
فهرست
آئین استنباط (مقدمه: تعریف اصول فقه) موضوع علم اصول غرض از علم اصول منفعت علم اصول وضع تقسیم وضع به اعتبار منشأ تقسیم وضع به اعتبار موضوعٌ له حقیقت و مجاز قرینۀ مجاز علاقۀ مجاز علائم حقیقت و مجاز تبادر عدم صحت سلب اطّراد تقسیم وضع به اعتبار موضوع اقسام لفظ اصول لفظی حقیقت شرعی صحیح و اَعَمّ فصل اول - مباحث الفاظ مبحث اول - مشتق مبحث دوم - اوامر مادۀ امر صیغۀ امر امر عقیب حظر واجب تعبّدی و توصّلی اطلاق مقامی واجب عینی و کفایی واجب نفسی و غیری واجب تعیینی و تخییری واجب اصلی و تَبَعی واجب مشروط و مطلق واجب معلَّق و منجَّز واجب مضیَّق و موسَّع فور و تراخی مره و تکرار امرِ به امر مبحث سوم - نواهی مادۀ نهی صیغه نهی مطلوب در نهی مرّه و تکرار مبحث چهارم - مفاهیم اقسام مفهوم 1- مفهوم شرط ملاک دلالت تداخل اسباب تداخل مسبَّبات 2- مفهوم وصف 3- مفهوم غایت 4- مفهوم حصر طُرُق قصر الاّی استثناء الاّی حصر انّما 5- مفهوم عدد 6- مفهوم لقب خاتمه - دلالت سیاقی دلالت اقتضاء دلالت تنبیه دلالت اشاره حجّتیّت دلالت های سه گانه مبحث پنجم - عام و خاص اقسام عام الفاظ عموم تخصیص استعمال عام مخصّص حجیت عام مخصّص اجمال مخصّص شبههُ مفهومی شبههُ مصداقی جستجوی مخصّص تخصیص به مفهوم دَوَران بین نسخ و تخصیص مبحث ششم - مطلق و ومقیّد تعریف الفاظ مطلق تلازم اطلاق و تقیید اطلاق در حملات چگونگی اطلاق قرینۀ حکمت مبحث هفتم - مُجمَل و مبیَّن اسباب اجمال فصل دوم - ملازمات عقلی باب اول - مستقل عقلی مبحث اول - معانی حسن و قبح عقل نظری و عملی اسباب حکم عقل حسن و قبح ذاتی مبحث دوم - ادراک حسن و قبح مبحث سوم - ملازمۀ عقلی باب دوم - غیر مستقل عقلی مسئله اول - اجزاء مسئله دوم - مقدمه واجب ثمرۀ نزاع واجب نفسی و غیری معنی تبعیت خصایص وجوب غیری مقدمۀ وجوب مقدمۀ داخلی شرط شرعی شرط متأخر مقدمات مفوَّته مقدمات عبادی نتیجه مسئله سوم - مسئله خبر ثمرۀ مسئله ترتُّب مسئله چهارم - اجتماع امر و نهی فرق تعارض و تزاحم و اجتماع قید مندوحه حق در مسئله تعدد عنوان موجب تعدد معنون نمی شود ثمرۀ نزاع اجتماع امر و نهی بدون وجود مندوحه مسئله پنجم - دلالت نهی بر فساد مبحث اول - نهی از عبادت مبحث دوم - نهی از معامله فصل سوم - مباحث حجت مقدمه موضوع حجت اماره و ظن معتبر ظن نوعی اماره و اصل عملی ملاک حجیّت حجیت ذاتی جایگاه حجیّت ظنّ خاص ظنّ مطلق دلیل انسداد اشتراک احکام دفع شبهه طریقیت اماره مصلحت سلوکیه اعتباری بودن حجیت دلیل اول - کتاب نسخ دلیل دوم - سنت فعل معصوم تقریر خبر متواتر خبر واحد حجیت خبر واحد دلیل سوم - اجماع چگونگی استکشاف اقسام اجماع دلیل چهارم - دلیل عقلی وجه حجیّت حجیت ظواهر اثبات ظواهر قول لغوی ظهور دلیل حجیت شهرت دلایل حجیت سیره حجیت بناء عقلا حجیت سیره متشرعه میزان دلالت سیره قیاس تعریف ارکان حجیت دلائل حجیت منصوص العله قیاس اولویت استحسان استصلاح سدّ ذرایع تعارض ادله تزاحم حکومت و ورود حکومت تخصیص فرق حکومت و تخصیص ورود تخصُص قانون جمع جمع عرفی قاعدهُ ثانویه مرجِّحات اصول عملی خاتمه - استصحاب معنی حجیت آمار یا اصل؟ اقوال در استصحاب ادلۀ استصحاب اقسام استصحاب
مؤلف: محمود گودرزی انتشارات: مجد
نظرات کاربران درباره کتاب آئین استنباط در حقوق اسلامی - گودرزی
دیدگاه کاربران