محصولات مرتبط
درباره کتاب نظریه ی فمنیستی اثر جوزفین دانون
این کتاب به سیر تکوین نظریه ی فمنیستی از قرن هفدهم تا بیست و یکم در اروپا و امریکا می پردازد. در بخش «روشنگری فمنیسم لیبرال» به اولین قدم های فمنیست ها در قرن هفده و هجده اشاره می کند که به وضعیت زنان در خانواده اعتراض داشتند. آن ها معتقد بودند زنان نباید زیر سایه ی شوهران شان باشند، بلکه به عنوان یک شهروند باید از حقوق برابربا مردان در زندگی شهروندی برخوردار شوند. در این دوره تاکید بر مشابهت های زنان و مردان می شد. در حالی که در دوره «فمنیسم فرهنگی» بر تفاوت های موجود بین زنان و مردان تاکید کردند و از استعدادهای خاص زنان که باید شکوفا شود، حمایت نمودند تا زنان از اعتماد به نفس بالا بهره مند شوند و در عرصه عمومی نیز موفق شدند تا حق رأی برای زنان را مطالبه کنند. در دوره ی «مارکس»، فمنیست ها از نظریه ی او درباره تفاوت انسان و حیوان استفاده کردند که بگویند زن ها نیز مانند مردها از قدرت ذهنی متفاوت با حیوانات برخوردارند و می توانند دنیا و طبیعت را آن طور که در ذهن مجسم می کنند، تغییر بدهند.«فمنیسمت های اگزیستانسیالیست» با تکیه بر نظریه ی سارتر معتقد بودند که انسان می تواند خود را بیرون از واقعیت های روزمره اجتماعی تصور کند و با آگاهی به موجودیت مستقل خود از جامعه بیاندیشد. سیمون دوبو وار معتقد بود که زنان در خانواده تابع همسران و با تکیه بر زندگی روزمره، «خود» را فراموش می کنند و دچار رکود و سکون می شوند، او همین طور عشق را در خانواده عامل رکود زن می دانست که وابستگی و انفعال را به بار می آورد. در قرن بیست و یکم فمنیست ها موفق شدند که در عرصه سیاست به کسب قدرت برسند.
برشی از متن کتاب نظریه ی فمنیستی
پیتمن ادعا می کند در یک پدرسالاری قوانین بازتاب این اصل اساسی پدر سالاری است که مردان بر زنان حقوق جنسی دارند،این قرارداد جنسی است. بنا براین، قراردادهای ازدواج و قانون زوجیت، کنترل شوهران بر همسران شان و فرودستی آن ها را تضمین می کند. حتی امروزه نیز برخی از نظام های قانونی، مبحث تجاوز جنسی درازدواج را به دلیل زمینه های موجود در قرارداد جنسی نمی پذیرند. تقسیم قانونی بین سپهر عمومی و خصوصی، همراه با سلطه اولی، هنوز به طور وسیع بیشتر از طریق ارتباط خویشاوندی کنترل می شود تا حقوق شهروندی، یعنی این که در بسیاری از موارد زنان/ همسران هنوز یک جایگاه از پیش تعیین شده در قانون پدر سالاری دارند. پیتمن در واقع استدلال می کند که «در کندوکاو درباره قرارداد و حق پدر سالارانه،این واقعیت که زنان «زن»هستند، بیشتر معنا دار است تا تفاوت های بین آن ها برای مثال، معنای قانونی و اجتماعی«همسر »بودن به سراسر طبقه و تفاوت های رادیکال نیز تسری می یابد.» بر اساس تعریف، «همسر» یعنی «فراهم کردن خدماتی مشخص برای یک مرد و بر اساس دستور او.»طرفین قرارداد ازدواج به طور قانونی نمی توانند شرایط آن را،به عنوان یک،«رابطه ی حمایت و تمکین»، تغییر دهند، برای مثال بر اساس قانون یک شوهر نمی تواند به زن خود بابت خدماتش مزد بدهد. به عبارت دیگر، قرارداد ازدواج قراردادی آزاد نیست که افراد آزادانه منعقد می کنند، بلکه شرایط آن را دولت تعیین کرده است. عجیب نیست که در ابتدای قرن نوزدهم فمنیست های بسیاری خواستار القای ازدواج به عنوان نهاد تایید شده ی دولت شدند. همان طور که خواهیم دید، تقسیم خصوصی_عمومی و انتصاب سنتی نقش های خاص به زنان در سپهر خصوصی در قلب مجادلات جاری فلسفه حقوق فمنیستی باقی ماند. از آن جا که نظریه لیبرالی منحصرا بر سپهر عمومی، شهروندان منفرد و حقوق شان تمرکز داشت، نقد های فمنیستی از لیبرالیسم به تاکید بر تناقض های اساسی ادامه می دهد که حذف سپهر خصوصی باعث آن می شوند. به طور خلاصه روشن می شود که نظریه ی سنتی لیبرالی_که فلسفه حقوق امریکایی عمدتا بر آن متکی است_ هنگام تلاش برای افزودن زنان و شورحرکت به آن دیگر موثر نیست زیرا بر فرض های پیشینی در باره تقسیم بین خصوصی و عمومی و نقش هایی استواراست که در سپهر دوم به زنان نسبت داده می شود. سوزان مولر اوکین، فمنیست لیبرال معاصر، درعدالت، جنسیت و خانواده می کوشد با نظریه ی لیبرالی از درون به چالش بپردازد. او این کار را با تعمیم دادن نظریه های جان راولز به زنان و سپهر خصوصی، انجام می دهد. در نظریه ی در باره عدالت بحث راولز این است که می توان به اصولی از عدالت که باید در جامعه به اجرا گذاشته شود از طریق این فرضیه دست یافت: افراد در«وضعیت اولیه» قرارا داده می شوند و عملکرد آن ها به واسطه«حجاب نادانی» (یعنی بی اطلاعی از این که طبقه، نژاد، جنسیت، ملیت و دیگر خصوصیاتشان در زندگی چه خواهد بود) اصولی را تعیین می کند که برای همه، صرف نظر از شرایط مشخص وضعیت شان عادلانه خواهد بود، زیرا اگر کسی در میان افراد کمتر مرفه قرار گیرد، طوری عمل خواهد شد که رفتار عادلانه در باره ی او در این جایگاه تضمین شود. اوکین با بکارگیری نظریه ی عدالت راولز درخانواده یا سپهرخصوصی بحث می کند که همان اصول عدالتی که برای سپهر عمومی لازم هست، باید در خانه هم حکومت کند. به عبارت دیگر از جمله وظایف پدر و مادری این است که کار باید به طور مساوی تقسیم شود. اوکین می نویسد که در حال حاضر«ازدواج و خانواده ...نهاد های غیر عادلانه ای هستند. آن ها محور یک نظام اجتماعی را بنا می گذارند که به زنان بی پناهی و آسیب پذیری را در مقابل وابستگی، استثمار و سوء استفاده را عرضه می کند.» « آن چه به عنوان مسئله فرصت برابر به رسمیت شناخته نشده است .... اختلاف در خانوداه است، در واقع ساختار جنسیتی آن خود یک مانع اساسی برای فرصت ها است.»
فهرست
پیشگفتار ویراست سوم (2000 میلادی) 1- روشنفکری فمینیسم لیبرال 2- فمینیسم فرهنگی قرن نوزدهم 3- فمینیسم و مارکسیسم 4- فمینیسم و فرویدیسم 5- فمینیسم و اگزیستانسیالیسم 6- رادیکال فمینیسم 7- دیدگاه اخلاقی فمینیسم فرهنگی قرن بیستم 8- به سوی قرن بیست و یکم یادداشت ها نمایه
نویسنده: جوزفین دانون مترجم: فرزانه راجی ناشر: چشمه
مشخصات
- نویسنده جوزفین دانون
- مترجم فرزانه راجی
- نوع جلد جلد نرم
- قطع رقعی
- نوبت چاپ 3
- سال انتشار 1403
- تعداد صفحه 347
- انتشارات چشمه
نظرات کاربران درباره کتاب نظریه ی فمینیستی | جوزفین دانون
دیدگاه کاربران