loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب کلیله و دمنه (قصه های خواندنی)

5 / -
وضعیت کالا : آماده ارسال
قیمت :
215,000 تومان
* تنها 1 عدد در انبار باقی مانده
افزودن به سبد خرید
دسته بندی :

کتاب قصه های خواندنی کلیله و دمنه نوشته ی داود لطف الله توسط نشر پیدایش به چاپ رسیده است.

" کریم " و " قنبر " دوستان قدیمی هستند که باهم از مسیر بیابان  به سمت شهرشان راهی شده اند. در نیمه ی راه توفانی از شن به پا می شود و هر دوی آنها شترهای شان را گم می کنند و مجبور می شوند بدون آنها به مسیر خود ادامه دهند. هوا بسیار گرم و داغ است؛ بعد از مدتی پیاده روی، به آبادی کوچکی می رسند. از آنجا تا شهر فاصله ی زیادی نبود بنابراین تصمیم می گیرند زیر سایه ی درختانی که در نزدیکی آن چشمه ای هم قرار دارد، کمی استراحت کنند و بعد دوباره به راه خود ادامه بدهند. بعد از نوشیدن آب و خوردن کمی نان و پنیر هر دو زیر سایه ی یک درخت به خواب می روند. چند ساعتی می گذرد، کریم که اکنون دیگر خسته و گرسنه می باشد، زودتر از جا بلند می شود تا آبی به دست و صورتش زده و دوست خود را بیدار کند تا به سمت شهر خود به راه بیفتند. وقتی به کنار چشمه می رسد، زیر تخته سنگی یک کیسه ی چرمی پر از سکه های طلا پیدا می کند. کریم که در توفان تنها دارایی خود (شترَش) را از دست داده بود؛ با خوشحالی به سمت دوستش می رود و کیسه را به او نشان داده و می گوید: با تقسیم کردن این سکه ها می توانیم صدها شتر برای خودمان بخریم! اما از آن جایی که قنبر،  فردی طمع کار است و به خوبی از سادگی دوست خود خبر دارد دلش نمی خواهد سهمی برابر با کریم داشته باشد. بنابراین تصمیم می گیرد با نقشه ای زیرکانه سهم بیش تری از سکه ها را برای خود کند... اشاره ای به داستان " درخت دروغگو " که عنوان یکی از قصه های آمده در این کتاب می باشد.

2200 سال پیش ادیبی هندی به نام " ویشنا سرما " داستان های جالبی را سرشار از پند و اندرز، برای دربار پادشاهی هند به رشته ی تحریر درآورد. داستان هایی که مرزها را در نوردید، جهانی شد و به بیش از پنجاه زبان دنیا ترجمه گشت. اصل کتاب به زبان سانسکریت (هند قدیم) است که "برزویه طبیب" وزیر "انوشیروان " پادشاه ساسانی، آن را به زبان پهلوی ترجمه کرد. نام اصلی آن در زبان هندی "کَرَتَکا و دَمَنَکا" بوده است که " ابن مقفع " در اواسط قرن دوم هجری آن را به عربی ترجمه کرد و نام "کلیله و دمنه" را بر آن گذاشت.  حدود 1500 سال است که این کتاب در نزد ما ایرانیان دست به دست می گردد. کلیله و دمنه نام دو شغال از شخصیت های اصلی این داستان های زیبا و خواندنی است. کلیله و دمنه ی عربی حدود300 سال در ایران خوانده شد، تا اینکه در سال 540 هجری " نصرالله منشی " بار دیگر آن را به فارسی برگرداند. این کتاب شامل سی و سه داستان مصورِ سیاه و سفید است که با زبان ساده ی خود سرشار از پندهای اخلاقی و آموزنده می باشد که در متن آن نهفته است.

 

 

برشی از متن کتاب


درخت دروغگو بعد از خوردن آب و کمی نان و پنیر زیر سایه ی درخت ها دراز کشیدند. نور از لا به لای شاخه ها روی سر و صورت شان می ریخت و آنها از آن سایه روشن لذت می بردند. تا این که کم کم خواب شان یرد. مدتی گذشت، کریم چشم هایش را باز کرد. بارش نور از لا به لای شاخه ها ادامه داشت، دلش نمی خواست از خواب بیدار شود، اما باید هر چه زودتر به شهر و خانه  شان می رفتند. بلند شد و گرد و خاک لباس هایش را تکاند. اندکی کمرش را به چپ و راست چرخاند. بعد به طرف چشمه رفت و آبی به سر و صورتش زد. حالا دیگر نه خسته بود و نه تشنه. خم شد تا بند کفشش را ببندد. ناگهان کیسه ی چرمی سیاه و کوچکی را زیر تخته سنگی دید. دور و برش را نگاه کرد تا ببیند کسی آن طرف هاست، اما هیچ کس آن دور و بَرها نبود. به طرف کیسه ی چرمی رفت و آن را برداشت. کیسه سنگین بود، تکانش داد. صدای به هم خوردن سکه به گوشش خورد. بند دور کیسه را باز کرد:وای خدای من! سکه های طلا! باورش نمی شد. کیسه پر از سکه های طلا بود. غماز دست دادن شترش را از یاد برد. با آن سکه ها می توانست صدها شتر بخرد. به طرف قنبر که هنوز خواب بود، دوید و داد زد: قنبر، قنبر بلند شو! قنبر غلتی زد، چشم هایش را باز کرد و بی اعتنا به کریم دوباره چشم هایش را بست. کریم با پایش او را تکان داد و گفت: ای بابا، قنبر بلند شو، ببین چی پیدا کرده ام. بلند شو. قنبر که چشم هایش را باز کرد، کیسه ی چرمی سیاه رنگی را در دست کریم دید. کریم کیسه را تکان داد و صدای سکه ها بلند شد، قنبر از جایش پرید و به کیسه دست زد. خواب نمی دید، کیسه واقعی بود، گفت: این کیسهرا از کجا آوردی؟ کجا بود؟! کریم در حالی که از شادی می خندید گفت: زیر آن تخته سنگ، شاید کسی آن را انداخته باشد، دور و بَر را خوب نگاه کردم، اما هیچ کس نبود. فکر می کنم خداوند برای جبران گم شدن شترها این کیسه را به ما هدیه داده است. قنبر در حالی که نمی توانست یک جا آرام و قرار بگیرد، گفت: حق با توست، به هر حال اکنون این کیسه متعلق به ماست، بهتر است فکری به حال سکه ها کنیم. کریم که مردی ساده دل و در دوستی وفادار بود جواب داد: این که فکر کردن ندارد، همین الان همه را باهم تقسیم می کنیم، نصف سکه ها برای تو و نصف دیگر هم برای من. قنبر که از سادگی و صداقت کریم باخبر بود و نمی خواست سهمی برابر با کریم داشته باشددر یک لحظه نقشه ای به ذهنش رسید و گفت: اما من فکر بهتری دارم...

 

 

فهرست


مقدمه آرزو خشم ماه شب و ستاره و دزد درخت دروغگو جواهر مشکل گشا دزد و دیو وفای به عهد یک فکر بکر امان از حرف مردم! خرچنگ و مرغ ماهی خوار کلیله و دمنه دام ودانه خر ساده چاه طمع غفلت دل میمون طبل تو خالی ساده دل آبگیر مرگ وفاداری خیال! وکیل دریا! از چاله تا چاه! درس عبرت طوطی های بد زبان شکار در شکار دوستی یا دشمنی؟ عجله نکن! چاه مکن بهر کسی تعبیر خواب دانه های شوم تقدیر مثل زندگی

 

 

نویسنده


" داود لطف الله " متولد سال 1344 در تهران است. وی دارای مدرک کارشناسی ادبیات انگلیسی می باشد و کتاب های بسیاری را در زمینه های ترجمه، شعر و قصه به چاپ رسانده است. شعرهای خواندنی وحشی بافقی، لطیفه های کودکانه، کوچه های شهر ما و ترانههای شیرین بابا طاهر از جمله آثار دیگر ایشان می باشد.

تازه هایی از ادبیات کهن ایران بازنویس: داود لطف الله تصویرگر: پژمان رحیمی زاده انتشارات: پیدایش  

 


مشخصات

  • نوع جلد جلد نرم
  • قطع رقعی
  • سال انتشار 1398
  • انتشارات پیدایش

ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب کلیله و دمنه (قصه های خواندنی)" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل