loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب گزیده هایی از در جستجوی زمان از دست رفته

5 / -
موجود شد خبرم کن
دسته بندی :

کتاب گزیده هایی از در جستجوی زمان از دست رفته نوشته ی مارسل پروست و ترجمه ی مهدی سحابی توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است.

کتاب "در جست و جوی زمان از دست رفته"، در هفت جلد توسط "مارسل پروست"، نویسنده ی بزرگ فرانسوی به نگارش درآمده و یکی از طولانی ترین رمان های حال حاضر می باشد. هر یک از این جلدها، در برگیرنده ی حجم وسیعی از مطالب و جملات پرمحتوا و تاثیرگذار هستند و عناوینی مختص به خود دارند که عبارتند از: "طرف خانه ی سوان"، "در سایه ی دوشیزگان شکوفا"، "طرف گرمانت"، "سدوم و عموره"، "اسیر"، "آلبرتین گمشده" و "زمان بازیافته". پروست در طول محتوای کتاب های مذکور، ضمن تشریح داستانی زیبا و پرکشش، به تحلیل فلسفی، ادبی و اجتماعی موضوعات مهمی هم چون مسائل روان شناختی و ... می پردازد. "مهدی سحابی"  تمامی این جلدها را به فارسی ترجمه کرده و در اختیار دوستداران علم و ادب قرار داده است. اما حجم وسیع و طولانی بودن این رمان، موجب گردیده تا بسیاری از افراد، تمایلی برای مطالعه اش نداشته و از آن دوری کنند. در همین راستا، جناب سحابی، اقدام به گزینش برخی از مطالب بیان شده در طول محتوای رمان های مذکور کرده و با جمع آوری و تنظیم آن ها در قالب یک کتاب و در سه بخش "عشق"، "واقعیت و خیال" و "آفرینش و اندیشه"، مخاطب را با این اثر ارزشمند پروست آشنا کرده و وی را از آن بهره مند می سازد.


برشی از متن کتاب


طرف خانه ی سوان این باور که کسی زندگی ناشناسی دارد که با دل بستن به او به آن راه توانیم یافت برای عشق از همه ی شرط هایی که دارد تا پدید آید مهم تر است، که اگر این باشد از بقیه به آسانی خواهد گذشت. ص 176 *** ناگهان ایستادم، نتوانستم از جا بجنبم، مانند زمانی که مشاهده ای نه تنها نگاه ما را به سوی خود می کشد، که ادراکی ژرف تر می طلبد و همه ی وجودمان را می گیرد. دخترکی با گیسوان بور سرخ، که پنداری از گردش برمی گشت و بیلچه ی باغبانی به دست داشت، چهره ی پوشیده از خال های گلگونش را افراشته بود و ما را نگاه می کرد. چشمان سیاهش می درخشید، و از آن جا که در آن زمان نمی دانستم و بعدها هم نیاموختم چگونه احساس نیرومندی را در عنصرهای عینی اش خلاصه کنم، از آن جا، که به اصطلاح، «روحیه ی نظاره گر» نداشتم که بتوانم به درکی جداگانه از رنگ آن چشمان برسم، تا مدت ها هر بار که به او فکر می کردم رخشندگی آن ها را آبی روشن به یاد می آوردم چون موهایش بور بود: به گونه ای که، شاید اگر او چشمانی آن چنان سیاه نداشت – که در نخستین باری که دیده می شد بسیار شگرف بود – من آن اندازه، در او، به ویژه به چشمان آبی اش دل نمی بستم که بستم. ص 223 *** و در جا به [خانم گرمانت] دل بستم، چون به همان گونه که گاهی کافی است زنی نگاهی تحقیرآمیز به ما بیندازد تا عاشق او شویم و فکر کنیم که هرگز به وصالش نخواهیم رسید، گاهی نیز کافی است که، چون مادام دوگرمانت، مهربانانه نگاه مان کند تا ب او دل ببندیم و بپنداریم که می توان بر او دست یافت. ص 265 *** سوان کم کم به سنی پا می گذاشت که دیگر چندان امیدی نداریم و می توانیم برای خود لذت مهربانی، بدون چندان توقعی به دو سره بودنش، عاشق شویم و این نزدیکی دل ها اگر بمانند آغاز جوانی همان هدفی نباشد که عشق الزاما جستجو می کند، با تداعی فکری چنان نیرومندی با عشق یکی می شود که اگر پیش از عشق پدید آید می تواند آن را برانگیزد. در گذشته آرزو می کردیم دل زنی را که عاشقش بودیم به دست آریم، بعدها، همین حس که دل زنی با ماست می تواند برای عاشق کردن مان به او بس باشد. بدین گونه، از آن جا که در عشق پیش از هر چیز به جستجوی لذتی ذهنی ایم، در سنی که به نظر می رسد گرایش به زیبایی یک زن بزرگ ترین بخش دل دادگی باشد، عشقی – هر چه بدنی تر – می تواند پدید آید بی آن که، در آغاز، تمنایی در کار بوده باشد. در این دوره ی زندگی پیش تر چند باری دچار عشق شده ایم؛ و او دیگر خود به خود و به پیروی از قانون های ناشناخته ی بی چون و چرایش در برابر دل شگفت زده و ناتوان ما عمل نمی کند. ما هم کمکش می کنیم، با حافظه و با تلقین در آن دست کاری می کنیم...

فهرست


مقدمه کتاب اول، عشق کتاب دوم، واقعیت و خیال کتاب سوم، آفرینش و اندیشه

نویسنده: مارسل پروست مترجم: مهدی سحابی انتشارات: مرکز


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب گزیده هایی از در جستجوی زمان از دست رفته" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل