loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب 45 شعر از دیوان شمس تبریزی

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب 45 شعر از دیوان شمس تبریزی، نوشته مولانا جلال الدین محمد رومی با ترجمه رینولد آلین نیکلسون توسط انتشارات اتاق آبی به چاپ رسیده است.

این کتاب اثری دو زبانه است که چهل و پنج شعر برگزیده ی شمس تبریزی را در بر دارد. "مولانا جلال الدین محمد رومی" که اولین بار در سن 37 سالگی با شمس تبریزی ملاقات کرد، پس از دیدار با او اشتیاق به شعر و شاعری در دلش جوانه زد. "مولانا" قبل از شمس هیچ علاقه ای به شعر نداشت اما هنگامی که دو سال با شمس سیر و سلوک کردند، شعر کم کم در تمام وجودش رخنه کرد. رابطه ی شمس و مولانا با یکدیگر، آن قدر عمیق بود که باعث حسادت اطرافیان می شد و سرانجام این افرادِ حسود، کاری کردند که بین آن ها جدایی افتاد. شمس به دمشق رفت و مولانا، فرزندش را برای برگرداندن او به دنبالش فرستاد اما از شمس رد و نشانی باقی نمانده بود. پس از این ماجرای تلخ  "مولانا" تعدادی از اشعار شمس را که مورد علاقه ی خودش بود، انتخاب و در کنار هم قرار داد؛ کتاب حاضر حاصل این انتخاب هوشمندانه ی اوست. از آن جایی که این دو شاعر گران قدر، شهرتی جهانی دارند، در کنار هر یک از شعرهای شمس، نسخه ی انگلیسی آن هم وجود دارد که توسط "رینولد آلین نیکلسون" ترجمه شده است.


برشی از متن کتاب


اگر تو عاشق عشقی و عشق را جویا بگیر خنجر تیز و ببر گلوی حیا بدتنک سد عظیم است در روش ناموس حدیث بی ‌غرض است این قبول کن به صفا هزار گونه جنون از چه کرد آن مجنون هزار شید برآورد آن گزین شیدا گهی قباش درید و گهی به کوه دوید گهی ز زهر چشید و گهی گزید فنا چو عنکبوت چنان صیدهای زفت گرفت ببین چه صید کند دام ربی الاعلی چو عشق چهره لیلی بدان همه ارزید چگونه باشد اسری به عبده لیلا ندیده ‌ای تو دواوین ویسه و رامین نخوانده ‌ای تو حکایات وامق و عذرا تو جامه گرد کنی تا ز آب تر نشود هزار غوطه تو را خوردنی ‌ست در دریا طریق عشق همه مستی آمد و پستی که سیل پست رود کی رود سوی بالا میان حلقه عشاق چون نگین باشی اگر تو حلقه به گوش تکینی ای مولا چنانک حلقه به گوش است چرخ را این خاک چنانک حلقه به گوش است روح را اعضا بیا بگو چه زیان کرد خاک از این پیوند چه لطف‌ها که نکرده‌ست عقل با اجزا دهل به زیر گلیم ای پسر نشاید زد علم بزن چو دلیران میانه صحرا به گوش جان بشنو از غریو مشتاقان هزار غلغله در جو گنبد خضرا چو برگشاید بند قبا ز مستی عشق توهای و هوی ملک بین و حیرت حورا چه اضطراب که بالا و زیر عالم راست ز عشق کوست منزه ز زیر و از بالا چو آفتاب برآمد کجا بماند شب رسید جیش عنایت کجا بماند عنا خموش کردم ای جان جان جان تو بگو که ذره ذره ز عشق رخ تو شد گویا *** ای که به هنگام درد راحت جانی مرا وی که به تلخی فقر گنج روانی مرا آن چه نبردست وهم عقل ندیدست و فهم از تو به جانم رسید قبله ازانی مرا از کرمت من به ناز می‌نگرم در بقا کی بفریبد شها دولت فانی مرا نغمت آن کس که او مژده تو آورد گر چه به خوابی بود به ز اغانی مرا در رکعات نماز هست خیال تو شه   واجب و لازم چنانک سبع مثانی مرا در گنه کافران رحم و شفاعت تو راست مهتری و سروری سنگ دلانی مرا گر کرم لایزال عرضه کند ملک‌ها پیش نهد جمله‌ای کنز نهانی مرا سجده کنم من ز جان روی نهم من به خاک گویم از این‌ها همه عشق فلانی مرا عمر ابد پیش من هست زمان وصال زانک نگنجد در او هیچ زمانی مرا عمر اوانی‌ست و وصل شربت صافی در آن بی تو چه کار آیدم رنج اوانی مرا بیست هزار آرزو بود مرا پیش از این در هوسش خود نماند هیچ امانی مرا از مدد لطف او ایمن گشتم از آنک گوید سلطان غیب لست ترانی مرا گوهر معنی اوست پر شده جان و دلم اوست اگر گفت نیست ثالث و ثانی مرا رفت وصالش به روح جسم نکرد التفات گر چه مجرد ز تن گشت عیانی مرا پیر شدم از غمش لیک چو تبریز را نام بری بازگشت جمله جوانی مرا  

نویسنده: مولانا جلال الدین محمد رومی مترجم: رینولد آلین نیکلسون انتشارت: اتاق آبی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب 45 شعر از دیوان شمس تبریزی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل