loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب 10 قصه از امام زمان برای بچه‌ها

5 / -
موجود شد خبرم کن

درباره کتاب 10 قصه از امام زمان برای بچه‌ها

کتاب 10 قصه از امام زمان شامل مجموعه قصه‌های مربوط به این امام از زمان جوانی و ازدواج آن حضرت تا اتفاقاتی که برای ایشان رقم خورده را به زبانی ساده و در قالب داستان روایت کرده است. این مجموعه به صورت داستان های جدا و به صورت تک جلدی نیز ارائه شده است. داستان های این جلد شامل، نرگس خاتون در راه است، بانویی به نام ملیکه، خواستگاری، بمام حکیمه، خبری که راست بود، جعفر دروغ گو، سه نشانه، دل تنگ، اولین رابط و آخرین رابط می باشد.

در داستان نرگس خاتون در راه است می خوانیم که؛ امام حسن عسکری ( ع )  که فرزند امام  هادی و  سلیل است به سن جوانی رسیده و سلیل مادر ایشان در نظر دارد تا بانویی را برای ایشان خواستگاری کند؛ اما دختر مناسبی را پیدا نمی کند و این مسئله را با همسرش در میان می گذارد. اما در جواب هیچ چیز جز سکوت و لبخند امام هادی نمی بیند و متعجب می شود تا این که این مسئله را با خواهر امام هادی، حکیمه در جریان می گذارد و او هم وقتی که می خواهد درباره ی این موضوع با امام هادی صحبت کند فقط لبخند و سکوت ایشان را می بیند تا اینکه امام هادی از تصمیمی که خودش در این باره گرفته است آن ها را باخبر می کند. آن تصمیم ماجرایی نیست به جز این که ...

 

بخشی از کتاب 10 قصه از امام زمان برای بچه‌ها

امام چیزی می دانست که ما نمی دانستیم. این را موقعی فهمیدم که روزی یکی از یارانش را صدا زد. اسم او بشر بود.

بشر آمد و رو به روی امام نشست. منتظر بود ببیند امام با او چه کار دارد. امام به او گفت: ” امروز باید به سفر بروی. به بغداد. ”

بشر از این که باید فوری به سفر برود تعجب کرد.

امام نامه ای را که از قبل نوشته بود به بشر داد. کیسه ای سکه ی طلا هم به او داد و گفت: ” وقتی به بغداد رسیدی، به کنار رود دجله برو. آن جا قایق های بزرگی می بینی که کنار ساحل لنگر انداخته اند. توی قایق ها پر از اسیر جنگی است. اسیرانی که از روم آمده اند. مردم زیادی برای خرید اسیر ها جمع شده اند. دختری میان اسیران است که لباسی از جنس حریر به تن دارد و صورتش را پوشانده. این نامه را به او بده. ”

بشر نپرسید در نامه چه نوشته شده است. بشر نپرسید آن دختر کیست. بشر چیزی نپرسید. فقط نامه را گرفت و رفت. بشر رفت و من از امام پرسیدم: ” آن دختر کیست؟ چرا بشر را به دنبال او تا بغداد فرستادی؟ ”

امام لبخند زد و گفت: ” مگر نمی خواستی پسرت ازدواج کند. عروس ما در راه است. ”

خندیدم. دلم پر از شادی شد. پیش حکیمه رفتم. او هم باید از این خبر خوش با خبر می شد. او هم باید با خبر می شد که عروس ما در راه است.

کتاب 10 قصه از امام زمان برای بچه‌ها به روایت فریبا کلهر با تصویرگری سید حسام‌الدین طباطبایی توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.



  • کتاب‌های بنفشه
  • به روایت: فریبا کلهر
  • تصویرگر: سیید حسام‌الدین طباطبایی
  • انتشارات: قدیانی

فریبا کلهر


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب 10 قصه از امام زمان برای بچه‌ها" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل