کتاب جناب نارنجی وارد می‌شود | انتشارات پرتقال

درباره‌ی کتاب جناب نارنجی وارد می‌شود از انتشارات پرتقال

"جناب نارنجی وارد می‌شود"، یک کتاب کمیک استریپ می‌باشد که برای مخاطب کودک و نوجوان به نگارش درآمده است.

نویسنده این داستان را با الهام از کتاب "گربه" اثر "فیلیپ گلوک" خلق کرده؛ کتابی که راوی و شخصیت اصلی آن یک گربه است و از نگاهی فلسفی و روانشناسانه روایت خود را برای مخاطب شرح می‌دهد. آقای "علی‌اکبر زین‌العابدین"، در طول داستان نارنجی وارد می‌شود، شخصیتی جدید و جذاب را به کودکان و نوجوانان عزیز معرفی می‌کند. او در طول متن کتاب، از نگاه کودکانه، موضوعات جالب و طنزآمیزی را مطرح می‌نماید.

جناب نارنجی وارد می‌شود نیز هم‌چون سایر کتاب‌های کمیک استریپ، پر از تصاویر ساده و دیدنی است. تصاویری که همگی در ارتباط با داستان هستند و درک و فهم آن را برای خواننده آسان‌تر می‌کنند.

شخصیت اصلی قصه، "جناب نارنجی" نام دارد؛ همان‌طور که از عنوان او نیز پیداست، موجودی به رنگ نارنجی می‌باشد؛ موجودی که انسان نیست اما میان آن‌ها روزگار می‌گذراند و از زندگی‌ای عادی‌ همچون انسان‌ها برخوردار است. تنها فرزند، نارنجی، "نارنجک" نام دارد؛ پسری که همچون پدرش، از بدنی کاملا نارنجی بهره‌مند می‌باشد و در مقطع ابتدایی تحصیل می‌کند.

خواننده در صفحات آغازین کتاب، با جناب نارنجی آشنا می‌شود. در واقع این خود نارنجی است که شخصا، با مخاطب سخن می‌گوید و از ویژگی‌های شخصیتی و زندگی خود برای او توضیحات مختصر و مفیدی را ارائه می‌نماید و خواننده را تا پایان هم‌قدم و همراه خویش می‌سازد.

بخشی از کتاب جناب نارنجی وارد می‌شود

همیشه فکر می‌کردم چه جوری کارها و فکرهای خیره‌کننده‌ام را به مردم دنیا معرفی کنم. تا این‌که یک جناب نویسنده پیدا کردم.

نه پرحرفم، نه مغرور، نه خجالتی، نه ترسو... وووی!

نه پرتقالم، نه نارنگی، هستم «جناب نارنجی!»

بدبختی فقط همین جناب نویسنده را می‌شناختم که از رنگ نارنجی خوشش بیاید؛ وگرنه قحطی نویسنده نبود که! هزارتا بهتر از این جناب هستند!

وووی! مثل دارکوب رفتم توی مخش که درباره‌ی من بنویس، درباره‌ی جناب نارنجی! البته خیلی هم دلش بخواهد!

این هم نارنجک، پسر من، دلم نمی‌خواست توی کتابم باشد اما خودش را انداخت این وسط، نمی‌دانم به چه کسی رفته! وووی!

کتاب را بخوان و خودت کلاهت را قاضی کن! ببین من بهترم یا جناب نارنجی؟

لباس مهمانی:

اینجا کمد لباس‌های جورواجور من است.

امشب دعوتم کرده‌اند به مهمانی.

وووی! نمی‌دانم برای مهمانی امشب چه لباسی بپوشم؟

غلط املایی:

مطمئنید درست دیکته گفتید؟ آبرویم جلوی معلم‌مان رفت.

به نظر شما معلم اشتباه کرده یا من اشتباه دیکته گفته‌ام؟

آن مرد با اسب و اسب و اسب آمد.

تندتر و تندتر برو:

اگر زورم زیاد است و مریض هم نمی‌شوم، برای این است که زیاد دوچرخه‌سواری می‌کنم.

«تندتر برو. تندتر... برو دوچرخه... هی... برو...»

ولی هر چه رکاب می‌زنم به هیچ‌جا نمی‌رسم.

بالاخره به یک جایی رسیدم. به زمین.

از دوچرخه‌های ثابت خانگی بیش‌تر از این نمی‌شود انتظار داشت.

«وووی! آرنج جناب نارنجی شکست.»

***

ده بار تند و پشت سر هم بگو مشکش... مشکش...

حالا خوب به صدای خودت گوش کن.

داری می‌گویی کشمش... کشمش...

قبول نداری؟ با یک نفر دیگر امتحان کن.

خرابکاری:

به نظرم هر کاری را باید به موقع انجام داد.

وگرنه ممکن است خرابکاری شود.

من یک‌سری آدم را می‌شنایسم که همه‌ی کارها را در لحظه‌ی آخر انجام می‌دهند.

خیلی‌ها حتی تا آخرین لحظه هم کارشان را انجام نمی‌دهند.

وووی! مثل اینکه خرابکاری شد.

تفاوت:

وقتی به مدرسه می‌رفتم.

نمی‌دانم چرا کسی با من دوست نمی‌شد!

خجالت نارنجی:

وقتی بچه بودم، از بس خجالتی بودم جواب‌های عجیب می‌دادم.

چرا دست نمی‌دهی عمو جان؟! می‌ترسی خیس شوی؟

نه! می‌ترسم شما خشک بشوی.

من چه سبزم:

فهمیدم چون هویج و پرتقال و نارنگی زیاد می‌خوردم نارنجی شده‌ام...

کتاب جناب نارنجی وارد می‌شود اثر علی اکبر زین‌العابدین از انتشارات پرتقال منتشر گردیده است.

فهرست

فهرست کتاب جناب نارنجی وارد می‌شود

خوشحالی نارنجک

دزد دریایی

پشه‌های تشنه

لیف محکم

تندتر و تندتر برو

خاطرات گربه‌ای

قابلمه‌ی بی‌تربیت

آلبوم قدیمی

ماکارونی بی‌پایان

دوستان نارنجی

دکمه

تست هوش

فیلم ترسناک

خرابکاری

مورچه‌ی وسواسی

• نویسنده: علی اکبر زین‌العابدین 
• تصویرگر: ثریا مختاری 
• انتشارات: پرتقال