loader-img
loader-img-2
کتابانه
کتابانه

کتاب کلمه ای از جغد سخنگو به هزار کلام می ارزد

5 / -
موجود شد خبرم کن

کتاب کلمه ای از جغد سخنگو به هزار کلام می ارزد از مجموعه ی آموزش های آبراهام نوشته ی استر و جری هیکز، مترجم ارغوان جولایی توسط انتشارات جویا به چاپ رسیده است.

گاهی غم و اندوه و مشکلاتی که گریبانمان را گرفته است، باعث می شود نتوانیم احساس شادمانی داشته باشیم و زیبایی های زندگی را ببینیم و از آن ها لذت ببریم. شاد بودن نعمتی است که برای داشتن آن باید تمرین های مختلف و متفاوتی را انجام داد. در این کتاب مخاطب در کنار سارا، سِت و آنت می آموزد که چگونه ذهن را از افکار منفی و احساسات بد پاک کرد و آماده ی پذیرش اتفاقات و پیشامدهای زندگی که ما تعبیر بد از آن ها داریم، شد. زیرا به تعبیر کتاب هر آن چه در این جهان اتفاق می افتند، زیبایی درون خود نهفته دارد و این ما هستیم که باید با تمرکز به نعمت هایی که داریم، حال و هوایی خوب و مثبت برای خودمان ایجاد کنیم و از قانون جذب بهره برده و نیکی ها و خوبی ها را به سوی خودمان جلب کنیم. داستان کتاب از جایی آغاز می شود که سارا منتظر شروع مدارس است تا بیشتر بتواند دوست صمیمی اش ست را ببیند. در این بین دختری که به تازگی به همراه خانواده اش به این شهر آمده اند و آنت نام دارد توجه سارا و ست را به خود جلب می کند. ست می خواهد خانه ی درختی دو نفره شان را به آنت نیز نشان دهد، سارا در ابتدا مخالف است اما با اصرار ست او راضی به انجام این کار می شود. آنت مادر خود را از دست داده و دوست ندارد دیگران در این مورد چیزی بدانند و ... .

 


برشی از متن کتاب


فصل 3 کمی پیروزی صبح روز بعد، سارا با دلی شاد بیدار شد. دست و پایش را دراز کرد و خمیازه کشید و سر جایش نشست. بعد ست را به یاد آورد و رفتار دیروزش را و دوباره همان احساس بد دیروز به سراغش آمد. دوباره خود را روی بستر انداخت و ملحفه را روی صورتش کشید. اصلا دلش نمی خواست از جا بلند شود. دلش می خواست بخوابد و از این احساس بد دور شود. مادرش در زد و در را باز کرد. «سارا بیداری؟ ساعت تقریبا 7:30 است.» سارا از خود پرسید، اگر می خواست یکسره بیاید تو، برای چی در زد؟ اصلا دلش نمی خواست بلند شود. غرولند کرد: «می دانم. می دانم. بلند می شوم.» مادر پرسید: «همه چیز رو به راه است عزیزم؟» مدتها بود که سارا خوشحال بد. حالا مادر احساس کرده بود که سارا در بد وضعی است. اما نمی خواست از او چیزی بپرسد تا او را بدتر از آن که بود بکند. به آرامی رفت و در را بست. سارا در تخت دراز کشید و به سقف خیره شد. صدای مادرش را از بیرون شنید . «غذا روی میز است. شب می بینمت.» بعد صدای در را شنید که بسته شد. اگر بلند نشوم مدرسه دیر می شود. به سرعت لباس پوشید غذایش را برداشت و کیف را به دوش انداخت و از خانه بیرون رفت. به ساعتش نگاه کرد. «ده دقیقه به زنگ اول مانده اگر بدوم شاید برسم.» شروع به دویدن کرد. کیفش به این سو و آن سو تکان می خورد. وقتی وارد حیاط شد صدای زنگ را شنید. «به موقع رسیدم.» با خود فکر کرد هیچ چیز به اندازه ی یک پیروزی کوچک در مواقع بحران روحیه ی آدم را بهتر نمی کند. فصل 4 تازه واردی در شهر سارا صدای ست را از پشت سرش شنید. «سارا صبر کن. می خواهم درباره ی موضوعی با تو حرف بزنم.» سارا ایستاد. سعی کرد آرام و طبیعی رفتار کند. «چی شده؟» «امروز روز خوبی است مگر نه؟» سارا می توانست احساس کند که ست بیقرار است. می دانست درباره ی چه چیزی می خواهد صحبت کند اما چیزی نگفت. بیشتر مشتاق شنیدن بود. «خوب، می خواستم ... می دانی که ... این دختر ... » سارا دلش نمی خواست ست بیشتر از این موضوع را باز کند. حتی یک کلمه هم حرف نزد. کتابهایش را بغل گرفت و راه افتاد و به مسیر پیش رو خیره شد. ست هم دنبال او راه افتاد. «سارا می خواستم  خانه ی درختی را .. به آنت نشان دهم.» بله، پس موضوع این بود. ست دوست جدیدی هم پیدا کرده بود و می خواست خانه ی درختی را به او نشان دهد. مگر به هم قول نداده بودند این راز را فقط پیش خود نگه دارند؟ قلب سارا می تپید و دهانش خشک شده بود. سعی کرد آب دهانش را قورت دهد. ...

فهرست


پیشگفتار مقدمه فصل 1: مدرسه آغاز می شود فصل 2: این جا چه خبر است؟ فصل 3: کمی پیروزی فصل 4: تازه واردی در شهر فصل 5: غییر چیز خوبی است فصل 6: آنت خانه درختی را می بیند فصل 7: لقمه ی لذیذ گوشت و نان فصل 8: سر به کار خود داشتن فصل 9: آیا به ارواح اعتقاد داری؟ فصل 10: اخبار نگران کننده فصل 11: محبت همه جا هست فصل 12: عکسهای خانوادگی فصل 13: تحول حال فصل 14: سلیمان کیست؟ فصل 15: گفتگو با سلیمان فصل 16: پس کشیدن توجه از چیزهای منفی فصل 17: سارا، ست را دلداری می دهد فصل18: خوشی و سعادت فراوان است فصل 19: کار به نتیجه می رسد فصل 20: مشخص کردن آنچه می خواهید فصل 21: تولد آرزویی جدید فصل 22: در حالت پذیرش بودن فصل 23: پیدا کردن افکاری که حالی خوب به وجود می آورند فصل 24: چه خوب است مکانی خصوصی داشته باشی فصل 25: جغد پذیرنده فصل 26: رها کردن افکار نگران کننده فصل 28: پروازی بلند فصل 29: بیشتر

(کتاب سارا) - (آموزش های آبراهام) نویسنده: استر و جری هیکز مترجم: ارغوان جولایی انتشارات: جویا  


ثبت دیدگاه


دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کتاب کلمه ای از جغد سخنگو به هزار کلام می ارزد" می نویسد

آخرین بازدید های شما

۷ روز ضمانت بازگشت وجه ۷ روز ضمانت بازگشت وجه
ضمانت اصالت کالا ضمانت اصالت کالا
۷ روز هفته ۲۴ ساعته ۷ روز هفته ۲۴ ساعته
امکان پرداخت در محل امکان پرداخت در محل
امکان تحویل در محل امکان تحویل در محل