loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب یاد شعرهای شیرین دبستان - اکبر قره داغی

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب یاد شعرهای شیرین دبستان اثر اکبر قره داغی توسط انتشارات بهجت به چاپ رسیده است.

این کتاب شامل داستان ها و شعرهایی ست که بین سال های 1290 تا 1390 در کتاب های فارسی دبستان به چاپ رسیده است. نویسنده ی این کتاب "اکبر قره داغی" دبیر ادبیات فارسی می باشد و پنجاه سال از عمرش را صرف تدریس در این رشته کرده است. او این اشعار را که اندیشه، نگرش و بینش بسیاری از افراد را تحت تاثیر خود قرار داده، در مدت سه سال جمع آوری کرده و سپس تحت عنوان "یاد شعرهای شیرین دبستان" به چاپ رسانده است. او با این کار علاوه بر ارائه ی حس نوستالژی که به همه ی دانش آموزان سال های دور هدیه داده است، به بررسی سیر تحول مضامین و تصاویر کتاب های سال های مختلف نیز می پردازد. با این حال نکته ی جالب توجه این اشعار و داستان ها این است که با وجود تحولات فراوان در معنا و مفهوم شعرها و داستان ها، همه ی آن ها در طی سالیان طولانی به بیان مفاهیمی چون انسانیت، حکمت، شجاعت، محبت و صداقت می پردازند و هدف مشترکی دارند. این هدف تعلیم و تربیت دانش آموزانی ست که قرار است روزی آینده ی کشورشان را بسازند و جهان را به جای زیباتری برای زندگی تبدیل نمایند.


برشی از متن کتاب


من بابا را خیلی دوست دارم بابای خوب  پیرم دستش را من می‌گیرم چه خوب و مهربان است چه قدر خوش‌‌زبان است آن ریش مثل برفش بامزه کرده حرفش چین و چروک رویش رنگ سفید مویش بابا را کرده زیبا اندازه‌ی یک دنیا شب‌ها که آید خانه با گفتن فسانه در چشم ما کند خواب تا صبح پیش از آفتاب به احترام بابا با هم می‌کشیم هورا * بهار شیراز هر باغبان که گل به سوی برزن آورد شیراز را دوباره به یاد من آورد آن‌جا که گر به شاخ گلی آرزوت هست گل‌چین به پیشگاه تو یک خرمن آورد نازم هوای فارس که از اعتدال آن با دام‌بن شکوفه مه بهمن آورد نوروز‌ماه، فاخته و عندلیب را در بوستان، نواگر و بربط‌زن آورد ابر هزارپاره بگیرد ستیغ کوه چون لشکری که رو به سوی دشمن آورد من در کنار باغ کنم ساعتی درنگ تا دل‌نواز من خبر از گلشن آورد آید دوان دوان و نهد برکنار من آن نرگس و بنفشه که در دامن آورد * پیرزن و سلطان سنجر پیرزنی را ستمی درگرفت   دست زد و دامن سنجر گرفت   کای ملک آزرم تو کم دیده‌ام   وز تو همه ساله ستم دیده‌ام   شحنه مست آمده در کوی من   زد لگدی چند فرا روی من   بیگنه از خانه برویم کشید   موی کشان بر سر کویم کشید   در ستم آباد زبانم نهاد   مهر ستم بر در خانم نهاد   گفت فلان نیم‌شب ای کوژپشت   بر سر کوی تو فلانرا که کشت   خانه من جست که خونی کجاست   ای شه ازین بیش زبونی کجاست   شحنه بود مست که آن خون کند   عربده با پیرزنی چون کند   رطل زنان دخل ولایت برند   پیره‌زنان را به جنایت برند   آنکه درین ظلم نظر داشتست   ستر من و عدل تو برداشتست   کوفته شد سینه مجروح من   هیچ نماند از من و از روح من   گر ندهی داد من ای شهریار   با تو رود روز شمار این شمار   داوری و داد نمی‌بینمت   وز ستم آزاد نمی‌بینمت   از ملکان قوت و یاری رسد   از تو به ما بین که چه خواری رسد   مال یتیمان ستدن ساز نیست   بگذر ازین غارت ابخاز نیست   بر پله پیره‌زنان ره مزن   شرم بدار از پله پیره‌زن   بنده‌ای و دعوی شاهی کنی   شاه نه‌ای چونکه تباهی کنی   شاه که ترتیب ولایت کند   حکم رعیت برعایت کند   تا همه سر بر خط فرمان نهند   دوستیش در دل و در جان نهند   * در ندمت تنبلی و مدح کار کردن الا ای کودک با عقل و ادراک ز من بشنو نصیحت با دل پاک مکن تو تنبلی را پیشه‌ی خود بدین تیشه مکَن تو ریشه‌ی خود مرو هرگز به زیر بارِ منت مکن هرگز خودت را خوار منت بکن دائم به عزت زندگانی به خدمت کوش هر چه می‌توانی کسی کو سر همی‌پیچد ز خدمت نخواهد دید هرگز روی نعمت به جان باید وطن را دوست داری کنی در راه حفظش جان‌سپاری اگر حُب وطن در دل نداری یقین ایمان خود کامل نداری وطن سرمایه‌ی هر اقتدار است وطن اُسِّ اساس اعتبار است

  • یک قرن شعرهای دبستان 1290 تا 1390
  • پژوهش و گردآوری: اکبر قره داغی
  • انتشارات: بهجت


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب یاد شعرهای شیرین دبستان - اکبر قره داغی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل