loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب هیولا (مجموعه ترس و لرز)

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره‌ی کتاب هیولا (مجموعه ترس و لرز)

کتاب هیولا از مجموعه ترس و لرز، اثر آر. ال. استاین با ترجمه‌ی شهره نورصالحی توسط نشر پیدایش به چاپ رسیده است. "پل پرز" پسر نوجوانی است که در درس‌هایش ناموفق است و مدام معلّم مدرسه‌اش را آزار می‌دهد. پدرش رئیس یک شرکت و مادر او وکیل است و برای آن‌ها که افرادی تحصیل کرده و موفق هستند این وضعیت فرزندشان قابل تحمل نیست.

آن ها تصمیم می گیرند پل را به مدرسه شبانه روزی و مخصوصی به نام " آموزشگاه کرینگ " بفرستند تا در درس هایش عملکرد بهتری داشته باشد. در بدو ورود به مدرسه ، ظاهر آن جا برای پل عجیب است و او را یاد فیلم های دراکولا می اندازد. مدیر آموزشگاه آقای " کلین " مکان های مختلف مدرسه را به پل و والدین اش نشان می دهد و از دو دانش آموز مدرسه می خواهد تا کلاس های درس را به پل نشان دهند.

آنان به پل هشدار می دهند که هر چه زودتر از آن جا فرار کند و به همراه والدین اش به خانه برگردد، اما پل تصور می کند که آنها با او شوخی می کنند. در کلاس درس همه چیز عجیب است و با ورود معلّم به کلاس پل متوجه می شود که او یک هیولا ست و خانم معلّم از اسامی دانش آموزان لیستی تهیه کرده که نامش را زنجیره‌ی غذایی گذاشته است و کسی که در انتهای لیست قرار بگیرد توسط هیولا (معلّم) خورده خواهد شد.

پل تمام این اتفاقات را شوخی با خودش که تازه وارد است، قلمداد می کند اما طولی نمی کشد که او متوجه می شود تمام این‌ها حقیقت دارد و تصمیم می گیرد خودش را از آن مکان نجات دهد و ... . کتاب های این مجموعه در ژانر وحشت نوشته شده‌اند و علاقمندان به این نوع از ادبیات داستانی از خواندن آن‌ها لذت خواهند برد.

بخشی از کتاب هیولا (مجموعه ترس و لرز)

2

وقتی با ماشین از در آهنی و خیلی بلند مدرسه می رفتیم تو، چشمم به تابلو روی در افتاد: «آموزشگاه کرینگ». و گفتم:«نمی دونم اسم تیم فوتبالشون رو چی گذاشتند. لابد گذاشتند تخبه های کرینگ یا تحفه های کرینگ.»

می دونم این شوخی خیلی تحفه نبود، اما خودم گفتم و خودم هم خندیدم. خیلی عصبی و نگران بودم و مثل نی نی کوچولوها روی صندلی عقب ماشین وول می زدم و بالا و پایین می شدم. نمی توانستم راحت بنشینم.

مادر گفت: «پل این جا یک آموزشگاه جدی و حسابیه. تیم فوتبال نداره.»

مدرسه واقعا شبیه قصر دراکولا بود. حتی دوتا برج بلند هم این طرف و آن طرفش داشت. ادای فیلم های ترسناک را درآوردم و گفتم: «اگر بچه بدی باشی. تو اون برج زندونیت می کنیم!»

پدر و مادر محل نگذاشتند.

آسمان خاکستری بود. چند قطره درشت باران روی شیشه جلو استیشن ما افتاد. خیابان باریکی که ازش می گذشتیم، رفت جلو و به حیاط تاریکی رسید. آسمان برقی زد و برج تاریک را یک لحظه روشن کرد و مرا یاد فیلم های ترسناک انداخت.

-چرا مدرسه رو جای به این دوری، بالای این تپه ساختند؟ با نزدیک ترین شهر خیلی فاصله داره.

پدر گفت: «شاید از منظره اش خوشش شون آمده.»

مادر گفت: «احتمالا می خواستند جای خلوت و ساکتی باشه.»

چند دقیقه بعد، توی ساختمان قدیمی مدرسه بودیم. برخلاف انتظار من، روشن و شاد بود. رنگ دیوارها زرد بود و پر از پوسترهای رنگارنگ. درهایی که به راهرو باز می شد، هر کدام یک رنگ بود.

مرد چهارشانه ای که موهای پرپشت و عینک دورسیاهی داشت، از لا به لای آدم های تو راهرو با عجله آمد طرف ما و با صدای کلفت، خودش را معرفی کرد: «من آقای کلین، سرپرست دانش آموزها هستم. اجازه بدید کمکتون کنم.»

سینه پهنی داشت و بند شلوارش از زیر ژاکتش معلوم بود. چمدان سنگین مرا برداشت و ما را به طرف اتاقم برد.

تو راه توضیح داد: «خوابگاهها تو این ضلع ساختمان هستن. کلاس ها اون طرف.» بعد به طرف من خم شد و زیر لبی گفت: «اتاق شکنجه طبقه پایینه.»

بر و بر نگاهش کردم.

سرش را برد عقب و زد زیر خنده. «حواست رو جمع کن، پل! هم مدرسه ای هات همه بچه های باهوش و تیزی هستند. می میرند برای اینکه شاگرد  جدید رو اذیت کنند و دست بیندازند.»

تو راهرو که می رفتیم، بچه ها را دید می زدم. همه شون طبیعی به نظر می آمدند. فرقی با بچه های مدرسه قبلی خودم نداشتند. همان شلوارهای جین، بلوزهای اسپرت، تی شرت ها، پلوور و گرمکن ها و همان مارک ها. مثل گپ و تامی هیل فیگر.

از خودم پرسیدم، منتظر چی بودی؟ که اینجا همه دانشمند باشند و همین طور که تو راهروها راه می رن، سرشون تو دایره المعارف باشه؟...


نویسنده


درباره‌ی آر. ال. استاین

" آر. ال. استاین "، " رابرت لارنس استاین " نویسنده ی معروف آمریکایی در سال 1943 در شهر " کلموبوس " در ایالت اوهایو به دنیا آمد. نویسندگی را از نه سالگی، با نوشتن لطیفه و داستان های فکاهی برای همکلاسی هایش آغاز کرد. اولین کتاب او «راه و رسم مسخرگی و خنداندن دیگران» نام داشت. استاین ادبیات ترسناک را در سال 1986، با کتاب «وعده ملاقات با یک غریبه» که در مجموعه خیابان وحشت بود و در سال 1989 به چاپ رسید، شروع کرد. او در سال 1992 مجموعه ترس و لرز «goosebumps» را نوشت. حدود 120 عنوان از کتاب های این مجموعه به 32 زبان زنده ی دنیا ترجمه شده، میلیون ها نسخه از آن ها در آمریکا به فروش رفته و برای سه سال متوالی عنوان پرفروش ترین نویسنده ی آمریکایی را برای این نویسنده به همراه داشته است. او بارها تصمیم گرفت نوشتن این مجموعه را متوقف کند، اما هر بار نوجوانان از تو تقاضا کردند تا به نوشتن ادامه دهد.

  • نویسنده: آر. ال. استاین
  • مترجم: شهره نورصالحی
  • انتشارات: پیدایش

آر. ال. استاین

درباره آر. ال. استاین نویسنده کتاب کتاب هیولا (مجموعه ترس و لرز)

رابرت لارنس استاین ملقب R.L. Stine، نویسنده پرفروش کتاب کودکان در 8 اکتبر 1943 واقع در «ایالت اوهایو» متولد شد. تمام مخاطبان کتاب، این نویسنده مشهور را با رمان کودک و نوجوان، آن هم از نوع دلهره‌آورش، می‌شناسند؛ البته می‌توان چند آثار نیز برای بزرگسالان در میان نوشته‌های او مشاهده کرد. ...

نظرات کاربران درباره کتاب هیولا (مجموعه ترس و لرز)


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب هیولا (مجموعه ترس و لرز)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل