درباره کتاب عشق طنز، مشق طنز
این کتاب رمانی درباره یک دختر ایرانی در آمریکا است و از زمانی شروع می شود که فیروزه هفت ساله بود و به همراه خانواده اش از شهر آبادان (ایران) به کالیفرنیا نقل مکان می کند؛ خاطراتی حقیقی، از زندگی اش، با رویداد هایی جذاب و خواندنی، به طوری که سطر های ساده و روان این اثر، خواننده را، یاد زندگی عادی خودش می اندازد... که متشکل از، نحوه پذیرفتن فرهنگ آمریکایی خود و خانواده اش، از مادری متین که نمی توانست انگلیسی را خوب صحبت کند، از پدری مهندس، که رویاهایی بزرگ برای موفقیت در سر داشت، از عمویش نعمت الله که در تکاپوی حفظ رژیمش بود و با غذاهای فست فود آمریکایی مبارزه می کرد؛ و خودش از سوال های کودکی اش تا ماجرا جویی های دبیرستان و دوست هایش و تغییر دادن اسمش به جولی، و آشنایی با آقای دوما (همسرش)، که علاقه زیادی به سفر داشت؛ و نیز، نحوه برگزاری عروسی شان و تطبیق آن با عروسی های ایرانی و در نهایت مادر شدن اش، که بهترین احساس یک زن در دنیا می باشد را، با ما در میان می گذارد. همچنین، به ما کمک می کند، تا با فرهنگ کشور های غربی آشنا شویم؛ در واقع یک شوک فرهنگی از خانواده ای ایرانی را برای مان نمایش می دهد. این کتاب در هر سنی مخاطبان خاص خودش را دارد؛ و بی شک خواندن اش موجب رضایت مندی تان می شود!
برشی از متن کتاب عشق طنز، مشق طنز
در فامیل بزرگ ما هر کس لقبی دارد، این لقب که در پیشانی هر کس حک شده است، به دنبال یک کار ناخواسته و تصادفی که از فردی سر زده است، کم کم بر سر زبان ها می افتد و معنای وسیع تری پیدا می کند، سپس با گذشت زمان به صورت صفت شاخص صاحب لقب در می آید. برای مثال همین پسر عمویم اردشیر در پنج سالگی بد عادت کرده بود و در غیاب پدر و مادرش که به یک مهمانی رسمی می رفتند، می رفت و در پشت پرده کرکره ای سالن پذیرایی خراب کاری می کرد. امروز شاید این رفتار را نشانه ای از خشم تفسیر کنند، دلیل اش این بود که طفل بیچاره می دید همه افراد خانواده رفته اند برای خودشان خوش بگذرانند و آن وقت او را با پرستاری که توجهی به خواسته های او ندارد تنها رها کرده اند. اما به جای اینکه سعی کنند دلیل رفتار ناخوشایند او را بفهمند، این عمل و را به حساب شخصیت واقعی گذاشته بودند.
بعدها اردشیر، برخلاف آن عادت آزار دهنده اش، برای خودش کسی شده و مالک یک رستوران گشت. اخیراً در یک میهمانی فامیلی، که با یک دوره رکود در کسب و کار رونق قبلی همزمان شده بود، یک نفر گفت رستوران اردشیر چندان خوب کار نمی کند و من با شنیدن این خبر زبان باز کرد و گفت: خب، از کسی که پشت پرده ها خراب کاری بکند دیگر چه توقعی دارید؟ می خواستید بهتر از این باشد؟ به همان اندازه که اردشیر از لقب اش لطمه خورده، برادر بزرگم فرشید باعث پیشرفت اش شده. وقتی فرشید در آبادان به کودکستان می رفت، بنا به گزارش های مدرسه بچه محبوب و زرنگی بود. در خانواده های دیگر ممکن است این مطلب چندان مهمی نباشد اما والدین من که هر دو به شدت خجالتی هستند این موجود خوش مشرب را با همان چشمی نگاه می کردند که یک آمریکایی اصیل به یک بوفالوی آلبینوی نادر نگاه می کند! این خودش یک معجزه است.
چهل سال بعد از کودکستان، برادرم هنوز برای تمام تصمیم های بزرگ و کوچک مورد مشورت قرار می گیرد؛ او تعداد بی شماری از عمو زاده ها و نوه عمو ها را در زندگی راهنمایی کرده است. او به آن ها می گوید که چه ماشینی بخرند، چه درس هایی در دانشگاه انتخاب نمایند، و برای رفع مشکل احتقان دماغ از چه دارویی استفاده کنند. بیش از همه والدین به قدرت تصمیم گیری فرشید متکی هستند و فرشید، مثل جیمز باند هیچ مأموریتی را رد نمیکند.
نویسنده
فیروزه جزایری در سال 1344 در آبادان دیده به جهان گشود؛ و به خاطر ازدواج با مردی فرانسوی به نام فرانسوا دوما پسوند دوما به نام خانوادگی اش اضافه شد! او صاحب دو فرزند می باشد. اولین اثر او با عنوان (عطر سنبل، عطر کاج)، در باره ی دلتنگی های وی به شهرش آبادان می باشد؛ که به توصیف آن شهر تزیین شده با شمشاد هایی رنگارنگ و زیبا، همچنین، خیابان هایی مهندسی و منظم و مردمی صبور و آرام و پرداخته است؛ که از پر فروش ترین اثر در آمریکا در چند سال اخیر بوده است.
نظرات کاربران درباره کتاب عشق طنز، مشق طنز | فیروزه جزایری دوما
دیدگاه کاربران