loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب گرسنگی (سرگذشت بدن من) رکسان گی

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب گرسنگی سرگذشت بدنِ (من) اثر رکسان گی و ترجمه ی میعاد بانکی توسط انتشارات کتاب کوله پشتی به چاپ رسیده است.

"گرسنگی سرگذشت بدنِ(من)" من کتابی بسیار جذاب و خواندنی است که در رابطه با زندگیِ شخصی نویسنده می باشد. از دیرباز پدیده ی چاقی و داشتن اندامی زیبا مورد توجه اکثر مردم جهان بوده و تاکنون روش های سخت و طاقت فرسای متعددی برای دستیابی به اندام متناسب ارائه شده است؛ روش هایی که علاوه بر دردسر ساز بودن برای متقاضیان، هزینه های سنگینی را هم بر دوش آنان متحمل ساخته و حتی گاهی ضررهای جانی را نیز برای آن ها به همراه داشته است. مولف در کتاب حاضر به همین موضوع اشاره می کند و درباره ی مسائلی که همیشه به خاطر چاقی خود با آن ها دست به گریبان بوده لب به سخن می گشاید. او که از همان دوران جوانی از اضافه وزن مفرط خود رنج می برده، در طول محتوای متن سعی بر این داشته که به طور صادقانه، وضعیت خود درباره ی چاقی، بیماری ها و مشقت های ناشی از آن را توصیف کند؛ "رکسان گی" از آرزوهای خود برای رسیدن به اندام لاغر می گوید و کلیه ی روش هایی که در طی زندگی برای رسیدن به این آرزو انجام داده را به صورت دقیق شرح می دهد. او با بیانی رسا و روشن از احساسات خود نسبت به شکل ظاهریش و هم چنین نوع دید و توجهی که مردم به اندام چاقش داشته اند، سخن می گوید؛ به دغدغه هایی می پردازد که ممکن است هر فردی در شرایط او، روزانه با آن ها دست و پنجه نرم کند. این اثر زیبا به راحتی با مخاطب ارتباط برقرار کرده و ذهن و روح او را تحت تاثیر قرار داده و تا پایان کتاب با خود همراه می کند.


برشی از متن کتاب


در سنگین ترین حالتم، وزنم 261 کیلو بوده است با قد صد ونود و دو سانتی متر. این عددی است سرسام آور، عددی که به سختی می توانم باورش کنم، ما در دوره ای آن حقیقت بدنم بوده. در کلینیک کلیولند واقع در وستون فلوریدا بود که این عدد را متوجه شدم. نمی دانم چگونه اجازه می دهم که همه چیز از کنترلم خارج شود، ولی می شود. پدرم همراهم به کلینیک کلیولند آمده بود. در اواخر دهه ی بیست سالگی ام بودم. ماه ژوئیه بود. بیرون گرم بود و مرطوب و بسیار سرسبز. درون کلینیک هوا سرد بود و ضد عفونی شده. همه چیز ترو تمیز بود، ساخته شده از چوب گران قیمت و سنگ مرمر. پیش خودم فکر کردم، این جوری دارم تعطیلات تابستانی ام را می گذرانم. هفت نفر دیگر در اتاق انتظار بودند –جلسه ی مشاوره ای برای جراحی بای پس معده- دو مرد چاق، زنی که اندکی اضافه وزن داشت و همسر لاغرش، دو نفر با روپوش آزمایشگاه، و یک زن گنده ی دیگر. همان طور که محیط اطرافم را بررسی می کردم، کاری را انجام دادم که افراد چاق در حین دیدن افراد چاق دیگر تمایل دارند انجام دهند –خودم را نسبت به دیگران اندازه گیری کردم. از پنج نفر گنده تر بودم، از دو نفر کوچک تر. دست کم این چیزی بود که به خودم می گفتم. در ازای 270 دلار بخش زیادی از روزم صرف شنیدن مزایای تغییر شدید آناتومی ام برای کاهش وزن شد. دکترها گفتند، این کار تنها درمان موثر برای چاقی است. آن ها دکتر بودند. انتظار می رفت که بدانند چه چیزی برای من بهتر است. می خواستم که باورشان کنم. روان پزشکی برای ما که گرد هم آمده بودیم درباره ی اینکه چگونه خودمان را برای عمل آماده کنیم صحبت کرد، این که چگونه وقتی معده هایمان به اندازه ی یک انگشت شست شد با غذا سازگار شویم، این که چگونه بپذیریم افراد معمولی ای (حرف اوست، نه من) که در زندگی هایمان وجود دارند به دلیل این که به عنوان فردی چاق رویمان سرمایه گذاری کرده اند امکان دارد بکوشند تا کاهش وزن ما با شکست مواجه شود. متوجه شدیم که چگونه بدن هایمان دچار کمبود مواد مغذی می شوند، چگونه دیگر هرگز قادر نیستیم در عرض نیم ساعت پس از خوردن یا نوشیدن دوباره بخوریم یا بیاشامیم. این که موهایمان تنک می شوند، شاید هم بریزند. این که امکان دارد بدن هایمان مستعد سندرم دامپینگ شوند، وضعیتی که درک کردنش نیاز به تخیل زیادی ندارد. و البته خطرات جراحی نیز وجود داشت. امکان داشت روی تخت جراحی بمیریم یا در روزهای پس از جراحی به دلیل عفونت هلاک شویم. این سناریویی بود هم حاوی خبر خوب و هم خبر بد. خبر بد: زندگی و بدن هایمان هرگز مانند قبل نمی شود (حتی اگر از عمل جان سالم به در می بردیم) خبر خوب: این که لاغر می شویم. این که در طول سال اول پس از جراحی 75 درصد از وزن اضافه مان را از دست می دهیم. می توانیم به طبیعی بودن نزدیک شویم. چیزی که آن دکترها پیشنهاد دادند بسیار وسوسه برانگیز بود، بسیار اغوا کننده: این تصور که می توانستیم چند ساعت به خواب رویم و در طول یک سال، اکثر مشکلاتمان حل شود، دست کم بنا بر گفته ی جامعه ی پزشکی...

(نامزد بهترین کتاب سرگذشتنامۀ سال 2017 در سایت گودریدز) نویسنده: رکسان گی مترجم: میعاد بانکی انتشارات: کتاب کوله پشتی


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب گرسنگی (سرگذشت بدن من) رکسان گی" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل