loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب سال من | رولد دال

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره‌ی کتاب سال من اثر رولد دال

کتاب سال من یک داستان نسبتاً بلند است که در واقع مشاهدات نویسنده را از طبیعت و جزئیات زندگی شخصی خود از دوران کودکی تا جوانی در طول یک سال بیان می‌کند. کتاب سال من در دوازده فصل نگارش شده است که از ماه ژانویه اولین ماه سال میلادی آغاز می‌شود و با ماه دسامبر که آخرین ماه سال میلادی است، پایان می‌یابد. کتاب مملو از توصیف‌های زیبا از طبیعت، گیاهان، حیوانات و خاطرات نویسنده می‌باشد.

"رولد دال" در هر ماه و فصلی از سال به مشاهده ی جزئیات پرداخته و توصیف های او به قدری زیبا و خواندنی است که مخاطب را با خود همراه کرده و به سفری خیال انگیز و پر از رنگ، زیبایی و لذت ماجراجویی می برد. خواننده با دنبال کردن فصول کتاب گاه کودکی می شود که به تماشای لانه سازی پرندگان می رود، و از درختان برای برداشتن تخم آن ها بالا می رود و حتی خطر سقوط به درون درّه را به جان می خرد.

مطالب خواندنی درباره ی موش های کور می خواند و یا در ماه فوریه که پشه های مادّه از خواب زمستانی بر می خیزند تا در آبگیر ها تخم گذاری کنند صحنه ای تماشایی را در مقابل چشمان خود می بیند. در طول ماه می به تماشای پرندگان مهاجری می رود که از مکان هایی مانند آفریقا رسیده اند. با فاخته ها و زندگی آن ها که پر از خودخواهی است آشنا می شود. به صحرا می رود و به تماشای موجودات حیرت انگیز آن می پردازد و ... . کتاب " سال من " با آغاز سال نو مسیحی شروع می شود و در انتها نیز در انتظار کریسمسی دیگر به پایان می رسد. یک سال به همین سرعت می گذرد اما می شود تنها زیبایی های آن را دید و از آن لذت برد.

بخشی از کتاب سال من؛ ترجمه‌ی میرعلی غروی

مارس را تا اندازه ای دوست دارم. می دانم که این ماه می تواند خیلی سرد باشد، ولی با دیدن نشانه های نزدیک شدن بهار در همه جا، قلب آدم شاد می شود. تا وسط های ماه وقتی جوانه ها شروع به شگفتن می کنند، رنگ سبز کم رنگی روی بیشتر پرچین ها می نشیند و درخت های بیدمشک با گرده ای زرد پوشیده می‌شوند. گلهای زعفران به زیبایی تمام در دسته های سفید، زرد و آبی در باغ روییده اند. بهتر از همه این که کم‌کم فصل آشیانه درست کردن پرندگان به طور جدی آغاز می‌شود.

من از پنجره های خانه ام به راحتی می توانم چهار یا پنج آشیانه ای را که دارند ساخته می‌شوند، پیدا کنم. از ناهار خوری می توانم یک جفت سیه پر را ببینم که در ارتفاع سه متری از زمین روی شاخه های درخت هرس شده سرخدار لانه می سازند. از اتاق نشیمن یک توکا را می بینم که تیکه های خشک علف را لابلای شاخه های درخت انگوری می برد که خودش را روی دیوار غربی خانه بالا کشیده است. از همان جا دو چرخ ریسک آبی را می بینم که از سوراخی کوچک در انبار چوبی باغ داخل و خارج می شوند؛ درست مثل پارسال و پیرارسال. از پنجره ی آشپزخانه یک جفت سینه سرخ را می بینم که در کناره ی رودخانه، زیر علف ها آشیانه ای از خزه می‌سازند. بیشتر یک سوراخ است تا آشیانه.

