loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب یادداشت های روزانه محمدعلی فروغی

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب یادداشت های روزانه محمدعلی فروغی (از سفر کنفرانس صلح پاریس دسامبر 1918 - اوت 1920) به کوشش محمد افشین وفایی و پژمان فیروزبخش در انتشارات سخن به چاپ رسیده است.

"یادداشت های روزانه ی محمد علی فروغی" کتابی در رابطه با تاریخ ایران در دوره ی حکومت پهلوی می باشد و وقایع مربوط به کنفرانس صلح پاریس را جزء به جزء و به صورت روشن، از زبان یکی از اعضای هیئت اعزامی ایران شرح می کند. "محمد علی فروغی"، نویسنده، شاعر، روزنامه نگار، فیلسوف و تاریخ دان نام آور ایرانی است. وی در دوران پس از جنگ جهانی اول، به عنوان عضوی از اعضای هیئت اعزامی ایران، راهی کنفرانس صلح پاریس شد تا از ایران به عنوان جبهه ی بی طرف و آسیب دیده در جنگ دفاع کند.

فروغی تمامی فعالیت ها و وقایع صورت گرفته در طول این سفر را بر اساس دیدگاه های شخصی خویش، به صورت منظم و دقیق در صفحات مربوط به شش دفترچه، یادداشت برداری نموده و اسناد آن را حفظ کرده است. پس از مرگ وی، سال ها این دفترچه ها توسط خانواده ی ایشان دست به دست چرخیده و نگه داری شده تا این که سرانجام به دست جمشید فروغی، نوه ی ایشان رسید. جناب ایرج افشار قبل از مرگ خویش از طریق فرزندش، آرش، جمع آوری یادداشت های مذکور را آغاز نمود اما نتوانست آن را به سرانجام برساند. در نهایت مولفان حاضر بنا بر درخواست و یاری آرش افشار، این دفترچه ها را به دست آورده و با کوشش فراوان، مطالب موجود در آن ها را به رشته ی تحریر درآورده و خواننده را از مطالب آن بهره مند ساخته است.


فهرست


یادداشت مقدمه روزنامه ی سفر پاریس ربیع الاول 1337 ربیع الثانی 1337 جمادی الاولی 1337 جمادی الاخره 1337 رجب 1337 شعبان 1337 رمضان 1337 شوال 1337 ذی القعده 1337 ذی الحجه 1337 محرم 1338 صفر 1338 ربیع الاول 1338 ربیع الثانی 1338 جمادی الاولی 1338 جمادی الاخره 1338 رجب 1338 شعبان 1338 رمضان 1338 شوال 1338 ذی القعده 1338 پیوست ها ایران در 1919 نامه ی خصوصی به محمود وصال (وقارالسلطنه) نطق فروغی در کنفرانس صلح پاریس در 1919 جواب فروغی به مطبوعات انگلیس فهرست ها اشخاص جای ها و ابنیه ادارات و سازمان ها و تشکلات، منصب ها، دول و غیره کتاب ها، روزنامه جات، مجله ها، نمایش نامه ها و نمایش ها لغات و اصطلاحات تصاویر درباره ی تصاویر

برشی از متن کتاب


جمعه، پنجم [شوال] امروز صبح قدری کار کردم. بعد به اتفاق میرزا حسین خان به دیدن کتابچی خان رفتیم. فردا می خواهد عمل کند. باز مبلغی حرف زد. اساس همان است که باید فرانسوی ها را ذی نفع کرد تا در مقابل انگلیس ها بایستد و بالاخره مقصود اصلی او این است که در هیئت مامورین ایران سمت رسمی داشته باشد. نمی داند که ما خودمان در صدد فرار هستیم. باری از آن جا به منزل ممتازالسلطنه به مهمانی رفتیم. مسیو وستدال که تازه به مرخصی آمده آن جا بود. معلوم می شود کنتراتش تجدید شده، از وثوق الدوله و صارم الدوله راضی است و می گوید باید ایران با انگلیس بسازد. قشون انگلیس در قزوین و رشت هستند و می گفت قزوین شهر انگلیسی شده. باری دیگر مسیو دریفوس بابی و زنش بود و مستر پرات امریکایی و علیقلی خان و زنش به واسطه ی این که بنا شده است که بین علیقلی خان و ممتازالسلطنه اصلاح شود و دیگر مسیو درک بود. خیلی با او صحبت کردم. معلوم شد پسری دارد که معلم فیزیک و شیمی است و ممکن است به کار ما بخورد. از آن جا به منزل مراجعت کرده عصر با میرزا حسین خان و انتظام الملک صحبت از کار و بی تکلیفی و نرسیدن پول کردیم و بالاخره بنامان بر این شد که مشاور را راضی کنیم  که تلگرافی به تهران کند و اوضاع را بیان نماید. شاید تکلیفی معین کنند. ضمنا بر روزگار خود می گریستیم و یقین داریم که در تهران اگر هم کتبا قرار و مداری با انگلیس نبسته اند، شفاها عمل گذشته و منتظرندکنفرانس تمام شود و دست شان آزاد شود. خلاصه شب استن مید و زنش مهمان ما بودند. هر چه بیش تر این ها را می بینم بیش تر خوشم می آید. عجب در این است مسیو پرنی روز به روز خود را منفورتر می کند. دیروز تلگرافی از میرزا ابوالحسن خان رسید که احوال پرسی کرده و سوال کرده بود آیا پول رسیده است یا نه. نمی دانم این سوال را برای چه کرده است. در هر حال چون تلگراف مشعر بر سلامت آن ها بود خوش وقت شدم. از طهران خبر رسیده که در ارومی مسیحیانی را که مراجعت می کرده اند به قتل رسانیده اند. مستر مید می گفت در روزنامه دیده ام که در ایران تخم بلشویزم افشانده می شود. این ها همه برای این است که انگلیس ها عذر و بهانه برای مداخله داشته باشند. شنبه، ششم [شوال] امروز تماما مشغول مطالعه یا ترتیب فهرست کتاب بی طرفی بودم. عصر فقط برای اصلاح ریش بیرون رفتم. تلگراف جواب میرزا ابوالحسن خان را نوشتم. تلگرافی را هم که می خواستم به رئیس الوزرا بکنیم نوشتیم. امشب مشاور و پسرش با خانم لهستانی در پر کاتلان شام می خوردند. میرزا حسین خان را هم بردند. من و انتظام الملک و مسیو پرنی ماندیم و بعد از شام من و انتظام الملک به گردش رفتیم تا وسط شانزلیزه و برگشتیم. در باغ لوور موزیک می زدند و قدری گوش دادیم. ساعت یازده تمام شد و طبل زدند و برگشتیم...

(از سفر کنفرانس صلح پاریس دسامبر 1918 - اوت 1920) نویسندگان: محمد افشین وفایی - پژمان فیروزبخش انتشارات: سخن


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب یادداشت های روزانه محمدعلی فروغی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل