loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب سک سک ویزگول (مگسک و پسرک)

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب سک سک ویزگول، از مجموعه ی مگسک و پسرک اثر و تصویرگری تد آرنولد، ترجمه ی عرفان حسن زاده و طنزپردازی فرهاد حسن زاده از انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است.

در داستان این جلد ویز و ویزگول تصمیم می گیرند در محوطه ی بیرون خانه قایم موشک بازی کنند. ابتدا ویز چشم می گذارد و ویزگول قایم می شود. ویزگول سطل زباله را برای پنهان شدن انتخاب می کند، تا در کنار بازی غذایی هم پیدا کند. ویز که به خوبی می داند سطل زباله از مکان های مورد علاقه ی ویزگول است، مگس کوچکش را به راحتی پیدا می کند. نوبت ویزگول می رسد که چشم بگذارد و ویز انباری را برای قایم شدن انتخاب می کند، این بار هم ویزگول از سوراخ کوچکی در بالای انبار وارد آن جا شده و ویز را پیدا می کند. بازی ادامه پیدا می کند و ویزگول باز هم درون سطل زباله می رود، ولی این بار قبل از این که ویز به سراغ سطل بیاید ماشین حمل زباله محتویات آن سطل را با خود برده و ویزگول بیچاره به شهری از زباله ها می رسد. ویز که از دور عبور ماشین حمل زباله را دیده است با کمک پدرش آن را تعقیب می کنند و به محل دفن زباله ها می رسند. حال ویز نمی داند در میان انبوهی از مگس ها که در میان زباله ها پرواز می کنند چگونه باید ویزگول خودش را پیدا کند و ... .

مگسک و پسرک مجموعه ای در قالب طنز است که می توان کتاب های آن را جزء آثار کمیک استریپ به شمار آورد. کتاب های این مجموعه مطالب را بیشتر بر اساس تصاویر به مخاطب ارائه می دهند تا متن، و ماجراهای پسری به نام ویز که با مگس کوچکی به نام ویزگول دوستی دارد را بیان می کنند. در هر جلد اتفاقاتی برای ویز و ویزگول روی می دهد که به زبان طنز ارائه شده است، این مجموعه برای گروه سنی 5+ سال مناسب می باشد.


برشی از متن کتاب


ویزی بود ویزی نبود. روزی روزگاری پسری بود به نام ویز که دوستی داشت خیلی ناز و عزیز. اسم دوستش چی بود؟ ویزگول. هیچ کس از دوستی ویز و ویزگول سردرنمی آورد. ویزگول خیلی باهوش بود و می توانست اسم صاحبش را صدا بزند. -اسم من چیه؟ روزی از روزها ویز و ویزگول شاد و شنگول از خانه بیرون زدند تا بازی کنند. ویز گفت: «هی ویزگول بیا قایم موشک بازی کنیم.» ویز چشم گذاشت و ویزگول شیرجه زد توی سطل زباله. ویزگول عاشق قایم شدن توی سطل زباله بود. این جوری با یک تیر دوتا نشان می زد؛ هم قایم می شد و هم دلی از عزا در می آورد. ولی ویز فوری او را پیدا کرد: «سُک سُک. حالا نوبت توست که چشم بگذاری ویزگول.» ویز رفت توی انباری و در را محکم به هم کوبید. ویزگول که زرنگ تر از این حرف ها بود، اورا پیدا کرد. و از خوشحالی مثل اسب شیهه کشید: ویززز. ویز گفت: «آفرین ویزگول. حالا نوبت توست که قایم شوی.» ویزگول دوباره شیرجه زد و توی سطل زباله قایم شد. یک تیر و دو نشان. در همین موقع ماشین زباله از راه رسید. آقای رفتگر سطل زباله را توی ماشین خالی کرد. بعد هم گازش را گرفت و دِ برو که رفتی. ...    

نویسنده و تصویرگر: تد آرنولد مترجم: عرفان حسن زاده طنزپرداز: فرهاد حسن زاده انتشارات: پرتقال


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب سک سک ویزگول (مگسک و پسرک)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل