
کتاب تام سایر (کلکسیون کلاسیک)
-
انتشارات :
افق
- مترجم : محسن سلیمانی
- تگ : کتاب تام سایر کلکسیون کلاسیک
محصولات مرتبط
دربارهی کتاب تام سایر اثر مارک توین
کتاب تام سایر که اولین بار در سال 1879 چاپ شد، داستان پسر نوجوانی به نام تام سایر را روایت میکند که با دوستان همکلاسیاش ماجراهایی را رقم میزنند. تام، پسری خیالپرداز و ماجراجو است که بازیگوشیهای او همراه دوستانش اغلب او را به دردسر میاندازد. این بازیگوشی و ماجراجوییها یک شب تام و دوست صمیمیاش را به قبرستان میکشاند و آنها به صورت تصادفی شاهد قتل دکتر رابینسون میشوند و بعد ماجراهای عجیبی در زندگیشان بهوجود میآید که پیشنهاد میکنیم خواندن این ماجراها را از دست ندهید.
برخی از منتقدان از جمله خود مارک توین، ماجراهای تام سایر را از لحاظ ساختاری، جلد اول کتاب "ماجراهای هاکلبری فین"میدانند؛ با این تفاوت که داستان تام سایر قویتر از داستان هاکلبری فین نگارش شده است. کتاب تام سایر، در ابتدا در انگلستان چاپ شد و قرار بود که چند ماه بعد در آمریکا هم به چاپ برسد، اما روند چاپ در آمریکا بیش از حد انتظار طول کشید و در نتیجه نسخههایی از کتاب به سرقت رفتند و سر از کانادا درآوردند.
علت اینکه توین میخواست کتاب اول در انگلستان چاپ شود بعد در آمریکا، این بود که در آن زمان مرسوم بود نویسندگان آمریکایی آثارشان را ابتدا در انگلستان چاپ میکردند تا کپیرایت انتشار آن در کشورهای مشترکالمنافع انگلستان را نیز به دست آورند. اما توین نتوانست این رسم را بهدرستی اجرا کند و بسیاری از آمریکاییها نسخه دزدی را خریدند و همین نکته باعث شد او مبلغ قابل توجهی از حق تألیفش را از دست بدهد. ناگفته نماند که از زمان انتشار این رمان تاکنون، فیلمها و تئاترهای بسیاری با اقتباس از این اثر ساخته شدهاند و این نشان میدهد که کتاب تام سایر اگرچه برای توین از نطر مالی شگون نداشت اما محبوبیت او را دو چندان کرد.
بخشی از کتاب تام سایر؛ نشر افق
-تام!
تام جوابی نداد.
-تام!
تام باز هم جوابی نداد.
-نمیدانم باز این پسر چهاش شده. با توأم تام!
اما تام باز جوابی نداد.
پیرزن عینکش را از روی بینیاش پایین آورد و از بالای عینک نگاهی به دور و بر اتاق انداخت. اما دوباره آن را بالا برد و از زیر آن نگاه کرد. چون خیلی کم یا هیچوقت برای چیز ریزی مثل یک پسربچه با عینک نگاه نمیکرد. این عینک برای قشنگی بود نه استفاده. برای همین اگر از لولههای بخاری هم میدید، فرقی نمیکرد. اما یک لحظه انگار ماتش برد. بعد نه با عصبانیت، ولی با صدایی بلند که حتی اسباباثاثیه اتاق هم بشنوند، گفت: باشد، اگر دستم بهت برسد، میدانم ...
اما حرفش را تمام نکرد چون داشت خم میشد و باید نفسی میکشید تا دسته بلند جارو را زیر تخت فرو کند اما فقط صدای گربهای که زیر تخت بود درآمد.
-تا حالا یک همچین بچهای ندیدهام.
این بود که به طرف در باز رفت و وسط درگاهی ایستاد و از آنجا لای بوتههای گوجهفرنگی و اقاقیهای توی باغ را دید زد. از تام خبری نبود. این بود که صدایش را چنان بلند کرد که به آن دوردورها هم برسد و داد زد: با تو ... و ... ام تام!
ناگهان از پشت سر صدای خفیفی شنید و بهموقع برگشت و لبه کت پسرکی را که فرار میکرد گرفت و گفت: آهان گرفتمت! باید گنجه را هم میگشتم. داشتی تو گنجه چه کار میکردی؟
-هیچکار.
-هیچکار؟ یک نگاه به دست و دهانت بکن. این چیه توی دهانت؟
-نمیدانم خاله.
-اما من میدانم. مرباست. بله مرباست. صد دفعه بهت گفتم که اگر دست از سر آن مربا برنداری، پوستت را میکنم. آن چوب را بده ببینم.
چوب در هوا بود و خطر جدی.
-وای پشتت چیه خاله!
پیرزن چرخید چنگی به دامنش زد و آن را از خطر دور کرد. اما در همین لحظه پسرک هم پا به فرار گذاشت و از روی نرده چوبی بالا رفت و به آن طرف پرید و غیبش زد.
مشخصات
- نویسنده مارک تواین
- مترجم محسن سلیمانی
- نوع جلد جلد نرم
- قطع وزیری
- انتشارات افق

نظرات کاربران درباره کتاب تام سایر (کلکسیون کلاسیک)
دیدگاه کاربران