وقتی پسر بچه بودم عاشق جمع کردن تخم پرندگان بودم. می دانم که الآن کار ممنوعی ست، ولی در آن روز‌ها تقریباً هر پسر روستایی تخم پرندگان را جمع می کرد. وقتی سراغ تخم پرندگان می رفتم آن ها را با یک قاشق از آشیانه برمی داشتم تا بوی دست آدمیزاد روی دیگر تخم ها نماند. چون ممکن بود باعث شود پرنده ی مادر آشیانه را ترک کند. برای بیرون کشیدن محتویات داخل تخم با استفاده از یک مته ی خیلی نازک سوراخ خیلی کوچکی روی تخم ایجاد می کردم، سپس یک لوله ی نازک استیل را که یک سر آن قوس داشت در سوراخ فرو می‌کردم و با ظرافت تمام سفیده و زرده ی تخم را از همان سوراخ می مکیدم؛ این کار خیلی حرفه ای بود.

تخم جمع کن های حرفه ای هیچ وقت تخم را از دو جا سوراخ نمی کنند؛ فقط یک سوراخ. یک گنجه ی در شیشه ای داشتم که ده کشو داشت و هر کشو تعداد زیادی محفظه ی چهارگوشه محفظه های کوچک برای تخم های کوچک و محفظه های بزرگ برای تخم های بزرگ. این کار برای یک پسر بچه سرگرمی مسحور کننده ای بود و به نظر من ابداً خرابکاری به حساب نمی‌آمد. بیرون کشیدن یکی از کشوها و دیدن سی تخم جورواجور و خوشگل که توی محفظه خودشان روی پنجه های نرم و صورتی رنگ جا خوش کرده بودند، خیلی کیف داشت.

همیشه می توانستم خوب به خاطر بیاورم هر کدام از تخم ها را چه طور و از کجا پیدا کردم. تخم جالب بلبل را که به رنگ سبز زیتونی سیر است یک روز عصر همراه چهار تخم دیگر از آشیانه ای پای یک درخت بلوط نزدیک کلیسای جامع لنداف پیدا کردم. تخم گیله مات، به بزرگی تخم مرغ و به رنگ آبی آسمانی با لکه های سیاه، را بعد از بالا رفتن از یک پرتگاه مخوف در جزیره کالدی در فاصله زیادی از ساحل پمبرو کشایر پیدا کردم و وقتی از پرتگاه پایین می آمدم تمام راه تخم را در دهانم گذاشته بودم. تخم های شاهین، باز خاکستری و کلاغ لاشخور را از بالای درختان بسیار مرتفع و به بهای خطر مردن یا شکستن دست و پا برداشتم.

اگر بخواهم همه را بگویم سرتان درد می گیرد، چون من در آخر کار صد و هفتاد و دو تخم پرنده داشتم. البته همه ی تخم ها متعلق به انواع مختلف پرنده ها نبودند. یازده تای آن ها تخم گنجشک خانگی بود. هر کدام یک رنگ و خال. حتی یک تخم مرغ داشتم که مثل یک تیله ی بزرگ کاملاً گرد بود. کوچکترین نشان تخم یک زیگ بود و فکر می کنم بزرگترین شان تخم یک مرغ دریایی پشت سیاه بود.

در آخر ماه کفشدوزک ها دوباره به پرواز درمی آیند و آدم متوجه می شود که تقریباً همه آن ها از نوع دو خال هستند. پروانه های طاووسی و پروانه های لاکی از خواب زمستانی خود بیدار می شوند و به جستجوی گلهای زودرس می روند. خر زنبور ها و زنبورهای عسل هم دارند و در جستجوی گرده لابلای گلهای زعفران پرواز می کنند...

کتاب سال من اثر رولد دال با ترجمه‌ی میرعلی غروی توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است.



  • کتاب برگزیده‌ی شورای کتاب کودک در سال 1383
  • نویسنده: رولد دال
  • مترجم: میرعلی غروی
  • انتشارات: مرکز

رولد دال

درباره رولد دال نویسنده کتاب کتاب سال من | رولد دال

«رولد دال» رمان‌نویس انگلیسی است که بیشتر به دلیل پایان‌بندی‌های غیرمنتظره‌ی داستانها و استفاده ابتکاری و بازیگوشانه از زبان، که عنصر اصلی در نگاشتن او بود، شناخته می‌شود. و داستان‌های کودکانه او غالباً دارای خلق‌وخوهای غیراحساسی، تاریک و شامل دشمنان شرور بزرگسال است. ...

نظرات کاربران درباره کتاب سال من | رولد دال


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب سال من | رولد دال" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل