کتاب استیو جابز چه کسی بود؟

کتاب استیو جابز چه کسی بود؟ نوشته ی پم پولاک و مگ بلویز و با ترجمه ی فروغ فرجود، از سوی انتشارات فاطمی به چاپ رسیده است.

این کتاب زندگی نامه ی استیو جابز، نابغه ی دنیای رایانه از کودکی تا بزرگسالی را روایت می کند که آمیخته از ماجراجویی ها، ایستادگی ها، شکست ها، پیروزی ها و شهرت فراوان اوست. در این مجموعه می خوانیم: چگونه استیو با الهام از پدر خود که یک مکانیک ماهر بود و همیشه می کوشید تا کارش را به بهترین و خلاقانه ترین روش ممکن انجام دهد، توانست برای اولین بار ایده ی ساخت یک کامپیوتر خانگی را با تلاش و کوشش وصف ناپذیر عملی سازد. اما این تازه شروع کارهای خارق العاده و مبتکرانه ی اوست؛ جابز فردی بلندپرواز و خستگی ناپذیر بود، وقتی تصمیم به انجام کاری می گرفت تا آن را به سرانجام نمی رساند، از پای نمی نشست. پس از تولید اولین کامپیوتر خانگی که در گاراژ خانه ی پدر طراحی کرد، سنگ بنای شرکت بزرگ اپل را گذاشت، با کمک و همکاریی دوستش استیو وازنیک اولین نسل کامپیوترهای اپل را روانه ی بازار کرد و با موفقیتی باور نکردنی رو به رو شد.  استیو به قدری کمال گرا بود که تمام مراحل ساخت اپل را به بهترین شکل ممکن انجام داد، به طوری که هیچ تولید کننده ی دیگری توان رقابت با او را نداشت. با تاثیر غیرقابل انکاری که جابز بر تفکرات، تکنولوژی و امکانات زندگی کنونی بشر گذاشته است، بسیاری از اندیشمندان وی را هم تراز دانشمندانی چون نیوتن و ادیسون می دانند... برای آشنایی بیشتر با این شخصیت برجسته می توانید به کتاب استیو جابز رجوع کنید.

 

فهرست

• استیو جابز چه کسی بود؟
• کودکی که در دره بزرگ شد.
• تولد کمپانی اپل
• فراز، فرود و خروج
• کمپانی نکست چیست؟
• داستان کمپانی پیکسار
• بازگشت به کمپانی اپل
• متفاوت فکر کنید
• بسیار عالی
• زندگی جابز در یک نگاه

برشی از متن کتاب

شرکت اپل در اول آوریل سال 1976 به صورت رسمی وارد بازار شد (روز اول آوریل یا همان روز دروغ بزرگ است که در بسیاری از کشورها به عنوان یک روز ویژه با گفتن دروغ هایی به شوخی گرامی داشته می شود.) استیو با دوست دخترش کریسان برنان که نقاش بود، زندگی می کرد. اولین محل کمپانی چدید، گاراژ منزل پدر و مادر استیو بود. همه ی کار آن جا انجام می شد. آن ها تصمیم داشتند صفحه ی مدار استیو وازنیک را به مردمی بفروشند که می خواستند کامپیوترهایشان را خودشان بسازند. آن دو با استفاده از مدار وازنیک، یک نمونه کامپیوتر ساختند تا طرز کار آن را نشان دهند و این کامپیوتر را اپل نامیدند. چرا اسم اپل را برای آن انتخاب کردند؟ راستش، چون استیو زیاد میوه می خورد و گاهی اوقات چیز دیگری جز میوه نمی خورد. او فکر می کرد سیب یکی از بهترین میوه هاست. سیب میوه ای کامل بود همان طور که می خواست کامپیوترش کامل باشد. آن ها کامپیوتر را همراه با صفحه ی مداری که وازنیک درست کرده بود، به صاحب یک فروشگاه وسایل الکتریکی در محله ی خودشان نشان دادند. صاحب فروشگاه گفت: «نمی شود تنها صفحه ی مدار فروخت.» در آن زمان افراد زیادی نبودند که نحوه ی ساخت کامپیوتر را بدانند. صاحب فروشگاه گفت: «اگر مثل همین کامپیوتر که درست کرده اید به من بفروشید فکر می کنم مردم آن را بخرند.» صاحب فروشگاه مبلغ بیست و پنج هزار دلار بابت پنجاه کامپیوتر اپل پیشنهاد داد و گفت وقتی کامپیوترها آماده شد، پول را نقد پرداخت خواهد کرد. استیو قبول کرد، البته ساختن این همه کامپیوتر پول زیادی می خواست و اون این پول را نداشت. فکری به ذهن استیو رسید. او به فروشگاه قطعات الکتریکی کامپیوتر رفت و صاحب فروشگاه را راضی کردتا قطعات لازم برای ساخت کامپیوتر را به او بدهد. استیو نمی توانست پول قطعاتی را که خریده بود همان موقع بپردازد، اما قول داد بعدا پول را ببرد. استیو در متقاعد کردن آدم ها برای آن چه می خواست مهارت داشت، صاحب فروشگاه موافقت کرد...      

• نویسنده: پم پولاک - مگ بلویزو
• مترجم: فروغ فرجود
• انتشارات: فاطمی